آیا تا کنون مشکلی با استرس روی صحنه کنسرت داشته اید؟ چطور با این قضیه کنار می آئید و کارتان را شروع می کنید؟
من همیشه با استرس روی صحنه مواجه بودم وهمیشه به هنگام شروع کنسرت حالت عصبی داشته ام. این طبیعی است. گاهی هم ممکن است این استرس بیشتر از دفعات دیگر به سراغم بیاید. استرس به عوامل خیلی زیادی بستگی دارد. مثلا اینکه اگر قبل از اجرا استراحت کافی نداشته باشم یا از موضوعی ناراحت و غمگین باشم، استرس و فشار عصبی بیشتر خواهد شد. باید سعی کنم تمام آن روز را با چیزهای ملایم و راحت گذرانده باشم. همچنین استرس اجراهایم خیلی به این موضوع بستگی دارد که بعد از ظهر شب اجرا را چگونه گذرانده باشم.
یکی از کارهایتان که در طی سالهای اخیر ضبط کردید، همنوازیتان با جان ویلیامز (John Williams)، دیگر نوازنده بزرگ این ساز بوده. در مورد این همکاری توضیح دهید که چطور بود؟
بله، بسیار لذت بخش بود و من باید بگویم که خیلی از این کار راضی هستم و خوشحالم که با جان ویلیامز کار کردم.
شما در این جور مواقع یاد می گیرید که در یک محیط صمیمانه و دوستانه، کاری را خلق کنید که نتیجه آن یک مجموعه بسیار خوب و ارزشمند خواهد شد.
در تمامی انواع همنوازیها هر نوازنده می فهمد که نوازنده ای دیگر از او چه می خواهد و خودش نیز می فهمد که چه چیزی را باید برای دیگر نوازنده ها اجرا کند و در نتیجه یک تبادل ایده ها و احساسات با بیان های مختلف صورت خواهد گرفت.
یک گفتگو؟
بله، کاملا. یک گفتگو با زبان موسیقی!
نظر شما در مورد نسل جدید نوازنده ها نظیر مانوئل باروکو (Manuel Barrueco)، الیوت فیسک (Eliot Fisk) یا کوستاس کوتسیولیس (Costas Cotsiolis) چیست؟ آیا کار این نوازنده ها را تأیید می کنید؟
خب، از نظر تکنیکی، آنها دارای تکنیک بسیار خوب و بالایی هستند. آنها گاهی کارهای جدید و ابداعات تازه ای را انجام می دهند وگاهی نیز پیرو سنت قدیمی ها هستند، این تلفیق بسیار خوبی است. در این نسل از نوازندگان، استاندارد نوازندگی بسیار بسیار بالاست. بخصوص از لحاظ تکنیک واقعی، آنها بسیار خوب هستند، خیلی خوب!
من فکر می کنم اینها یک تفسیر جدید از موسیقی دارند، این طور نیست؟
تفسیر جدید؟ من زیاد به این نکته دقت نکردم.
حالات احساسی کم در مقابل حالت ماشینی زیاد، منظورم این بود!
آ…، بله. من با این حرف موافقم. تمام این هنرمندان نسل جدید دارای یک حالت ماشینی هستند. آنها معمولا زیبا نوازندگی نمی کنند. بلکه بیشتر سعی می کنند خیلی تکنیکی نوازندگی کنند.
نظرتان را در مورد آن دسته از آهنگسازانی که از نزدیک با آنها همکاری داشتید بیان کنید.
ساخت قطعه برای گیتار فوق العاده خاص است. من بهترین نتیجه ای که از کارکردن نزدیک با این آهنگسازان گرفتم، این بوده که وقتی رابطه نوازنده و آهنگساز نزدیک باشد، نتیجه کار بسیار خوب و ایده آل خواهد شد.
این رابطه نزدیک به هر دو کمک می کند که چطور به بهترین زبان موسیقایی بر روی گیتار دست پیدا کنند. به خصوص، در جاهایی که قطعه حالتهای پیچیده دارد واز امکانات تکنیکی زیادی استفاده می شود. این قضیه در مورد آهنگسازانی که پشت پیانو می نشینند و برای گیتار قطعه می نویسند حساسیت خیلی بیشتری پیدا دارد.
۱ نظر