ویلیامز، برای ۳۰۷ فیلم موسیقی متن تصنیف کرده و در موسیقی ۴۸ فیلم به نحوی، از رهبری ارکستر تا تنظیم، دخالت داشته، و بیتردید نیمی از این فیلمها از شاهکارهای جاویدان سینما به شمارند. رکورد دست نیافتنی او شامل ۴۱ بار نامزدی اسکار است، که پنج بار موفق به دریافت آن شده، دو جایزه امی، سه کره طلایی، ۱۸ گرمی، و دهها جایزه ریز و درشت دیگر.
جان ویلیامز در رهبری ارکستر هم به قدر آهنگسازی پرکار و موفق بوده، و مدت ۱۴ سال رهبری ارکستر بوستن پاپز را از ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۳ در سابقه دارد، و در این مدت با تکنوازانی چون روستروپویچ و پرلمن و ما و پروین همکاری داشته است
جان تانر ویلیامز روز هشتم فوریه ۱۹۳۲ در لانگ آیلند نیویورک دیده به جهان گشود، و بلافاصله گوش به اصوات آسمانی موسیقی سپرد و مفتون شد. پدرش در ارکستر رادیو سیبیاس و هم کوئینتت ریموند اسکات جاز مینواخت. پس از نقل مکان خانواده به لوس آنجلس در ۱۹۴۸، جان برای خود گروه موسیقی جاز(۱) ترتیب داد و به نواختن پیانو و کشف بیشتر دنیای موسیقی پرداخت. در ۱۹ سالگی اولین اثر خود را تصنیف کرد، یک سونات پیانو. سپس به تحصیل در دانشگاه یوسیالای ادامه داد و در ضمن از آهنگسازانی چون تدسکو درسها گرفت. همزمان، با نوازندگی در کلوبهای جاز نان خود را تامین میکرد.
گفته شده بخت که به در میزند نباید در خواب بود، جان ویلیامز نبود. در سال ۱۹۵۸ با حمایتهای مادام روسینا لوین که بانویی بود معلم موسیقی، به هالیوود راه یافت و به نواختن ساز برای سریهای تلویزیونی مشغول شد و البته دوستی آهنگسازی نامدار چون برنارد هرمن شانس دیگری بود که به او رو آورد. چنین بود که از آلفرد نیومن و دیمیتری تیومکین و دیگران سفارشهایی برای ارکستراسیون دریافت کرد. در همین اوان با باربارا روئیک، خواننده و بازیگر سینما آشنا شد، و این آشنایی به شیفتگی و ازدواج انجامید. باربارا در سال ۱۹۷۴ درگذشت، ولی عشق خود را با سه فرزند برای جان باقی گذاشت، دختری که پزشک است، و دو پسر که در موسیقی راک فعالیت دارند.
نخستین اسکار را تنظیم موسیقی “ویولنزن روی بام” در سال ۱۹۷۱ برای او به ارمغان آورد. جری باک، آهنگساز چهل وسه ساله هالیوود و برنده چهار جایزه تونی، ترانههایی برای موزیکال نورمن جوئیسون تصنیف کرد و تنظیم آنها را به ویلیامز سپرد تا این اسکار حاصل آید. در همین تنظیم، اولین بار بود که ویلیامز از آیساک استرن دعوت به همکاری کرد تا پارتهای سلوی کار را بنوازد، و چه زیبا نواخت. دیگر مسیر پیشرفت آهنگساز هموار شد و به عنوان سلطان بیمنازع موسیقی فیلم در دهه هفتاد، برای بهترین فیلمهای حادثهای از قبیل “زلزله”، “آسمانخراش جهنمی”، و “حادثه دریا” موسیقی ساخت. این تصنیفهای بیوقفه نظر استیون اسپیلبرگ را جلب کرد و با آشنایی این دو هنرمند دور جدیدی از زندگی ویلیامز شروع شد. حاصل اولین همکاری این دو فیلم “آروارهها” بود که دومین اسکار را برای آهنگساز به دنبال داشت، ولی این بار برای موسیقی اصلی و نه تنظیم.
