دیده بگشا ای برادر
چاووش، جریان منحصربفردی در تاریخ موسیقی ایران بودهاست؛ جریانی گرهخورده به یک انقلاب: همراهی مستقیم موسیقی با وقایع سیاسی، ظهور کاربَری جدیدی برای سازها و نغمات موسیقی کلاسیک ایران، حضور متفاوت شعر، و در سالهای بعد از انقلاب، تکنوازیهای مشقگونهی چاووشیان در کانون به ابتکار محمدرضا لطفی و جلسات نقدِ بعد از هر اجرا که در نوع خود کار بدیعی در آن سالها بودهاست و ویژگیهایی دیگر.
یک سال پس از اکران مستند «بزم رزم» (ساختهی سیدوحید حسینی)، صحبتهای اهالی جریان چاووش که در سال ۱۳۸۱ فیلمبرداری شدهاند، در مستند دیگری گردآمدهاندکه دستکم در پرداختن به سالهای ۵۶ تا ۶۷ با «بزم رزم» همپوشانی دارند. تمرکز آن بر موسیقی در دوران جنگ است و این بر جریان چاووش.
شیوهی روایت هر دو فیلم یکسان است: صحبتهای دستاندرکاران و لابلای آنها نمونههای صوتی و تصاویرِ آرشیوی. اگرچه اسنادِ تصویری که در «بزم رزم» رو شده قابل مقایسه با فیلم چاووش نیست اما وجه هرچند گذرایِ انتقادی در حرفهایی که در فیلمِ چاووش زده شده، امتیازیست که به «بزم رزم» دارد.
فیلم با تصاویری از مراسم تشییع محمدرضا لطفی آغاز میشود: کسیکه طبق آنچه در دو ساعت فیلم مطرح شده، ستون اصلی جریان چاووش بودهاست. از «درآمدِ» چاووش علاوه بر «بزم رزم»، چاووشیان در فرصتهای دیگر نیز گفتهاند: استعفای پس از ۱۷شهریور، تشکیل کانون، کنسرتهای اوایل انقلاب، انتشار آلبومها و… اما از «فرودِ» آن کمتر شنیدهایم. بخش کوتاه، ولی مهمی از صحبتها به این موضوع اختصاص یافته و تاریخ شفاهیِ آن اضمحلال، و برخی اقرارها، به اهمیت فیلم میافزاید: فقدان دموکراسی در چاووش، کاریزما و مدیریت لطفی و نبودِ این ویژگیها در دیگر چاووشیان، نقش نگرشهای سیاسی مختلف در شورا، تأثیر جدایی قشنگ کامکار و لطفی در از همپاشیدنِ گروه، بدبینیِ اعضا به هم به ویژه نقشی که در پانگرفتنِ مجددِ چاووش داشته، نگاه منفی به نحوهی افولِ جریان از سوی اهالی چاووش و اذعانِ حمید متبسم بر سطحِ بالاترِ موسیقیِ فرامرز پایور در ارکستر فرهنگ و هنر در سالهای پایانی دورهی پهلوی نسبت به موسیقی چاووش.
نیز از میان صحبتها، برخی دادههای جدید میتوان یافت: مثلاً ردپای آوازهای لریِ شکارچی در جملات تصنیف «سپیده» یا ردپای ناظری در شعر و ملودیِ تصنیف «شهید». در نقطهی مقابل، برخی ابهامها نیز وجود دارند: اینکه آهنگسازِ «امریکا ننگ به نیرنگ تو» بر خلاف تمام نمونههای صوتیِ دیگر، نوشته نمیشود! تصنیف «چهره به چهره» اثر لطفی معرفی میشود! به جای تصویر، صدای پشنگ کامکار استفاده شده و…
تمام حرفها را میشنویم و دست آخر جای خالی حرفهای ناشنیدهی آن چاووشیِ خاموش، پررنگتر جلوه میکند: خالقِ چکاد.
نویز
***
گفتگوی هارمونیک
«چاووش؛ از درآمد تا فرود» مستندی مصاحبه محور است از آرش رئیسیان و هانا کامکار که با تکیه بر روایت شفاهی افراد مؤثر در جریان چاووش شکل گرفته است. محتوای این مستند که از شکلگیری تا پایان عمر گروه چاووش را شامل میشود به لحاظ تاریخی نیز با وقایع مهمی در عرصه موسیقی، اجتماعی و سیاسی پیوند خورده است. در این مستند با محمدرضا شجریان، زیدالله طلوعی، علی اکبر شکارچی، بیژن کامکار، شهرام ناظری، حسین علیزاده، عبدالنقی افشارنیا، پشنگ کامکار، قشنگ کامکار، هادی منتظری، ارژنگ کامکار و اردشیر کامکار مصاحبه شده است ولی با محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان گفتگویی انجام نشده.
این مستند یک ماجرای تحریف شده از جریان چاووش و عارف و شیداست با محوریت حوض آب خانه ی حسن کامکار در سنندج ، در این مستند دروغین مسائل طوری مطرح شده که گویی خط سیر و تفکر اصلی این جریان فکری خانواده ی کامکار ها بوده است و دیگران نقش فرعی داشته اند و اگر کامکارها نبودند این تشکیلات به جایی نمی رسید ، ولی نکته ی جالب اینجاست که در ادامه ی این جریان خانواده ی پولکی و کاسب مسلک کامکارها به جز حاشیه سازی و سنگ پراکنی هیچ نقش ویژه ای نداشتند ، این خانواده در گروه عارف تبدیل به عامل اختلاف و درگیری شدند و همچنین به تشخیص محمدرضا لطفی این خانواده در گروه شیدای بعد از سال ۶۲ هیچ نقشی نداشتند ، حتی یادمان استاد برومند توسط افراد دیگری تحت عنوان شیدا اجرا شد همچنین این خانواده در گروه های سه گانه ی شیدا هم هیچ مقام و جایگاهی نداشتند. حال پیدا کنید پرتقال فروش را …