گذشته از صفحاتی که در ایران ضبط شده اند، دو صفحه در مورد شناخت موسیقی از طرف یونسکو منتشر شده که روی صفحات موزیکافون ضبط شده است. موسیقی محلی ایران تاکنون ناشناس مانده است و صفحاتی در این زمینه بدست نمی آید. برای جبران این نقص به مرکز اشاعه مراجعه کردم و آنچه موجب یاس من شده بود در آنجا توانستم روی نوار ضبط شده بشنوم.
شنیدن این ترانه ها برای سفر کوتاه من به ایران در زمینه تحقیق موسیقی کافی بود، چیزی که بطور عادی در دسترس هیچکس نیست. به علاوه مطالعه و تحقیق ترانه های محلی در مناطق دور دست بیابان بدون خطر هلاک از تشنگی و بادهای شن و امثال آن نیست…
در ایران همانطوری که مرد نباید از یک زن با دوربین عکس بردارد در موسیقی نیز مردها نباید آواز زن را بشنوند. فوزیه مجد برای من تعریف کرد که چون زن بود توانست آواز گلایه یک زن روستایی را در ایران شرقی ضبط کند. من توانستم آهنگهائی بشنوم که موجب شگفتی بود. جاهائی در ایران هست که در آنجا نی را نه تنها به وسیله دمیدن هوا به صدا درمی آورند بلکه نوازنده بداخل نی آواز می خواند و مانند آن است که آن روستائی در مکتب «آوانگاردها» به مدرسه رفته باشد.
از دهکده دیگر خواننده ای بود که ادای سازها را به آواز درمی آورد. کشف استعدادهای ناشناخته در روستا باعث می شود که بعضی از این قبیل نوازندگان در جشن شیراز هم شرکت کنند. از جمله سه نوازنده از قبایل بلوچ در منطقه مرکزی پاکستان بودند که امسال آمده بودند. آنها لاغر اندام بوده و چهره هائی تاریک داشتند. آنها «سرود» و «تنبیره» می نواختند. روی این سازها موسیقی ضربی نواخته میشد که شباهت به موسیقی بلغارستانی داشت.
یک خواننده نیز چیزهائی گویا از امیرها یا شیوخ محل می گفت و گاهی به آواز می خواند… اینها همه نمونه هائی است از موسیقی ایران. آذربایجانی های ترک زبان، کردها در غرب، بختیاریها در کوهستانهای زاگرس، ترکمن ها در شمال شرقی و همچنین قبایل جنوب هر یک موسیقی مخصوص خود را دارند.
علم محلی موسیقی (Musikethnologie) باید عجله کند تا تحقیقات خود را در این جاهای ناشناخته انجام دهد. زیرا ایران دارد راه آهن شرق و غرب خود را می سازد و با از بین بردن گسیختگی های محلی، سیل تمدن غرب سرازیر می شود و رادیوهای ترانزیستوری به کویر هم راه خواهد یافت. این نشانه های تمدن جدید را می توان پیشبینی کرد و حالا هم در جاهای بسیار ظاهر شده است.
موسیقی محلی به تدریج کمرنگ می شود اما موسیقی هنری که این همه برای آن ارزش قایل اند جانشین نمی شود. موسیقی هنری که یک زمان فقط مخصوص طبقه عالی و برگزیده این کشور بود، امروزه در دسترس طبقه متوسط هم قرار دارد اما اکثریت مردم به آن راه ندارند.
جای خالی به وسیله موزیک دیگری در سطح پائینتر جانشین می شود. این موسیقی در ایران و بطور کلی در شرق به عنوان یک رقم وارداتی از اروپا یا بصورت نغمه های شبیه به موسیقی عربی رواج بسیار دارد. من خود طعم این موسیقی را به تمام و کمال چشیده ام؛ در سفر تهران به شیراز با اتوبوس (و بازگشت همین راه) تمام وقت بلندگوها این موسیقی را بگوش می رساند و حتی هنگام استراحت در چایخانه ها هم راه گریز نداشتم زیرا سلیقه صاحب چایخانه بهتر از راننده اتوبوس نبود!
*برای آشنایی بیشتر با دیتمار پولاچک و آثارش به سایت او به آدرس www.dietmar-polaczek.de مراجعه کنید.
۱ نظر