زمانی که دهه ۵۰ جای خود را به دهه پر شر و شور ۶۰ داد، ستاره های سبک “rockabilly” (آمیزه ای از موسیقی کانتری و بلوز) دهه گذشته، از جمله روی اوربیسون ، الویس
پریسلی و اورلی برادرز (The Everly Brothers) هنوز ترانه های بسیار موفقی اجرا میکردند اما مسن تر ها، در جستجوی مصالحی برای جوان پسند کردن ترانه هایشان، مخاطبین
گذشته را هم از دست دادند و کم کم از صحنه کنار رفتند.
بر خلاف موسیقی دهه ۵۰ که بر پایه ارکستراسیون بزرگ و قوی اجرا میشد، تعداد فراوان جوانان و لزوم بر آوردن سلیقه های متعدد آنها و همچنین گرایش روز افزون این عده به تشکیل
گروههای موسیقی نوآور، موجب شد تا پاپ دهه ۶۰ به تدریج
در دست گروههای آوازی قرار گیرد. این گروهها که حتا گاهی شامل دو نفر میشدند نقطه قدرتشان جذابیت خواننده و به خصوص اشعار پر محتوا یا متفاوت ترانه بود.
کم کم موسیقی راک جای راک اند رول را گرفت به این معنا که حالا یک موسیقی با ریتم تند لزوما برای رقص ساخته نمیشد و ریتم موسیقی بیش از پیش به وسیله ای برای بیان احساس
و معنای اشعار بدل شده بود. حالا از هنرمندان راک انتظار می
رفت ترانه سرایی آثار خود را بر عهده بگیرند و مسئول نتیجه نهایی کار خودشان باشند.
اما قبول مسئولیت اثر به طور کامل تا زمان ماروین گی (Marvin Gaye)، برایان ویلسون (Brian Wilson)، لنون (Lennon) و مک کارتنی (McCartney) عملا” به وقوع
نپیوست.
به طورکلی میتوانیم بگوییم موسیقی پاپ دهه ۶۰ در چهار مسیر اصلی پیش میرفت، اولین شاخه East Coast DooWop و گروههای دختران (Girl Groups) بودند. سر منشا این
گروهها و نام آن، گروههای موسیقی خیابانی بدون ساز بود که
در آنها عده ای با ایجاد اصواتی چون: دو واپ دو واپ، شا لا لا لا و…. ریتمی ایجاد میکردند تا خواننده با آن بخواند.
گروههای دختران هم در اواخر دهه ۵۰ شروع به فعالیت کردند و در اوایل دهه شصت به اوج محبوبیت رسیدند. این گروههای سه تا چهار نفره معمولا یک خواننده اصلی داشتند و
دیگران او را همراهی میکردند. موسیقی آنها آمیزه ای از
DooWop و بلوز بود.حضور گروههای دختران چندان طولانی نبود اما تاثیر عمیقی بر موسیقی پس از خودش به جا گذاشت.
هر دو این گروهها، مجموعه ای از ساز، آواز و گروه ریتم ساز بودند. آنها- به جز چند مورد استثنایی- اشعار ترانه های خود را نمی نوشتند و در این مورد وابسته به سرپرست گروه و
سلیقه او بودند. سرپرست گروه ترانه ای (از ترانه های قدیمی یا
اشعار موجود) انتخاب میکرد و آنرا با تنظیم جدید برای اجرا به گروه ارائه میداد. وظیفه هماهنگی ضبط و تولید هم با سرپرست بود.این افراد پشت صحنه در واقع مغز متفکر گروه بودند
و در دهه هفتاد به موقعیت مناسب شان خود دست یافتند.
۱ نظر