اگر به این مطالب از دیدگاه موسیقی شناسی و با دقت بنگریم، دقیقا نتیجه ای بر خلاف هدف نویسنده خواهیم گرفت و آن این است که موسیقی ایرانی و عربی در روزگار اسلامی قابل تفکیک نیستند. به عبارت دیگر موسیقی رایج در این منطقه و در این دوران یک نوع بیشتر نیست و آنچه تفکیک پذیر است شعر و کلام است نه موسیقی چرا که با تغییر شعر از فارسی به عربی همان موسیقی (همان ملودی واحد) برای یک عرب زبان قابل استفاده می شود، همچنان که با شعر فارسی برای یک فارسی زبان مورد استفاده بوده است.
از این نوع نشانه ها در مورد چند ملیتی یا بین المللی بودن موسیقی نمونه های دیگری نیز در تاریخ آمده است، به خصوص در دوران ساسانی به گزارشی بر می خوریم که امام شوشتری آن را به کلی نادیده انگاشته است؛ در تاریخ موسیقی ایران نوشته حسن مشحون در فصل سوم (موسیقی دانان و رامشگران عصر ساسانی) می خوانیم که: «بهرام گور (مدت پادشاهی ۴۲۰ تا ۴۳۹ م) به سبب علاقه به موسیقی دانان، آنان را برتر از طبقات دیگر قرار داد و طبقات زمان اردشیر بابکان را برهم زد.
بنابر روایات، بهرام ایالات سند و مکران را از پادشاه هند گرفت و ۱۲ هزار نفر لوری و رامشگر به ایران آورد و این ظاهرا نخستین ارتباط هنری بین ایران و هند است. یکی از مورخین (ابومنصور ثعالبی در غرر اخبار الملوک الفرس) می گوید بهرام گور چهارصد تن نوازنده از هندوستان به ایران آورد و این هنرمندان را بر سایر طبقات مقدم شمرد. ابوالفرج اصفهانی در کتاب معروف خود «اغانی» ضمن حکایتی متذکر گردیده که بهرام گور دوازده هزار لولی و رامشگر (زت) از هندوستان به ایران آورد و در تمام نواحی مملکت پراکنده کرد. این خوانندگان و نوازندگان را در هندوستان «زت» می نامیدند و در ایران به لولی و لوری و صوری (کارلی و کابلی) یا کُلی معرف شده اند.
این لولیان در هر کوی و برزن و شهر و قصبه ای برای مردم نوازندگی و خوانندگی می کردند. نظامی گنجوی می گوید:
شش هزار اوستان و دستان ساز
گرد کرد از سواد هر شهری
تا به هر جا که رخت کشن باشند
مطرب و پای کوب و لعیت باز
داد هر بُقعه را از آن بهری
خلق را خوش کنند و خوش باشند
علاقه بهرام گور به ادبیات و موسیقی سبب ترویج این دو رشته گردید و به سبب ارتباط ایران و هندوستان در زمان او ایران از علوم و ادبیات و موسیقی هند نیز بهره مند شد.» (ج۱ص۵۵)
چه جالبه سایتتون