علاوه بر این، موسیقی همیشه یک پدیده ی چند ملیتی بوده و هست. در زمان حال که کشور ایران با حدود دقیق، زبان رسمی فارسی و فرهنگ ملی هم شناخته می شود، می بینیم که ایرانی بودن و فارسی زبان بودن یک موسیقی دان دلیل بر ایرانی بودن موسیقی او نیست. به عبارت دیگر در دوران معاصر نیز موسیقی در چارچوب فرهنگ ملی نمی گنجد. (۲)
مشکل دیگر این نوع تاریخ نگاری و فرهنگ شناسی براساس ملیت و نژاد این است که اگر آثار هنری و نقش فرهنگی ابراهیم موصلی به این دلیل که «اصل او از یک خانواده ی نجیب و اصیل ایرانی بوده» بخشی از تاریخ فرهنگ و هنر ملی ایران محسوب شود؛ در مورد ابن سینا که مادر او از یک خانواده ترک بخارایی است تکلیف چه خواهد بود؟ در عمل هم می بینیم که در تاریخ نگاری موسیقی ترکی نیز به همین روش، ابن سینا، فارابی و عبدالقادر مراغی به عنوان مفاخر فرهنگی – تاریخی ترک مورد بررسی قرار گرفته اند. (۳)
الگوی دیگری که در کنار فرهنگ ملی وابسته به نژاد برای شناخت یک منطقه ی فرهنگی مورد استفاده قرار می گیرد، الگوی فرهنگ ملی وابسته به زبان است. در این الگو چارچوب تعیین کننده ی مرزهای فرهنگی، صرف نظر از نژاد و محل تولد، فراخ¬تر، اما محدود به حیطه ی زبان فارسی است، این محدوده ی فرهنگی که برای بررسی تاریخ ادبیات فارسی معتبر و مورد استفاده است، برای شناخت سیر تاریخی موسیقی ایرانی مناسب نیست چرا که بیشترین و مهم ترین نوشته های موجود در زمینه ی این مسیر تاریخی به زبان عربی است و اگر مبنای تعلق به فرهنگ ایرانی را زبان فارسی قرار دهیم، بررسی جامع و کامل امکان نمی یابد.
پی نوشت
۲- به عنوان مثال کتاب «تئوری موسیقی» نوشته مصطفی کمال پور تراب (تهران، نشر چشمه، ۱۳۷۲ ) که به
زبان فارسی و توسط یک موسیقی دان نسبتاً معروف ایرانی نوشته شده است، هیچ ربطی به موسیقی ایرانی ندارد. در حالیکه بخش عمده آثار و نوشته های ژان دورینگ فرانسوی درباره موسیقی ایران است. همچنین نگاه کنید به کتاب «چشم انداز موسیقی ایران» نوشته ساسان سپنتا (تهران، مشغل ۱۳۶۹) بخش موسیقی به سبک آهنگسازان غرب (ص ۲۶۰) و زندگی نامه های امین الله حسین، مرتضی حنانه، هوشنگ استوار و…
۳- کورت راینهارد موسس و استاد رشته اتنوموزیکولوژی در دانشگاه برلین و موسسه بین المللی برای بررسی های تطبیقی موسیقی تا سال ۱۹۷۷ بوده است. دو جلد کتاب او و همسرش محصول بررسی های ایشان در طی سال های متمادی و ۱۶ سفر تحقیقاتی به ترکیه است. در مقدمه مفصل تاریخ موسیقی ترکی این کتاب (جلد اول، ص ۱۳ تا ۲۱) ادعا می کند، نه تنها فارابی، ابن سینا و مراغی ترک هستند بلکه مولوی هم با نام جلال الدین رومی به خاطر محل اقامتش در قونیه و به خصوص بازماندگان او (خاندان چلپی) و دراویش مولویه به علت اثری که در موسیقی و فرهنگ ترکیه داشته اند، همه از مفاخر ترک محسوب شده اند.
۱ نظر