پدیدار شدن خوشحالی و آرامش در سی کارگر
یک دفعه دعوت به یک کارخانه ای شده بودم که برای کارگران سخنرانی کنم. بعد ازانجام سخنرانی رئیس کارخانه در حین صحبت به من گفت که در کارخانه ما سی نفر کار میکنند و با اینکه تمام تلاش شان را به کار می گیرند ولی با این وجود کار خیلی کند پیش میرود. اینطور به نظر میآید که این یک کمبود استعداد ذاتی است! آیا روش تربیت استعداد ها می تواند در آنها تغییراتی بوجود بیآورد؟ باید بگویم که ما تقریباً رو به ورشکستگی هستیم!
من به یاد دختری افتادم که با کندی انگشتانش روبرو بود، گفتم که شما میگویید که آنها دستهایشان کند است اما مشکل آنها دستهایشان نیست بلکه ذهنشان سرعت ندارد. بله! ذهن است که باعث حرکت می شود. یعنی همکاری بین ذهن و بدن خوب انجام نمی گیرد. تنها مشکل بر سر دستهایشان نیست.
به رئیس کارخانه پیشنهاد کردم که کارکنان هر روز، در زمان ساعات کاریشان، هر روز یک ساعت پینک پنگ بازی کنند. یک مربی خیلی خوب باید به آنها تمرین بدهد. باید بر اثر این تمرینها ارتباط بین ذهن و بدن برقرار شود و من مطمئن هستم که تأثیر خوبی بر تولیدات کارخانه خواهد گذاشت.
رئیس کارخانه گفت این پیشنهاد بسیار جالب است و بعد آن را بکار برد.
بعد از یکسال من یک نامه خیلی جالبی دریافت کردم. نامه از طرف رئیس کارخانه نوشته شده بود. از من تشکر فراوانی کرده بود و نوشته بود که راندمان کارخانه بطور عجیبی بالا رفته است. دقیقاً همانطور که شما پیش بینی کرده بودید. من بطور وصف ناشدنی ای خوشحال هستم. گذشته از اینکه کارکنان خوب کار میکنند، بازی پینک پنگ به آنها آرامش و تمدد اعصاب هم میبخشد. مرا بسیار خوشحال خواهید کرد اگر که به دیدار ما بیایید تا اینکه نتیجه پند واندرز عالی تان را برایتان به نمایش بگذاریم.
هیروکو در نهایت کندی!
در سن هفده سالگی شروع کردم به آموزش ویلون. انگشت کوچک من بطور کلی بی حرکت بود. چون که قبل از هفده سالگی بر روی ویلون کاری انجام نداده بود، من میخواستم که این انگشت بر روی ساز بتواند خوب کار کند اما نمیشد. تریل ها اصلاً مفهوم نبودند و ناتوانی من را در نواختن کاملاً نشان میدادند.
من آرزو داشتم که انگشت کوچکم حداقل تقریباً مثل انگشتهای دیگرم میتوانستند حرکت بکنند.
به این دلیل سالها همینطور، هر روز، تمرین میکردم اما حتی امروز بعد از چهل سال هنوز به قدرت عمل و نرمی بقیه انگشتانم نرسیده است. کاری را که در هنگام رشد باید بشود، اگر همان موقع نشود، بعدها باعث زحمت رنج و عذاب خواهد شد.
صحت این کار برای من روشنتر و آشکارتر میشود وقتی که کودکان چهار یا پنج ساله را تدریس میکنم. از ابتدا انگشت کوچکشان با بقیه انگشتانشان همه با هم تمرین داده میشوند و من به آنها حسرت میبرم وقتی که میبینم که چگونه آسان این “انگشت کوچولو” در تمرینها شرکت دارند.
۱ نظر