اکنون مدتی است که سخن گفتن از و اندیشیدن به «ایران»، خواه به مفهوم فرهنگی و خواه به مفهوم یک واحد سیاسی-اجتماعی، مسالهی روز است و دغدغهی بسیاری از اندیشوران. تحت تاثیر قومگرایی فزایندهی برآمده از جهانیشدن (۱) و بازپخش گفتمانهای پسااستعماری و پسامدرن در حوزههای جغرافیایی-فرهنگیِ کوچکتر، بازاندیشیدن به مفهوم ملیت، ملت و دولت-ملت (به گستردهترین یا باریکترین مفهومها) اجتنابناپذیر شده است (۲). از این رو هر پرسش از چنان واحدهایی امروزه پرسشی بااهمیت و آگاهیبخش است و ما را در دیدن تهدید ترسناک فاشیسمهای ریز و درشتی که از هر سو به زشتی سرک میکشد، یاری میدهد.
ملتسازی یا هر شکلی از برآمدن دولت-ملت مدرن تعریف یک هویت جمعی تازه یا بازتعریف هویت از پیش موجود است. و این یعنی دستکم تقویتکردن بخشهایی از هویت از پیش موجود و تضعیف بخشهایی دیگر و البته در مواردی هم اختراع تمام و کمال بخشهایی به یاری تخیل (۳). علت، نوعی یکپارچگی در هویت است که همه انتظار داریم وجود داشته باشد.
گسیختگی هویت یا آگاهانه ترکیبی دانستن و خواستن آن (در اغلب گرایشهای هویتگرایانه که من ملیگرایی را شکلی خاص از آنها میپندارم)، همانند هر امر ناخالص دیگر در نظر خلوصگرایان، ناپسند است. پس انتظار این است که پدیدآمدن واحدهای بزرگ ملی (و شاید هر واحدِ از لحاظ جمعیتی بهاندازهی کافی بزرگ) با تمایزهای روشن هویتی در همهی جنبههای زندگی همراه شود (۴). نخستین امر متمایز، اغلب زبان است که بر آن تاکید میشود اما پس از آن مسایل فرهنگی ایستادهاند.
درست در همین جایگاه است که موسیقی اهمیت ویژه مییابد. زیرا از یک سو موسیقی به گستردهترین مفهوم، هم ابزار بروز هویت است (۵) و هم میتواند وسیلهی اعمال هویت تازه باشد، و از سوی دیگر یکپارچگی هویتی یادشده توجه به آن را ناگزیر میسازد.
پینوشتها
۱- همانند یک متناقضنمای تمام عیار، جهانیشدن که با کمرنگ شدن مرزهای ملی همراه بود به سر بر کشیدن مرزها و هویتهایی در درون همان مرزهای کمرنگ شدهی پیشین انجامیده است.
۲- و این تا حد زیادی پیوندیافته با سازوکار دفاعی اندیشوران دلبستهی واحدهای ملی بزرگتر است.
۳- این شکل از هویتسازی اغلب در ملیگرایی رومانتیک رخ میدهد و شکلهایی از رابطهی شدیدا احساساتی با بخشهای تخیلی و برساختهی هویت تازه را با خود میآورد.
۴- وارونهی این هم میتوان دید و گفت، شرط پایدار ماندن یا متمایز ماندن واحدهای بزرگ جمعیتی-سیاسی اولا وجود چنان یکپارچگیای در هویت است و ثانیا حضور تمایزها در خودآگاهی جمعی باشندگان آن واحد و مراقبت دائمی از آنها.
۵- این نکته که در موسیقیشناسی، روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی هنر با عنوان هویت موسیقایی شناخته میشود، چنان اهمیت دارد که اغلب سلیقهی موسیقایی را یکی از بهترین نمودهای هویت فردی و جمعی میدانند.
۱ نظر