شاید به علت جوان بودن هنرمندان، ترس از آن بود که نتوانند به خوبی از پس اضطراب صحنه برآمده و قطعه ای را جداگانه بنوازند. البته این علت چندان هم به جا نیست، چون جوان ترین نوازنده این گروه یعنی مرجان راوندی (نوازنده عود- متولد ۱۳۶۸) هم سابقه اجرایی بسیاری دارد و حتی در دانشگاه علمی-کاربردی تدریس می کند.
بخش اول برنامه آواز ابوعطا بود که دقیقا روال سنتی را دنبال می کرد: ابتدا مقدمه ای بر اساس ردیف (تنظیم بیتا رضوی) شنیدیم. بعد هم سه تار و تنبک دو نوازی کردند و نغمه فرهمند قطعه ای را با تمبک به صورت سولو نواخت و بسیار مورد توجه همگان قرار گرفت. حالا نوبت اخوان بود که با صدای محزون و قوی خود آوازی را به همراهی سه تار بخواند.
قسمت اول برنامه با تصنیف «امان ز هجر رخ یار»، چهارمضراب حجاز، ضربی رامکلی، آواز چهارپاره همراه سه تار، ضربی ابوعطا، آواز دیلمان ادامه یافت و در نهایت با تصنیف «نرگس مست» و رنگ ابوعطا از درویش خان به پایان رسید. اخوان در این برنامه قطعات آوازی زیادی را اجرا کرد ؛ این آثار با وجود آنکه توانایی و استادی او را نشان می داد، برای شنوندگان و به طور خاص کسانی که شنونده «حرفه ای» یا تعلیم دیده موسیقی سنتی نیستند، سنگین بود. شاید همین مساله هم باعث ازدحام در سالن شده بود، بعضی از افراد به صحبت با یکدیگر اکتفا نکرده و پنهانی با تلفن همراهشان حرف می زدند که این خیلی عجیب بود؛ زیرا مسوولان سالن، این بار تنها به گشتن کیف افراد اکتفا نکرده و تک تک افراد را بازدید بدنی هم کردند!
تقریبا تمام آوازهای قسمت دوم برنامه که در دستگاه ماهور بود از میان اشعار شفیعی کدکنی انتخاب شده بود؛ غیر از آنها این خواننده تصنیف «به گردش فروردین» که شعر و آهنگ از امیر جاهد بود، تصنیف «ز فروردین» با شعر به یادماندنیش از ملک و الشعرای بهار و آهنگ زرین پنجه را هم اجرا کرد. «مرغ سحر» از آثار مرتضی نی داوود در موسیقی سرزمین ما برای خوانندگان، مانند کاپریس های پاگانینی برای ویلونیست ها در موسیقی کلاسیک است: تسلط افراد به موسیقی را نشان می دهد.
این آثار چون بارها با افراد مختلف اجرا و ضبط شده اند در حافظه علاقمندان به خوبی ثبت شده اند و به در حین اجرا به سرعت با اجراهای دیگر مقایسه می شوند. اخوان هم ریسک این مقایسه شدن را پذیرفت و سالن را در انتهای کنسرت غرق در هیاهو کرد. سرانجام کنسرت با رنگ ماهور از نی داوود خاتمه یافت. سالن از این انتخاب به هیجان آمده بود و مشتاقانه درخواست قطعه بیز می کرد. تماشاگران با فریاد قطعه مورد علاقه اشان را از اخوان می خواستند و در نهایت کار را به جایی رساندند که خواننده مجبور شد تذکر دهد، ساکت باشند.
بعد کمی با اعضای گروه صحبت کرد و با هم به توافق رسیدند، اما هنوز ما نمی دانستیم بر سر چه؟ تا اینکه ارکستر دوباره شروع به نواختن کرد، بانوی آواز ایران چه انتخاب به جایی کرد و با خود ما را به اواخر دهه ۵۰ برد: « از خون جوانان وطن لاله دمیده». او که با «مرغ سحر» همه را هیجان زده کرده بود با این انتخاب ضربه آخر را به تماشاگران زد و همه را غرق در بهت به بیرون از سالن هدایت کرد.
مجله هنر و موسیقی
به نظرتون ظبط اشتباه نیست؟؟!!!
“این آثار چون بارها با افراد مختلف اجرا و ظبط شده اند”
با تشکر از توجه شما، اصلاح شد.
خسته شدیم از بس در کنسرت ها قطعه تکراری شنیدیم،تا کی؟
ضمن اظهار خوشحالی برای برگذار شدن کنسرت خانم اخوان باید عرض کنم
به اصطلاح بانوی آواز ایران اعتراض دارم، این واژه بار معناییش چیست یا وقتی شجریان را استاد آواز ایران تلغی میکنیم؟ جالب اینکه طرفداران شهرام ناظری همین عبارت را برای او به کار میبرند. شما را به معبودتان قسم میدهم که از این تقدس گرایی ها بپرهیزید. که از هنرمندان پیشکسوت سایه ای بزرگ میسازد که راه رسیدن نور به جوانتر را سد میکند.
شما اگر بیننده ی تلویزیون بوده باشید میدید که در این چند روز چقدر درباره ی شجریان سالروز تولدش حرفها زده شد. ایا خواننده های دیگر سالروز ندارند؟ آیا خواننده های دیگر پسر ندارند؟
چرا باید یک نفر را آنقدر بالا ببریم که وقتی میخواهد پایین بیاید با مغز میخورد زمین
هر چند انقدر به خانم اخوان و خوانندگان زن دیگر تبعیذ شده که هر چقدر بالا ببریمشان جبران گدشته نمیشود.