بزمِ سوفیانه
عشیران سومین محصول ایدههای موسیقایی زوج کردمافی-کاظمی (پس از آلبومهای «بداههسازی» و «بزمِ دُور») در طول حدود ده سال گذشته است؛ سه اثری که در دور کردنِ «گفتمان احیا» از چندرگگی کامیابتر از تجربههای دیگر بودهاند چرا که هم از اجرا و نواختن، و از عمل موسیقایی برآمدهاند و هم وصلهای جاندارتری به موسیقیِ دستگاهی داشتهاند.
سرفصل ایدههای پسِ این آثار را میتوان چنین خلاصه کرد: رویکرد انتقادی به موقعیت کنونی موسیقی دستگاهی و یافتن راههایی دیگر از دل خودِ این نظامِ موسیقایی ضمنِ استفادهی حداکثری از امکانات موجود، به ویژه ظرفیتهای خاکگرفته و مغفول. کردمافی پیشتر نیز در چند مقاله زوایای مختلف چنین مقصودی را تبیین کرده بود. همچنین در این مسیر و با توجه به محتوای سه اثرِ منتشر شده، موضوعِ انرژیِ پیشبرندهی موسیقی نیز، متأثر از ایدههای نظری، در صدر توجهات بوده است؛ به این معنی که در این آثار چگالی رخدادهای موسیقایی در تمام لحظات بالاست و این خصیصه در مواجهه، نخستین مؤلفهای است که رخ مینماید. این رخدادها که اغلب با آشناییزدایی همراهاند لزوماً به تغییر مقامها محدود نمیشوند.
برای نمونه کاربستِ کلام را نیز میتوان بخشی از آشناییزداییها دانست. مانند تغییر غزل در دو بخش درآمد در عشیران یا افزودن «لیک اول مرا» به پایان بیت سعدی در «طرهی نوا» و در نگاهی کلان، به کار گرفتن اوزان و ارکانِ عروضیِ متباین در کنار هم برای گریز از فرصتِ رسوبِ یک الگوی وزنیِ یکسان در ذهن شنونده.
در کنار بهرهگیریِ شایسته از منابع متنوع و مختلف مانند ردیفهای سازی و آوازی متعدد (مکتب آوازی اصفهان و ردیف آوازی حاتم عسگری، برای نمونه)، تصانیف قاجاری، عناصر موسیقاییِ فرهنگهای همسایه و موسیقی قدیم ایران، که همه در عشیران حضور دارند و همگن و یکپارچه مجموع شدهاند، وجه تمایز این آثار از دیگر تجربهها توجهِ ویژه به بخش غیرضربی موسیقی است که همین تأکید نیز خود از پیوندهای مهم آنها با موسیقی قاجاری و نقش آواز در آن است. تمایز یافتن اندیشه و عملِ موسیقایی به واسطهی بخش غیرضربی، در دوران افول آواز کلاسیک ایرانی، خود شایان توجه است. از کنار این موضوع نیز نباید گذشت که خلق آثاری حاصلِ کارِ مشترکِ دو موسیقیدان، در موسیقی ایران کمسابقه است.
عشیران میتواند دستمایههایی برای اندیشیدن به موضوعات موسیقیشناختی به دست دهد. به چهار نمونه در اینجا اشاره میکنم:
یک. میتوان به خاستگاه دستگاهسازی اندیشید. اینکه هدف و چشمانداز آن چه بوده و مقامهای مختلف چگونه امکان مجاورت و همنشینی مییابند اگر به سلولها و هستههای مدالشان امکان ترکیبهای نو داد و راه را بر آزمون و ابداعِ چینشهای دیگر نبست. در عشیران هرچند محوریت موسیقی بر نوا استوار شده است اما از سویی وزنِ مقامهای دستگاه نوا در آن دستکاری شده (نطعی بسیط از همان چند گوشهی کوتاهِ هویتنیافته و پسزدهشدهی دستگاه نوا مانند مجُسلی و گوِشت و غیره تدارک دیده شده) و از دیگر سو مقامهای دیگری نیز در نوای آن راه داده شده است.
دو. همانندِ آنچه در انواع دیگرِ موسیقیهای حوزهی مقام وجود دارد، در موسیقی کلاسیک ایران نیز میتوان بر خلاف جریان رایج، در ارائهی سیر ملودیکِ یک مقام از بندِ فرمولهای ملودیکِ مشخص رهایی یافت و سنتِ بداههنوازی در موسیقی دستگاهی ایران را از چهارچوبهای از پیش تعیینشده یک گام به بداهتی خلاقانهتر نزدیک کرد. در عشیران فرمولهای ملودیکِ مرسوم حضوری ندارند. اگر در جایی نیز یکی، ساز یا آواز، پرشی یا روندی آشنا دارند، آن دیگری راهِ دیگری نشان داده است.
سه. عاطفهی مقامها در چینشهای دستگاهیِ یک قرنْ شنیدهشده به علتِ پیشبینیپذیریشان کمرنگ شده است. ترکیبهای جدید، تأثیرات حسی آنها را بازمینمایاند و طراوت را به آنها بازمیگرداند. اصفهانکِ درآمیخته با عراق (مأخوذ از ردیف حاتم عسگری) یا سهگاهی که به یکباره در میانهی «طرهی نوا» میشکفد نمونههای روشنی از این امکان هستند. این رهیافت باید از مسیرِ شناختِ ترکیبها و فضاهایِ مدال کارگان موجود بگذرد.
و چهار. میتوان به خوانش و تعبیری موسیقایی از آنچه ژاک لکان در سپهر روانشناسانهی خود دربارهی لذت همراه با ترس و خطرکردن طرح کرده اندیشید؛ موسیقی میتواند در تغییرهای مداوم ناآشنا و غیرمترقبه اضطرابی را سبب شود. بروز چنین تنشی، که چیزی ورای تدابیر موسیقایی است، نور و رنگ دیگرگونهای بر لذت همراهی با اصوات موسیقایی میتاباند. در تاریخ موسیقی نمونههای پرشماری برای چنین برداشتِ خیالپردازانهای میتوان برشمرد. در عشیران نیز. مانند تکنوازی تار آغاز مجلسِ سوم.
نویز
***
گفتگوی هارمونیک
آلبوم «عشیران» اثری است با صدای مجتبی عسگری. آهنگسازان و طراحان موسیقی این مجموعه سعید کردمافی و علی کاظمی، نوازندگان سنتور و تار بودهاند. این آلبوم را «نشر موسیقی نوفه» در سال ۱۳۹۷ منتشر کرده است.
۱ نظر