اثبات داده های مربوط به میزان هنجار اختلالات ضدا، به چند دلیل مشکل است. مثلا، بر اثر سرماخوردگی، صدا به طور موقت دستخوش اختلال می شود، زیرا سرماخوردگی ارتعاش بافت حنجره را تغییر می دهد و ممکن است سینوس های طنینی را با مخاط عفونی پر کند، همه تقریبا تغییر صدا بر اثر سرماخوردگی را در زندگی خود تجربه کرده اند (چه از نوع اختلال در اواسازی باشد و چه اختلال در طنین). برخی دیگر نیز بر اثر حساسیت ها دستخوش چنین تغییراتی در صدایشان می شوند. بنابراین، اگر از ما بخواهند با در نظر گرفتن تعداد زیادی از افراد جامعه میزان شیوع اختلالات صدا را در گذشته و حال تعیین کنیم.
این میزان را باید تقریبا صد در صد گزارش کنیم. البته داده های مربوط به چنین میزان شیوعی بی معنی است. ولی اگر بخشی از جامعه، مثل خلبان ها را انتخاب کنیم، و موارد ابتلا به گرفتگی صدا (دیسفونی) را در دورهای خاص، در گذشته، مشخص کنیم، آن گاه می توانیم میزان شیوع را در آن گروه برآورد کنیم. اگر صدای خلبانها را با صدای گروه های غیر خلبان (مثلا از نظر سن و جنس)، مقایسه کنیم این داده ها معنی دارتر هم می شوند. حالا بیایید برخی از پژوهش های جدید مربوط به میزان شیوع و وقوع اختلالات صدا را بررسی کنیم.
بررسیهای لکوک و دراپ (۱۹۹۶)، در باره ی صدای ۲۵۹ دانش آموز دبستانی، نشان داد که ۱۰ درصد آنان، هنگام ارزیابی، به گرفتگی صدا مبتلا بودند و این گرفتگی صدا یا به علت اختلالات حنجره بود یا اختلالات طنین. طبق برآورد أندروز (۲۰۰۲) در جمع بندی پژوهشهای مربوط به میزان شیوع اختلالات صدا، در گذشته، ۶ تا ۹ درصد دانش آموزان دبستانی به اختلالات صدا مبتلا هستند، و فقط حدود یک درصد آنان تحت درمان قرار دارند. این یافته با تجربه ی مشترک درمانگرانی که در مدرسه ها کار می کنند، مبنی بر اینکه میزان شیوع اختلالات صدا در دانش آموزان مدرسه بیشتر از تعداد بیمارانی است که می بینند، سازگاری دارد. در مورد میزان شیوع اختلالات صدا در دانش آموزان دوره ی راهنمایی، داده های اندکی در دسترس است.
به نظر می رسد بررسی گروه های ویژه، نظیر معلم ها یا فروشندگانی که از صدایشان زیاد استفاده می کنند، داده های سودمندی در مورد میزان شیوع در اختیار ما بگذارد. در یکی از این پژوهشهای اسمیت و دیگران (۱۹۹۷) با مقایسه ی ۲۳۷ معلم با ۱۷۸ غیرمعلم، پی بردند که در گذشته، بیش از ۲۰ درصد معلم ها به دلیل اختلالات صدا شغل خود را از دست داده اند، در حالی که هیچ یک از افراد گروه غیرمعلم به دلیل مشکلات صدا، شغل خود را از دست نداده بودند. گروه معلم ها به طور متوسط دارای دو یا چند نشانه در صدا بودند، در حالی که در گروه غیر معلمها هیچ نشانه ای در صدا گزارش نشد.
۱ نظر