بشنوید: ورودی فیلم ویولنزن روی بام
بشنوید: ترانه طلوع وغروب از فیلم ویولنزن روی بام
بشنوید: فیناله فیلم ویولنزن روی بام
اسپیلبرگ خود کم بود در مسیر زندگی جان ویلیامز، او را به دوستش جرج لوکاس هم معرفی کرد. در سال ۱۹۷۷ موسیقی فیلم “جنگ ستارگان” پرفروشترین موسیقی فیلم شد و هنوز هم هست! در همان سال برای فیلم “برخورد نزدیک از نوع سوم” موسیقی نوشت، و سال بعد برای “سوپرمن”. در همین سال بود که دلبسته یک طراح داخلی شد و با او ازدواج کرد.
بشنوید: ورودی فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم
بشنوید: ملودی اصلی فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم
بشنوید: ملودی اصلی فیلم جنگ ستارگان
سال ۱۹۸۲ برای جان ویلیامز مصادف بود با دریافت سومین اسکار برای فیلم “ایتی”. در این دهه همکاری صمیمانه آهنگساز با اسپیلبرگ همچنان ادامه یافت. اما در دهه بعدی، به خصوص بعد از تکمیل موسیقی فیلمهای “پارک ژوراسیک” و “فهرست شیندلر”، ویلیامز میل به تقاعد کرد و از حجم کار کاست، و به فیلمهایی انگشتشمار چون “جان اف کندی”، “هفت سال در تبت”، و “نجات سرباز رایان” و دوگانه “تنها در خانه”، که بعد سهگانه شد، بسنده کرد.
رسیدن هزاره سوم، شوری دیگر در ویلیامز برانگیخت، دیگر هیچ مانعی نتوانست از سرعت کار او بکاهد. “هوش مصنوعی”، “گزارش اقلیت”، و “منو بگیر اگر میتونی” فیلمهای بعدی او بودند و البته ساخت چندگانه “هری پاتر” بیکمک آهنگسازی چون او امکانپذیر نبود. بعد از درگذشت آیساک استرن، ایزاک پرلمن جای او را گرفته و با ویلیامز همکاری دائمی دارد. آخرین اثری که پرلمن در آن تکنوازی کرده “خاطرات یک گیشا” است.
موسیقی جان ویلیامز در سراسر جهان طنین دارد، سالنهای کنسرت، تاترها، سینماها، استادیومهای ورزشی، آلبومهای موسیقی، و بیشتر بر لبان دوستداران موسیقی و فیلم.
فیلمهای مشهورتری که جان ویلیامز برای آنها موسیقی تصنیف کرده به ترتیب تاریخ:
آخرین فیلم هری پاتر در دست ساخت ۲۰۰۷
خاطرات یک گیشا ۲۰۰۵
ترمینال ۲۰۰۴
منو بگیر اگر میتونی ۲۰۰۳
نامادری ۱۹۹۸
فهرست شیندلر ۱۹۹۳
پارک ژوراسیک ۱۹۹۳
تنها در خانه ۱۹۹۰
ایتی ۱۹۸۲
سوپرمن ۱۹۷۸
برخورد نزدیک از نوع سوم ۱۹۷۷
جنگ ستارگان ۱۹۷۷
آروارهها ۱۹۷۵
آسمانخراش جهنمی ۱۹۷۴
زلزله ۱۹۷۴
ویولنزن روی بام ۱۹۷۱
مرجع:
وبسایت جان ویلیامز در سونی کلاسیکز
(۱) موسیقی جاز را نباید با سازی به همین نام خلط کرد. جاز از انواع موسیقی است که اکنون میتوان آن را موسیقی کلاسیک امریکا خواند و اصل آن جز است به فتح جیم، ولی به شکل جاز وارد فارسی شده و باید به همین صورت خوانده و نوشته شود. همین طور سازی ضربی که در اصل درامز یا پرکاشن است با نام جاز وارد زبان ما شده و درامز گفتن آن از بیسلیقگی یا بیاطلاعی حکایت دارد.
لطفا توضیح دهید که چرا از بی سلیقگی حکایت دارد؟ آیا از بی سوادی نسل گذشته موسیقی پاپ ما حکایت ندارد؟
ba in nokte ke bejaye jazz bayad dar farsi jAAz talaffoz konim shadidan MOVAFEGHAM
در ضمن آهنگساز موسیقی فیلم Fiddler on the roof آقای جری باک می باشد و جان ویلیامز فقط ارکستراسیون و رهبری قطعات را به عهده داشته است.
http://www.imdb.com/title/tt0067093/fullcredits
و دوباره اینکه ساز percussions ویا African Percussion مقوله مجزائی از Drums (که اشتباها در ایران به آن جاز گفته میشود) می باشد .
