میشائل نشسته پشت پیانو و حالا اوست که سرسام آور مینوازد. تکنوازی پیانو به شکلی آشوبناک در محدودهی بم است و هر از گاهی به مُشتی ختم میشود که پیانیست بر کلاویهها میکوبد و مایهی شعف و شوق حاضرین میشود. تکنوازی نمایشیِ آتونال. چیزی که باز هم، شاید جایی در اجرای درِکسلِر نداشت. ولی به هر حال، آرامآرام پیانو وارد تونالیته میشود و ریتم میگیرد و یکی دو میزان بعد، درست سرضرب، درامز و کلارینتباس وارد میشوند و قطعه را به اتفاق به پایان میبرند.
قطعهی بعدی لالایی شماره ۳ صلح است. اولریش میگوید که این یکی را بیشتر از بقیهی لالاییها دوست دارد. قطعه خیلی آرام، خیلی آهسته و خیلی سنگین شروع میشود. این بار، درامز با جاروهای کوچک چوبی نواخته میشود و صدای نرمی میدهد که در فضای صوتیِ این لالایی گوشنوازی میکند. کوتاه و دلنشین، قطعه تمام میشود.
«به سادگی هر چه تمامتر» (As simple as it could be)، قطعهی یازدهم شروع میشود.
«گلیساندو» هایی که اولریش با سازش مینوازد به شدت یادآور گلیساندوی ابتدای «راپسودی آبیِ گِرشوین» است. به هر حال معلوم بود که اولریش درِکسلِر در آهنگسازی اش به غایت به ریشههای جَز واقف بوده. ملودیها در این قطعه لحن فولکلور و ملل میگیرند. رنگصدای کلارینتباس حتا گاهی به «دیجریدو» طعنه میزند. این بار هم درامز با دست نواخته میشود. نغمههای سرضرب و پُرجهش کلارینت به معنی واقعی بینقصاند. جملهها لهجهی شرقی دارند.
کارِ نوآوری در ریتمنوازی به جایی میکشد که اولریش هم با دهانش بر قمیش کلارینت، پرکاشن میزند و قطعه تمام میشود.
آخرین قطعه را «همیشه میدانی» (You Always Know) نامگذاری کرده اند. قبل از شروع آهنگ، اولریش از ایران تقدیر میکند و ایرانیها را تحسین میکند و بعد اشاره میکند که آنچه همیشه میدانیم، حسیست که از جان برمیآید، ولی ما با عقل به دنبالش هستیم.
این قطعه به لحاظ گستردگی نوایی، وسیعترین آهنگ است. از زیرترین تا بمترین نتهای هر سه ساز در این قطعه نواخته میشوند، اما ساده، شفاف، زیبا و بی ادعا. تنها، صدای پیانو الکتریک است که گاهی خش دارد و شفافیت فضای صوتی را کمی خدشهدار میکند. چیزی که در ابتدای اجرا، اولریش به خاطرش عذر خواسته بود.
قطعه که تمام میشود، تماشاچیان میایستند و تشویق میکنند و تشویق ادامه مییابد و تریو، یک آهنگ دیگر اجرا میکنند به نام «نظری از سر صداقت» (A Glimpse of Honesty). آکوردهای تعلیقدار پیانو، ریتمی را مینوازند که در ابتدا به گوش، لنگ میرسد ولی بعد با ورود کلارینتباس، ساده میشود. قطعه خیلی نرم جلو میرود و به پایان میرسد. تشویق تماشاچیان، باز خواهان اجرایی دیگر و آهنگی دیگر است.
این بار، اولریش درِکسلِر به تنهایی به حاضرین نزدیکتر میشود و فروتنانه و طنازانه میگوید برای این که مطمئن باشید ما یک نوار ضبط شده نیستیم، این را از نزدیک میزنم و تکنوازی میکند و با صمیمیت و به گرمی آخرین نتهای کلارینتباسِ اجرای امشب به صدا در میآیند و این بار دیگر، پایان واقعیِ اجرا فرا میرسد.
هوا هم واقعن خنک شده و بهتر است که خاطرهی گوشنواز امشب را با خود به خانه ببریم.
ممنون از این بیوگرافی زیبا البته با بعضی از کنایهای …
ایکاش برای اجرای این گروهها اطلاع رسانی بشه