کاربردها و راهگشاییها
آنچنان که از مطالعهی کتاب برمیآید سه هدف را برآورده میسازد. دو هدف آشکار و بهخواسته و تصریح خود مولف و یکی پوشیدهتر و بیاشارهی مستقیم وی. آنچه خود طلایی به عنوان غایت پژوهش دنبالهدارش به شکل عام و تحلیل ردیف به طور خاص طرح میکند چنان که دیدیم یافتن نوعی دستور زبان است آن هم نه با قصد صرف شناخت، بلکه با این پندار که موسیقی مشابه زبان است و با کمک قواعد محدود و واژهها میتوان بینهایت ترکیب معنیدار در آن ساخت.
او در جستجوی نوعی معادل موسیقایی دستور زبان زایشی است:
«در تبیین و تدوین این دو بخش مدال و ملودی همواره دیدگاهی در جهت خلاقیت و به عبارتی ساخت و تولید موسیقی واقعی ایرانی بر اساس ساختار ذاتیاش به مثابه زبان داشتم. در موسیقی ایرانی نیز […] میتوان اجزا عناصر و قواعد آن را مشخص و تعریف کرد تا بتوان در اجراهای مبتکرانه در آرایشهای جدید و متنوع عرضهاش کرد.» (ص ۹)
این هدفی است در کارهای گذشتهی او هم پیگیری میشده است و از این بابت مثل برخی جنبههای دیگر میتوان تداوم را در کار پژوهشی او دید:
«در این نتنویسی با ابداع روشی خاص افزون برفراگیری الگوهای ردیف، فراگیری ساختار گوشهها و ارتباط جملههای آن با یکدیگر نیز مورد توجه قرار گرفته است –روشی که از درک این موسیقی به عنوان رپرتواری منجمد میپرهیزد و به دنبال تبدیل آن به الگوهایی زاینده در ذهن هنرجو است.» (طلایی ۱۳۸۵: پشت جلد)
فراهم آوردن نوعی دستور زایا برای هر زبانی(۱۷) (در مفهوم عام) نیازمند حدی از توصیف است اما به همین حد محدود نمیماند. لازم است علاوه بر آن رابطهی میان همهی آن واحدهای توصیف شده و فرایند زایشی هم به خوبی روشن شود. آزادی زایش در زبان باید بتواند منتقل شود. پس اکنون پرسش اینجاست که چگونه چنین چیزی رخ میدهد؟ ظاهرا پندار مولف چنین بوده است که با مشخص شدن اجزای کالبد یک گوشه و درک ضمنی رابطهی جملهها با هم، نوازندهی آموزشدیده بالاخره میتواند جملههای مشابه اما تازهای بیافریند یا به کل محتوایی تازه را جایگزین اجزای پیشین کند.
این کار در شکلهای سنتی آفرینش نوازندگان موسیقی ایرانی هم تا حدودی انجام میشده اما نه از طریق یک تحلیل قیاسی میان جملهها و … در میان آنها قواعد زاینده از طریق تکرار درونی میشد (تقریبا با سازوکاری مشابه آنچه انسان زبان میآموزد).
پینوشتها
۱۷- در این مرحله میتوان از تفاوتهای میان زبان و موسیقی که اغلب مشکلاتی را پدید میآورد چشم پوشید زیرا به نظر نمیرسد سد راه تحلیل این تشبیه موسیقی به زبان و دستور و حتا بهکار گرفتن آن در این نوشتار شود.
۱ نظر