و اینکه آهنگساز موسیقی فیلم fiddler on the roof جان ویلیامز نمی باشد بلکه Jerry Bock می باشد.
کاش سبز عزیز از خود نام و نشانی میگذاشت تا برایش بیشتر توضیح میدادم به طور خصوصی، و نظرش را بیاهمیت نمیشمردم در حد نظرهای بینام. اما در حد حوصله این نظرها، دوست عزیز و کم حوصله، “بیسواد” خیلی تند است، در بحث موسیقی قدری متینتر برخورد کنیم، و با ظرافت خود موسیقی. وقتی نسلهای پیشین واژه وارد زبان میکردند تا زبانمان زنده و پویا باشد ما وجود نداشتیم، پس قدردان آنان باشیم. اما در این ورود واژهها، شاید به سبب غلبه تلفظ فرانسوی، تمایلی بود به تبدیل صدای فتحه به فتحه کشیده، حالا از فرنگ برگشتههایی که برای ژست با لهجه فرنگی صحبت میکنند، کاست را کست میگویند، استاندارد را استندارد، لوسآنجلس را لوسانجلس (همه به فتح همزه یا الف)، و البته جاز را جز. تصور میکنم این نشان هر چیزی باشد جز بیسوادی پیشینیان.
و باز این که، بحث جاز یا جز در نوشته این بنده جایی مطرح شده که صحبت از جاز نواختن پدر ویلیامز است و پیش کشیدن بحث پرکاشن افریقایی یا غیر آن ربطی به عرایض من ندارد، جز برای نشان دادن خود که البته برای جوانان عیبی ندارد و نکوهش نمیکنم. در ضمن، در پاراگراف چهارم، نوشتهام جری باک ترانههای آن فیلم را تصنیف کرد و برای تنظیم به ویلیامز سپرد. لااقل وقتی میخواهیم شمشیر به انتقاد کور ببندیم با دقت بخوانیم، بد نیست عزیزم.
مقاله خوب و قابل استفاده ای بود.
سپاس
لطفا از موسقی سریال شرلوک هلمز از پتریک گاور هم گزارشی تهیه کنید.
چرا وقتی چیزی به غلط وارد زبان ما شده، اصلاح آن دلیل بی سلیقگی و از آن بدتر بی اطلاعی است؟ یعنی اگر کسی نام صحیح چیزی را میدانست و اشتباه دیگران را تصحیح کرد بی اطلاع و بی سلیقه است؟ این دیگر از آن حرفها است.
سلام. مطلب جالبی بود و شنیدن قطعاتی از فیلم ویلون زن روی بام، یادآور خاطراتی دور از زمانی که با مشکلات زیاد بالاخره این فیلم رو در سینما مولن روژ رشت دیدم! یادآور میشوم که قطعه شروع فیلم برخورد از نوع سوم رو نتونستم بشنوم. در واقع هیچ صدایی انگار در آن فایل جای نداشت!
در مجموع سایت مرتب و جالبی است و طبعاً به مجموعه سایت های مورد علاقه ام افزوده شده. آرزوی موفقیت برایتان دارم.
بسیار مفید و جالب بود. مرسی
دوست عزیز که ممکن است جای فرزند من باشی در مورد تلفظ کلمه جز به یاد نمی آرم که صحبتی کرده باشم.بنده منظورم استفاده نا درست از کلمه جاز به جای درامز بود که تو به آن جوابی ندادی در ضمن در آخر مقاله نام جان ویلیامز را به عنوان مصنف موسیقی ویلون زن روی بام آورده ایی که منظور من را ادا می کند. در ضمن حمله لازم نیست شما هم برای چند تذکر کوچک نیاز به شناسنامه افراد نداری.داری؟ و اینکه جوانان مانند شما هستند که ۲ پاراگراف حمله می کنند و دو جمله را دقیق نمی خوانند.
در ضمن برای فرنگ ستیزان دو آتشه باید گفت که سلطه تلفظ فرانسوی چندان فرقی با تلفظ انگلیسی ندارد و باید دانست که کلماتی مانند جز نیز اصولا از فرهنگ آمریکائی وارد فرهنگ فرانسوی شده است. پس کلمات انگلیسی اصیل تر به نظر میرسد.
