مطلبی که می خوانید در تیر ماه ۱۳۹۰ برنده تقدیرنامه بخش مقالات در نخستین جشنواره وبلاگها و وب سایت های موسیقی ایران شده است.
ایجاد و استفاده از استانداردهای معین در تعیین حالت و تغییر شکل اعضای بدن به هنگام نوازندگی از جهات گوناگون می تواند یاریگر نوازندگان باشد و این موضوع زمانی اهمیت بیشتری می یابد که به نقش فرسایشی تمرین و فرسودگی تدریجی بدن توجه شود.
بطور کلی بکار گیری استانداردها در نوازندگی باعث می گردد تا از اثرات استهلاکی تمرین بر روی اعضای بدن کاسته گردد.
از آنجا که انسان به هنگام نوازندگی جدای از بکارگیری ذهن نیازمند به استفاده از اعضا و اندام های مختلف خود می باشد، لذا تمرین مداوم و طولانی در صورتی که به شکل بی قاعده و یا همراه با اشتباه در طی سالیان عمر نوازنده انجام پذیرد، می تواند باعث مواردی چون ایجاد خستگی و فرسودگی، کاهش انعطاف پذیری، دردناکی و سر انجام عدم کارایی اعضا و اندام ها گردد.
این امر از آنجا اهمیت بیشتری می یابد که علاوه بر آنکه از سطح کیفیت اجرایی نوازنده به تدریج کاسته می گردد و یا در وضعیت بحرانی تر دیگر نوازنده قادر به انجام این فعالیت نیست، بلکه به علت بیماری زندگی عادی او نیز دچار اشکال گردیده و سطح فعالیت های روزانه و توانایی های بدنی فرد کاهش می یابد.
از آنجا که کوچک ترین اشتباهات و الگوهای نادرست در تعیین حالت و تغییر شکل اعضای بدن در هنگام نوازندگی – که به ظاهر دارای اهمیت چندانی نمی باشد- دارای ماهیتی تکرار شونده در طی زمان طولانی است، لذا انجام این اشتباهات می تواند نقشی بیماری زا و آسیب رسان برای فرد داشته باشد.
بطور کلی انتخاب طبیعی ترین شکل و فرم برای اندام های مختلف بدن در انجام فعالیت های نوازندگی، صحیح ترین راهکار اجرایی است و انتخاب هر وضعیت غیر طبیعی برای اعضای مختلف بدن، که نوازنده برای استمرار و حفظ آن وضعیت نیازمند صرف نیروی اضافی یا بوجود آوردن کشش های نامتعارف در اعضا گردد، اشتباه است. این اصل، پایه و اساس ایجاد استاندارد های مربوط به الگوهای مختلف نوازندگی است.
در بسیاری از مواقع به هنگام نواختن بدون آنکه نوازنده خود متوجه باشد، اعضای بدن را دچار تغییر شکل هایی غیرعادی و یا گرفتگی هایی بی دلیل می نماید. در طی مدتی که بدن درگیر ایجاد تغییر شکل های غیر عادی اعضا و یا گرفتگی های بی دلیل عضلات می باشد، نیرویی بیهوده به شکل مستمر صرف حفظ موقعیت و یا تغییر شکل اشتباه می گردد.
به طبع صرف بی مورد انرژی باعث خستگی زود هنگام در تمرین می گردد و از طرف دیگر زمانی که تغییر شکلی غیر عادی یا کششی غیر متعارف بطور مکرر و طولانی بر بدن تحمیل می گردد، بر سرعت بروز بیماری در بدن افزوده می گردد. حال اگر بر این نکته توجه کنیم که با بالاتر رفتن سن انسان، به شکل طبیعی نیز غضروف های مفصلی تحلیل رفته و از انعطاف پذیری آنها کاسته می گردد و عضلات نیز دچار ضعف می گردد، به خوبی می توان بر نقش مخرب و مضاعف استایل نادرست در نوازندگی پی برد.
از سوی دیگر باید توجه نمود که ایجاد و یا حفظ هر موقعیت و یا حالت غیر متعارف نادرست، ناشی از فرمان اشتباهی است که در درجه اول از سوی مغز صادر می گردد و ناخوآگاه بخشی از ذهن نوازنده درگیر موضوعی انحرافی و بی ارزش است که باعث عدم تمرکز کامل نوازنده بر تمرین و همچنین خستگی زود هنگام ذهن او می گردد.
