معرفی موسیقی و نقشخوانی قالیباف خانههای ایران
«تاریخ به ما میآموزد که افراد و ملل، وقتی عاقلانه عمل میکنند که شاخههای دیگر را نیز آزمودهاند. »
آبااِبان
متن حاضر پژوهشی است درباره موسیقی خانههای قالیبافی ایران که در آن به شهر کرمان، به سبب پیشینه و اعتبار بیشتری که در این بخش در میان همه شهرهای ایران داشته است و نیز بهعنوان مرکز ثقل و قلب قالیباقی ایران توجه ویژهای شده است.
موسیقی قالیبافخانههای ایران نه فقط به خاطر ارزشهای صنعتی و تجاری و نه به دلیل ارزشهای هنری قالی، بلکه به دلیل مجموعهای از ارزشها که ممکن است به فراموشی سپرده شوند، باید بررسی، حفظ و نگهداری شود.
موسیقی قالیبافخانههای ایران، مجموعهای است از انگارههای ریتمیک، تیپهای ملودیک و الگوهای نغماتی، که در طول تاریخ (سینه به سینه) از نسلی به نسل دیگر بهعنوان میراث شفاهی منتقل شده است.
گوناگونی نغمات، به اندازه مناسبتها، آداب و رسوم، حالات روحی و روانی، جغرافیا و تنوع اقلیمی، متفاوت و رنگارنگ است و به واسطه گوناگونی زبان و گویشهای ایرانی، پیچیدگی خاصی ضمیمه این ژانر موسیقایی شده است. این نوع از موسیقی، در زمره موسیقی آوازی قرار میگیرد و هیچنوع ساز و آلت موسیقایی ـ به جز ابزار قالیبافی که گاه انگارههای ریتمیک میآفرینند ـ این آوازها را همراهی نمیکند (۱).
تاکنون هیچ متن مکتوب، مدون و هیچ سند شنیداری در اینباره در ایران ثبت و ضبط نشده است، به همین دلیل تمام اطلاعات، ارجاعات و برداشتها، اطلاعاتی شفاهی و نتیجه تحقیق میدانی هستند؛ از این روستا به آن روستا، از این دشت به آن دشت و از این سینه به آن سینه. تاریخچه موسیقی قالیبافخانههای ایران کاملاً مشخص نیست، اما با تکیه بر گفتههای «نقشخوانها» و تأکید بر لازم و ملزوم بودن نقشخوانی و قالیبافی این احتمال وجود دارد که نقشخوانی از ابتدای تاریخ فرشبافی و تولید قالی، رواج داشته است.
در گارگاههای قالیبافی، شخصی با عنوان «نقشخوان» یا «نقشگو» وجود دارد که جملات و واژههایی را بسته به نقش و رنگ قالی میخواند و بافندگان نیز با او همراهی میکنند. تا حدود چهل سال پیش عموم نقشخوانها را زنان و مردان تشکیل میدادند.
اما به دلیل حساسیتهای مذهبی شدیدتر آن دوره در شهرستانهای کوچکتر و غنایی بودن آوازهای قالیبافخانهها و همچنین متزلزل بودن موقعیت موسیقی در ایران و حرام بودن صدای زن در مذهب اسلام، مردانِ نقشخوان، بیشتر از زنان حضور داشتند. اما امروز به این دلیل که قالی موقعیت اقتصادی خود را از دست داده است و مردان به کار بیرون از خانه مشغول شدهاند، قالیبافی و نقشخوانی بیشتر در اختیار زنان قرار گرفته است.
نگارنده در بسیاری از کارگاهها در پاسخ به این پرسش که نقشخوانی در اختیار زنان است یا مردان،
با تعصبها و دیدگاههای شدید جنسی و شخصی روبهرو بود. یکی از زنان نقشخوان میگفت: گرچه اغلب نقشخوانهای امروز زن هستند اما آنها هم زیر بار نقشگویی نمیروند و خود را در این زمینه ناتوان جلوه میدهند تا از قالیبافی رهایی یابند. او معقتد بود سلیقه زنان نقشخوان و قالیباف بسیار سالمتر و بالاتر از مردان است.
«یاسایی» نام مردی است که به خاطر توانایی و استطاعت بیش از حد مالی، قالیبافان بسیار زیادی را در سالهای قبل در استان کرمان استثمار میکرد.
پی نوشت
۱- در قالیبافی هیچ آلت موسیقایی (سازی) نقشخوانها را همراهی نمیکند. اما از ابزارهایی استفاده میشود که فضای کارگاههای قالیبافی را آکنده از اصوات و انگارههای ریتمیک میکنند. ابزاری فلزی برای کوفته شدن (فشرده شدن) نخهای بافته شده به کار میرود: «کِلوزار»، «دِیلم»، «پاکی». از پاکی برای بریدن نخها استفاده میشود، اما از دیلم و کلوزار برای کوبیده شدن نخها. کارگران در شرایط خوب حسی، جسمی و روحی کوبیدن تارها (نخها) را به یک ضرباهنگ یا وزن خاص موزون بدل میکنند. دیلمها در پایان هر رج بافته شده استفاده میشوند و کلوزارها بعد از «پود» اندازی. در پایان و ابتدای هر ده رج، پود انداخته میشود و پودها که افقی هستند به همراه «دوال» های عمودی خانهها را مرزبندی میکنند. کلوزار و دیلمزنی بر اساس حالات روحی و حسی بافندگان شکلهای متفاوتی به خود میگیرد. ساختار ریتمها قابل پیشبینی نیست. بافنده اگر شاد و سرحال باشد، وزنهای ترکیبی ایجاد میکند (۸/۶ و…)، و اگر اندوهگین باشد وزنهای سنگین (۸/۶ ، ۴/۳ و…). البته این بازی ریتمیک دائمی نیست؛ در بعضی اوقات ضربهها، ناهماهنگ و غیرریتمیک هستند و بافنده از هیچ منطق خاص ریتمیکی برای ضربهزدن پیروی نمیکند.
۱ نظر