آقای سبز که اینقدر توصیه به مطالعه کردن میکنید یه کم مطالعه کنید ! مطالعه هم نمیکنید عکسشو نگاه کنید!!!
این آقا اگه جای پدرتون نباشن جای داداش بزرگه ی شما هستن!!
زبیگنیف پرایزنر: «وقتى با شخصى چون توماس وینتربرگ کار مى کنم، به من اعتماد دارد. به آسانى مى شود براى فیلم موسیقى نوشت، اما سئوال اینجا است که چرا اصلاً فیلم باید موسیقى داشته باشد. ارتباط بین فیلم و موسیقى کاملاً متافیزیکى است، چون شما هیچ گاه موسیقى را نمى بینید بلکه آن را احساس مى کنید. به عقیده من بهترین موسیقى براى فیلم، سکوت مطلق است. موسیقى اغلب فیلم هاى آمریکایى را آهنگسازانى همچون جان ویلیامز نوشته اند و همه جاى فیلم، موسیقى است که به شما مى گوید چه طور فکر کنید و چه احساسى داشته باشید. در صحنه اى ترسناک، بوق و کرناى رعب انگیز و در صحنه اى عاشقانه، نغمه اى رمانتیک به کار مى برند، اما من به سخن بودلر نویسنده فرانسوى معتقدم که مى گوید: «دغدغه هنرمند باید این باشد که آنچه را که احساس مى کند، تشریح کند و نه آن چه را که مى بیند.»
از:
http://sharghnewspaper.com/850202/html/music.htm#s398526
آقای راد؟؟ عکس چه کسی؟؟ شما کمی دقیق تر بخوانید.
آقای پیربازاری رو میگم!نکنه نمیشناسین؟
دوست عزیز
۱- شما منو نمی شناسید پس سن من را هم نمی دانید.
۲- خیر نمی شناسم و فکر نمی کنم که باید هم بشناسم.
۳- اینجا ما در مورد مطالب نظر می دهیم نه شخصیت نویسنده (بر خلاف خود جناب پیر بازاری).
۴- لطفا در مورد موارد مورد بحث نظر بدهید.
۱-با تشکر از شما برای این مقاله ی جامع. ۲-حیف نیست به جای استفاده از اطلاعات همدیگر تنها برای چند سو تفاهم جزیی به یکدیگر حمله ور می شوید؟ آنوقت انتظار دارید تا فرهنگ موسیقایی جامعه ترقی کند؟؟؟؟؟ ۳- در مورد موسیقی متن فیلم ویولن زن روی بام تا آنجایی که خاطرم هست، دو نسخه از موسیقی این فیلم وجود دارد که در نسخه ی اول، راوی(نریتور) شخص دیگری است. آیا کسی در این مورد اطلاعی دارد؟
سحر عزیز، واژهیابی و واژهگزینی در حد من و شما نیست و به فرهنگستان اختصاص دارد. همان طور که من نمیتوانم قانون مدنی بنویسم چون قانون فعلی اشکال دارد، یا حقوقدان نمیتواند برای من آییننامه ساختمانی تدوین کند. در ضمن، همزه اول “است” وقتی کلمه ماقبل به الف یا واو ختم شود حذف میشود، مثل “حرفهاست”. و در جمله شرطی، فعل باید از وجه التزامی باشد، مثل “اگر کسی نام صحیح چیزی را بداند و اشتباه دیگران را تصحیح کند…” و البته “می” استمرار همواره جدا از ریشه فعل نوشته میشود. در ای-میلی خصوصی سعی کردم در این زمینه کمک کنم، چرا که احساسی داشتم که زمینه و استعدادش در شما هست، ظاهرا موفق نشدم، و تنها جدلی برانگیختم. متأسفم.
دوست عزیز آقای فاریا متشکرم از ارائه انواع هنرهایی که دارید و متاسفم از نحوه ارائه آنها. اینجا یک سایت موسیقی جدی می باشد و نه محل عرضه اندام در مسائلی که هیچ ارتباطی به ما ندارد. واقعا متاسفم که از ارائه جواب منطقی و علمی عاجزید و منطق موسیقی رادر اشکال املائی گرفتن از دیگران می جوئید.
