مفهوم موسیقی تجربی از دیدگاه جان کیج
موسیقی تجربی، یک واژهی فنی است، یک اصطلاح. واژهای که امروز فکر میکنیم یک نوع موسیقی را از بقیه جدا میکند یا حتا نام سبکی است از سبکهای موسیقی با تعریف دقیق و آهنگسازانی که به آن وفادارند. این قبول که واژه واژهای فنی است، اما آیا آنقدر که ما میپنداریم معنیاش واضح و روشن است؟ آیا همهی آهنگسازانی که در زیر چتر آن جمع شدهاند یک تصور مشابه از آن دارند؟ منتقدان و نظریهپردازان چطور؟ تجربهی زندگی روزمره میگوید این طور نیست.
هر اصطلاحی در مدت زمان زنده بودن معانی مختلفی به خود میگیرد و از نظر کسانی که با آن سر و کار دارند مفاهیم مختلفی را تداعی میکند.
دنبال کردن این معانی مختلف و درست کردن تاریخچه برای آنها کار یک مقالهی تحقیقاتی است اما در اینجا میخواهیم ببینیم نظر جان کیج در مورد این واژه چیست؟ اما چرا جان کیج؟ زیرا دانستن نظر کسی که هم به عنوان آهنگساز و هم به عنوان نظریهپرداز از مهمترین و جنجالیترین چهرههای این نوع موسیقی بود، میتواند بخشی از معنای این واژه را بیشتر برایمان روشن کند و ادای دینی باشد به مشهورترین آهنگساز نیمهی دوم قرن بیستم که امسال یکصدمین زادسال او است و به نام وی نامگذاری شده است.
اصطلاح موسیقی تجربی در دههی ۱۹۵۰ میلادی معمول شد و ظاهرا اولین بار به طور رسمی در ۱۹۵۳ توسط «پیر شفر» آهنگساز پیشرو فرانسوی، با نامگذاری یک رویداد ده روزه به نام «اولین دههی بینالمللی موسیقی تجربی» (First International Decade of Experimental Music) به کار رفته است.
برای این که شرایط موسیقایی آن دوره را مجسم کنیم کافی است در خاطر داشته باشیم که این درست نزدیک به زمانی است که جان کیج مجموعهی قطعات برای «پیانوی دستکاری شده» (Prepared Piano) و اندکی بعد از آن مجموعه، قطعهی جنجالی ۴ دقیقه و ۳۳ ثانیه سکوت را ارائه کرده بود.
اولین تجربههای موسیقی الکترونیک در استودیوهای فرانسه، آلمان و آمریکا داشت به ثمر مینشست. اما جریان آهنگسازی آوانگارد در اروپا تحت سیطرهی میراث فکری شوئنبرگ قرار داشت -که به تازگی در گذشته بود- و در آن اهمیت بسیار زیادی به کنترل خردمندانهی آهنگساز بر تمامی عوامل آهنگش داده میشد.
جان کیج که پیش از این روش سختگیرانهی شوئنبرگ را به نفع آزادیهای هنرمندانهی خودش کنار گذاشته بود از حدود ۱۹۵۵ شروع به استفاده از عنوان موسیقی تجربی کرد. در ابتدا (شاید اندکی پیش از این سال) کاربرد آن با شک و تردید در مورد معنای واژه همراه بود و این پرسش که آیا کارهایش حقیقتا تجربی هستند؟
موسیقی تجربی در آغاز چیزی مثل «فیزیک تجربی» نبود که به خاطر تجربی بودنش ارج و منزلتی داشته باشد بلکه بیشتر مانند کاربرد این لغت بود در اصطلاح «کمک دندانپزشک تجربی» که در اینجا یعنی درس نخوانده و دانشگاه نرفته. البته نه به این معنی که آهنگسازان موسیقی تجربی درس موسیقی نخوانده باشند (که اکثرشان خوانده بودند) بلکه به این معنی که کارهایی که میکردند نتیجهی یک فعالیت وابسته به سنتی شناخته شده، نبود.
۱ نظر