در مطلب قبل با عنوان “مقدمه ای بر فیزیک فاصله ها” به بررسی تجارب برخی از محققان راجع به مطبوع بودن یا نبودن فواصل موسیقی پرداختیم و بطور مختصر راجع به پدید
ضربان که ناشی از نزدیکی فرکانس دو منبع صوتی می باشد صحبت کردیم.
در این قسمت می خواهیم کمی بیشتر از دید فیزیکی راجع به پدیده خوش صدایی و بد صدایی فواصل موسیقی
بپردازیم. به شکل نگاه کنید :
اگر در آزمایشگاه میزان ضربان حاصل میان دو منبع صوتی را به نسبت فاصله فرکانسی ای که میان دو منبع صوتی وجود دارد اندازه گیری کنیم، به این نمودار خواهیم رسید.
محور
عمودی این نمودار بیانگر میزان ضربان و محور افقی نسب فرکانس دو منبع صوتی نسبت به هم می باشد.
آزمایش نتیجه بسیار جالبی را مشخص می کند که در زیر آنرا بررسی میکنیم.
– در نقطه ای که فرکانس دو منبع نسبت ۲:۱ دارند مقدار ضربان صفر می شود. این نسبت دقیقا” همان فاصله اکتاو هست که در موسیقی هم جزو مطبوع ترین فواصل هست.
– پس از آن در نقطه ای که نسبت فرکانسها ۳:۲ می باشد کمترین مقدار ضربان را خواهیم داشت، این نقطه دقیقا” فاصله پنجم درست در موسیقی می باشد، که باز فاصله ای خوش صدا
می باشد.
– نقطه بعدی که ضربان کمترین مقدار را دارد نقطه ۴:۳ می باشد، در این نقطه ضربان از نقطه ۳:۲ بیشتر اما از سایر نقاط کمتر می باشد. این نقطه همان فاصله چهارم می باشد.
– به همین ترتیب برای سایر نقاط می توان دید که بعد از فاصله چهارم، فواصل سوم بزرگ، ششم و سوم کوچک مطبوع تر از سایر فواصل می باشند.
بنابر این مشاهده میکنید که چرا موسیقی دانان از قدیم الایام – حتی بدون آنکه آگاهی لازم از فیزیک صوت داشته باشند – از فواصلی مانند اول، چهارم و پنجم بیشتر استفاده میکردند و
بعنوان پایه های هارمونی از آنها استفاده میکردند. نکته بعدی که در اینجا فقط قصد داریم توجه شما را به آن جلب کنیم رابطه بسیار زیبای بین اعداد ۱,۲,۳,۴,۵,۶ و فواصل اکتاو، پنجم،
چهارم، سوم بزرگ، سوم کوچک می باشد که فیثاغورث بیش از ۲۵۰۰ سال پیش پی به آن برده بود، که راجع به آن بزودی صحبت خواهیم کرد.
۱ نظر