دوست عزیز آقای Soloist چون این فیلم در ابتدا به شکل یک موزیکال برای صحنه بوده است این امکان وجود دارد که
نسخه های اجرائی مختلفی از آن وجود داشته باشد.
یاداشتم را با “سحر عزیز” آغاز کردم که دیگری خود را در حد پاسخ من تصور نکند. ولی گویا این سایت ملک خصوصی “میباشد” که به همه کار دارند و همه را مخاطب قرار میدهند و مقرر میدارند در “مورد موارد مورد” بحث صحبت شود! این هم بضاعت این حقیر “میباشد” که ایراد کنم به شیوه نگارش، تا بپوشانم عجز خود را درسایر مباحث.
جناب اقای پیربازاری
خیر این سایت ملک خصوصی شما یا آقای سبز یا ..نیست.بنده از ابتدایی که هارمونی تاک تاسیس شده از خوانندگان آن بوده ام و تاکنون ندیده بودم که چند هفته ی متوالی بحث و مشاجره ی اینچنینی بین خوانندگان در بگیرد.
متاسفانه بعضی ها اینجا را با صحنه ی جنگ اشتباه گرفته اند.جای مناظره ی خصوصی و دعواهای لفظی شما اینجا نیست چون به محیط آرام سایت لطمه وارد میکند و جو را از حالت دوستانه آن در میاورد این معنا ندارد که تا کسی حرفی میزند و نظر خود را میگوید عده ای به آن بتازند!
من روی سخنم را با شما قرار دادم چون شما را منطقی تر یافتم.امیدوارم لااقل اگر بعضی ها اینهمه به گمنام بودن و در دسترس نبودن و…اصرار دارند که قسمت نظرات سایت را برای دعواهای خود برگزیده اند، لاقل بحث را به فروم منتقل کنند.
باتشکر
واقعا متاسفم که دوستان چنین برداشتی از سخنان من کرده اند. در هر صورت قصد عداوت و دشمنی با کسی نداشته ام و باز متاسفم که در این مکان در مورد هر مطلبی صحبت می شود به غیر از موسیقی و ظاهرا متاسفانه هیج مدیریتی بر سایت وجود ندارد.سئوال من از جناب فاریا در مورد یک شبهه فنی موسیقیایی بود ولی می توانید جوابها را ملاحظه بفرمائید.
جناب سبز
راستش این شیوه صحبت کردن شما:”واقعا متاسفم که از ارائه جواب منطقی و علمی عاجزید و منطق موسیقی رادر اشکال املائی گرفتن از دیگران می جوئید.”
اگر دشمن گونه نباشه دوستانه هم نیست.
فکر نمیکنید علت اینکه اینجا به مکان جرو بحث غیر موسیقایی شما و دیگران تبدیل شده، خود شما هستید؟
انتظار دارید مثلا مدیریت سایت چکار کند؟ دوست دارید نظرات شما را حذف کنند تا سخنان موسیقایی بیشتری بشنویم؟
این خود ما هستیم که نباید اینطور صحبت کنیم و اگر نه تهیه کنندگان سایت مانع ارائه نظر هیچکس نیستند.
درحال حاضر که مدیریت سایت کاری به بحثها ندارند همه چیز را گردن آنها می اندازید وای به حال وقتی که نظری حذف شود!
آقای سبز کمی به نظر دیگری اهمیت بدهید شما که ایران نیستید و علاقه ای هم نشان نمیدهید و اینقدر دانش غربیها را به رخ ما میکشید _که جالب است که انگار یک آن یادم رفت خودتان ایرانی هستید_کمی هم “دموکراسی “را از آنها بیاموزید.
در آخر چون ممکن است بنده هم از نظر سنی جای فرزند شما باشم ، عذرخواهی میکنم که ناگزیر شدم اینطور صحبت کنم.
باتشکر
متشکرم از تذکراتتان. منظور من از مدیریت سایت نظارت بر متون چاپ شده ویراستاری و رفع اشکالهای فنی موسیقیایی بود. موفق باشید.
در هر صورت من هنوز منتظر جواب این سئوال که چرا استفاده از کلمه درامز به جای جاز بی سلیقگی است هستم.