بنابراین جدای از آنکه نواختن با استایل صحیح نوازندگی باعث می گردد تا از میزان خستگی های ذهنی و جسمی ناشی از تمرین کاسته شود و نیز بدن، دچار بیماری های مختلف اسکلتی نگردد، رسیدن به نتیجه دلخواه حاصل از تمرین قطعات نیز بسیار آسانتر و سریعتر بدست می آید. زیرا ذهن و جسم نوازنده بطور ناخودآگاه درگیر ایجاد و حفظ حالات اشتباه نیست و بنابراین با راحتی و تمرکز بسیار افزون تری می تواند بر این امر تمرکز کند.
توجه به اصلاح الگوهای مختلف و استایل نوازندگی باید از نخستین گامهای شروع آموزش نوازندگی انجام گردد.
زیرا به طبع با جلوتر رفتن و پیشرفت در این شاخه از هنر، تصحیح احتمالی اشتباهات بسیار دشوارتر می نماید و دلایلی چون عادت نمودن به حالتی اشتباه در نواختن، نداشتن زمان کافی برای تمرین در جهت اصلاح الگوی نوازندگی و بی حوصلگی و مشغله داشتن زیاد و باور و اعتقاد داشتن اشتباه بر صحت اجرایی الگویی نادرست و … باعث می گردد تا تصحیح احتمالی اشتباهات به مرور زمان بسیار دشوار نماید.
بنابراین از دیدگاه تشریح شده در این نوشته می توان اینگونه نتیجه گرفت که نوازندگی به هر شکل دلخواه و بدون در نظر گرفتن و رعایت نمودن قواعد و چهارچوب های اساسی مربوط به آن نه تنها دشوار می نماید بلکه می تواند در دراز مدت، دارای مخاطراتی نیز برای فرد علاقه مند باشد.
beravoooooooooo
سپاس گزارم جناب نوربخش.اما باید این را هم اضافه کنید که استیل اشتباه در برخی موارد باعث زده هنرجو از کل موسیقی به دلیل ناتوانی در اجرای تمرینات شده،چیزی که در ایران هم به وفور یافت می شود.من کسانی را می شناسم که بعد از ۴۰ سال ساز زدن(البته به قول خودشان)هنوز هم مشکل استیل دارند و متاسفانه تدریس هم می کنند و جلسه ی اول به هنرجو می گویند:هرجوری که راحتی ساز را بگیر واگر هم چیزی حالیت باشد و حرفی بزنی می گویند:تو حالا بچه ای.جالب تر اینکه ۵۰ نفر شاگرد را در۴ ساعت درس میدهند!!!ما در موسیقی نه تنها با مشکل استاندارد بلکه با خیانت،سواستفاده،تعصب،خودخواهی،دکان بازکردن و… روبرو هستیم.البته انهایی که گفتم درباره ی همه صدق نمی کند ولی چنین افرادی کم هم نیستند.باز هم متشکرم.
جیزی که در موسیقی ایرانی اصلا به ان توجه نمی شود مخصوصا در سازهایی مثل کمانجه
حتی بزرگان این ساز مشکل استایل دارند
این در مورده سنتور تار …..صادق است
دلیل این مدعا هم تنوع استایل اساتید گرامی….
ای کاش روزی بتونیم مسیر درست اموزش رو مثه موسیقی غرب طی کنیم
نوازنده کمانجه
استیل هرکسی به خودش برمیگردد.کسانیکه موسیقی تدریس میکنند.اولا باید کارت تدریس داشته باشند.دوما کسانی هم که لیسانس موسیقی هستند حتما باید این کارت رو داشته باشند..یک هنرجو پیش هر کسی نباید کلاس بره.نباید گول کارشناسی روخورد..سوما موسیقی ایران به زمان ساسانیان برمیگرده که غربی وجود نداشت.موسقی ایران هم نظم داره حالا بعضی ها بی نظمی در ان بوجود اوردن.بحثی هست جدا..من زیاد دیدم که یک استاد نحوه ی گرفتن ساز رو به شاگرد میگه اما شاگرد بی توجهی میکنه..حتی در هر جلسه تذکر داده اما بی اثر بوده.پس مقسر خود هنر جوست.نباید اشتباهات خودمون رو گردن موسیقی ایران بذاریم.استادی که به هنر جوبگه هر جوری خودت میخوای ساز رو بگیر اون که استاد نیست کاملا مشخصه.شما میتونی پیش همچین کسی نری..استیل یعنی چه یعنی هر سازی رو درست دستت بگیری.هرکسی میتونه ساز رو درست بگیره.همه چیز دست خودمونه.دیگران رو نباید محکوم کرد.موسقی غرب هیچ وقت به پای موسیقی مقامی ایران نمیرسه.اشتباه از خودماست.نه موسیقی ایران.