در هیچ یک از دیکشنری های Oxford, Longman, Webster, American Heritage برابر کلمه Jazz معنی درامز یا پرکاشن نیامده است. بنابراین به کاربردن کلمه جز/جاز به معنی فوق اساسا اشتباه است و مشخص نیست این معنی در چه زمان و بر چه اساس در زبان فارسی وارد شده است. نویسنده محترم مقاله بهتر است چنانچه منبع موثق یا دلیل محکمی در اثبات نظر خود دارند آن را ارائه و در غیر این صورت خیلی ساده اشتباه خود را بپذیرند!
ostad, khosh-halam ke shoma ra inja peyda kardam. man az daneshjooyane shoma dar polytechnic hastam, hodoodeh 1 daheh pish. man tazeh be vancouver amade-am, bebakhshid ke fonte farsi nadaram. agar ejazeh dahid ba telefoni ke dar website shoma hast tamas migiram. maghaletan mesle hamishe fogholadeh ast va amoozandeh. begzarim ke shoma migooyid in be farsi vared shode, nemigooyid ghalat ya dorost, miravand dar dictionariye engilisi donbalash migardand!
دوست گرامی جناب آقای پیربازاری
اگرچه من اطلاعاتی در رابطه با موسیقی بسیار اندک است ولی با خواندن این مقاله شناخت خوبی از سازنده موسیقی بسیاری از فیلمهای دوست داشتنی و بیاد ماندنی بدست آوردم.
موفق باشی
تقی و بسیاری دیگر (در ای-میل) در مورد ورودی برخورد نزدیک پرسیدهاند. این قطعه کوتاه ۴۰ ثانیهای ترمولویی است که از پیانیسیمویی شروع میشود که در لحظاتی که هنوز تماشاگر درست جا بهجا نشده در سالن سینما، درست شنیده نمیشود، و با کرشندویی خفیف پیش میرود تا با ضربه اسفورتزاندوی ثانیه ۳۲ نشستهها را از جا میپراند، و به ایستادهها اخطار میدهد فیلم شروع شده! برای نسل من حالتی نوستالژیک دارد که بدون صدای دالبی و تمهیدات دیجیتالی امروز، چه راحت از جا میپریدیم. ولی تقی راست میگوید، برای کسی که این مقدمات را نداند این ۴۰ ثانیه خیلی بیمزه است!
مطلبی به اختصار در خصوص معادلهای جاز/جز و جاز/درامز در وبلاگم گذاشتم، که همان طور که در اولین نظر بالا عرض کردم این توضیح در حوصله قسمت نظرهای مجله موسیقی نبود. از علاقهمندانی که قصد یادگرفتن یا نقد و بررسی متین دارند، دعوت بلکه تقاضا میکنم آن را ببینند. نگفتم نقد سازنده، که باور دارم نقد غیر سازنده نیست، اگر از متانت برخوردار باشد، و سازندگی در انتقاد نهفته است، هر چه باشد.
http://farya.blogspot.com/2006/07/blog-post_06.html
جناب آقای پیر بازاری متشکرم از توضیحات مبسوطتان . ولی باز باید گفت بعضی افراد که به صورت تخصصی در باب موسیقی صحبت می کنند کما کان از برابری دو کلمه “جاز” (که باز به نظر من اشتباها وارد زبان فارسی شده است) و “درامز” رنج می برند.قبول دارم که وقتی در باب ادبیات فارسی صحبت می کنیم استفاده از کلمات غربی درجملات فارسی اشتباه به نظر میرسد.ولی باز به نظر من استفاده از کلمه درامز شاید راه فراری از تصور نه چندان غلط استفاده از جاز بوده است .شاید بتوان گفت استفاده از کلمه “طبل” و “طبال” صحیح تر به نظر میرسد.و در مقاطع آکادمیک شبهه ایی ایجاد نمیکند.
:Dooste aziz Farya
Bad nist bedoonid ke hatta faransaviha ham kalemeye Jazz ro JAAz talaffoz nemikonan pas bahse ehteram be nazare gozashtegan (che nazare dorost o che nazare ghalat dar inja kamelan montafiye. Baraye khodemoon mota’assefam ke hanooz ham ba ta’assobate bad o bijayi ke nasl be nasl behemoon montaghel shode zendegi mikonim o mota’asseftaram ke be khatere dashtane in ta’assobat khoshhal ham hastim va peyravie koorkoorane az ghadimiya ro tarjih midim be tafakkor o eslahe eshtebahati ke har chand moddathast dar farhang o zabanemoon ja oftade amma ghabele eslahe va eslahe oon chizi azamoon nemikone balke kheili chiza ham behemoon ezafe mikone. dar har soorat omidvaram ke donbale talaffoze Faransaviye in kalame ham berid ta ghane shid hata be zabane Faransavi ham in kalame Jazz talaffoz mishe.
amma be nazare man ham ekhtelate drums o kalameye birabte jazz ba percussion oon ham too sitei ke be soorate takhassosi dar morede music ijad shode yek faje’e ast va man ta’ajjob mikonam ke midiriyate site age dar morede commenta dekhalati nemikonand aya be matalebi ke inja gozashte mishe ham kari nadarand. Man aslan sar dar nemiyaram. man hamishe be siteetoon sar mizanam o az matalebesh estefadeha mikonam va ba didane chenin chizi vaghean az hame chiz naomiad misham. Va jaleb injast ke shoma too neveshtatoon matlabi ro ke daghighan doroste eshtebah doonestid. khahesh mikonam be door az ta’asson kami motale’e konid o be jaye inhame bahs o da’va fekri be hale in 2 eshtebahe fahesh konid. lotfan nazarid ke ba in khodra’yi o ghoroore kazeb asbabe delsardi o naomidie mokhatabani faraham beshe ke daeman daran az site e shoma estefade mikonan. shoma bayad olgooye sahihe amoozeshe bonyadie music bashid na inke eshtebahati ro mortakeb shid ke moshabehe oona ro hezaran bar dar toole rooz az bi’ettela’tarin mokhatabane music too kooche o bazar mibinim o mishnavim. Shoma age hamchin eshtebahati dashte bashid dige az avam hich entezari nemishe dasht.
Baz ham mamnoon az matlabetoon.
آیدا، با تشکر از نظر شما، اول، عرض بنده با نقل به مضمون این بود “اما در این ورود واژهها، شاید به سبب غلبه تلفظ فرانسوی، تمایلی بود به تبدیل صدای فتحه به فتحه کشیده…” و هرگز نگفتم فرانسویها چه میگویند. استدعا دارم دقیق بخوانید و دقیق انتقال دهید. دوم، اگر شما چنین به زبان فرانسوی احاطه دارید حتما میدانید در این زبان از ترکیب “دوست عزیز” برای تحقیر استفاده میشود، اگر نه که نه این حقیر افتخار دوستی شما دارد و نه بالعکس، دو انسانیم که قدری با هم اختلاف نظر داریم که از دید بنده بسیار خوب و عین برکت است، اگر نه که دنیا چنین رنگارنگ و زیبا نمیبود. اما اگر با احترام متقابل در موارد اختلاف تبادل نظر شود، بسیار لذتبخش خواهد بود. من این بحث را در این مجله خاتمهیافته تلقی میکنم و استدعا دارم برای صحبت بیشتر از وبلاگ بنده یا ارتباط با ای-میل استفاده شود، اگر میخواهیم از این اختلاف نظر و سلیقه یکدیگر استفاده کنیم، و نه سوء آن.
اما صحبتی هم با مسؤولان این مجله. قدردانم که نظری را سانسور نمیکنید، و اجرتان باد بر این خدمت فرهنگی. اما تقاضا دارم برای نظرها زمانی قائل شوید مثلا یک هفته. مهمانی که به تقاضای شما چند سطری قلم میزند، به یقین چنان مجالی ندارد که تا ابد کنترل کند که مورد تخفیف و تحقیر، به گمان نظر دهنده، واقع شده تا در صورت لزوم پاسخ دهد، که به تصور بنده بی جواب گذاشتن نظرها مثل قهری کودکانه است و نه در حد انسانهای شریف. من در امتثال تقاضای شما مطلبی نوشتم در حد ۹۵۰ کلمه، همه سر به سر نادیده شد، و یک کلمه در یک نظر شخصی در پانویس چنین فضای مسمومی ایجاد کرد و چنان که به اطلاع رسید بنده را محروم کرد از فضایی که در آن بی نگرانی و دغدغه بنویسم، بی منتی از من بر سر شما یا پاداشی از شما برای من. تکرار میکنم و مختصر عرضم را، لطفا جدی بگیرید مهلت زمانی را برای نظرها.