گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

ابوحمزه: سعی کردم ادا در نیاورم!

به تازگی در فضای اینترنت خبر انتشار آلبومی با نام «پایان پریشانی» به آهنگسازی عباس ابوحمزه و امیرآهنگ هاشمی به انتشار رسیده است. این آلبوم اولین اثر منتشر شده از عباس ابوحمزه نوازنده پیانو و آهنگساز است. به این بهانه گفتگویی با عباس ابوحمزه داشته ایم که در ادامه می خوانید:

از خودتان بگویید، چطور موسیقی را آغاز کردید و نزد چه استادانی کار کردید؟

من در یک خانواده سنتی و مذهبی به دنیا آمدم که نه پدرم اهل هنر و موسیقی بود و نه مادرم و نه هیچکدام از اعضاء خانواده و یا فامیل های نزدیک. در سال ۱۳۵۹ که جو بسیار بدی علیه موسیقی وجود داشت و شرایط سختی برای موسیقی بوجود آمده بود، بر اثر یک اتفاق با ساز ملودیکا متعلق به همسایه مان روبرو شدم و با نواختن چند نت کارم کشید تا به اینجا! به هر تقدیر بطور جدی سال ۱۳۶۲ پیش مرحوم کوروش حدادی پیانو را با ارگ فارفیسا ایتالیایی شروع کردم و دو سال بعد پیانو خریدم و در ادامه نوازندگی را پیش تورج خدابخشی و ریتم و سلفژ را پیش ارسلان کامکار و تئوری موسیقی را پیش مرحوم پرویز منصوری فرا گرفتم و ایشان محبت کردند و مرا به دکتر مهران روحانی برای هارمونی و آهنگسازی معرفی کردند، خدمت ایشان رفتم که برایم بسیار مفید و موثر بوده و باید بگویم که همواره از راهنمایی های استاد حسین دهلوی و استاد هوشنگ کامکار بهره بردم.

چطور شد سبک آهنگسازی و نوازندگی شما در پیانو تا این حد تغییر کرد؟
من پیانو را با نواختن متدها و اتودهای غربی شروع کردم و آثاری مربوط به موسیقی دوران کلاسیک و رومانتیک و… را فرا میگرفتم چرا که پیانو ساز غیر ایرانی است و چاره ای جز نواختن آثار و متدها ی خارجی نیست. در آهنگسازی هم که از سال ۱۳۷۱ شروع کردم، در همان فضا و حال و هوا کار میکردم ولی هیچوقت این آثار با تمام عظمت و ارزشی که دارند، حس من را ارضاء نمیکرد؛ مضاف بر اینکه یقین داشتم و دارم که موسیقی غربی در انواع مختلفش نوازنده و آهنگساز و محقق خوب و عالی رتبه… بسیار دارد و نیازمند فعالیت و دلسوزی کسی مثل من نبوده و نیست علاوه بر این، بطور اخص نوع زندگی من، باطن من، آدم های اطرافم، تاریخ و فرهنگ و باورهای من از جنس آن موسیقی نبود، پس طبیعتا درک و ارتباط عمیقی هم حاصل نمی شد.

بدیهی است بطور خاص، یک ایرانی عمق موسیقی خودش را خوب می فهمد و اجراء می کند و یک آلمانی هم عمق موسیقی خودش را خوب میفهمد و اجراء میکند.

اجرای موسیقی مثلا سونات پاتتیک بتهوون توسط یک ایرانی دقیقا مثل این است که یک آلمانی برای ما با تار سه گاه بنوازد واضح است که هیچوقت مثل استاد شهناز نمیتواند بنوازد؛ خوب یک ایرانی هم مثل یک آلمانی نمی تواند سونات بتهوون را بنوازد. (البته شاید استثناء هم وجود داشته باشد) به هر حال من هم تصمیم گرفتم ادا در نیاورم و پشت اسم دهن پر کن پیانو کلاسیک خودم را پنهان نکنم، بلکه چیزی را بنوازم و بسازم که می فهمم و به آن اعتقاد دارم و با دنیای بیرون و دنیای درون من یکی است. برای همین سعی کردم بگردم و در درون خودم حرف خودم را پیدا کنم و بزنم و از اندوخته هایم در این جهت استفاده کنم. به هر حال من به عنوان یک ایرانی باید دغدغه موسیقی مردم و مملکت خودم رو داشته باشم و در حد توانم برای اعتلاء و ارتقای آن بکوشم.

چرا تا کنون قطعات پیانویی تان را منتشر نکردید؟
دلایل متفاوتی داشته مثل تنبلی کردن و جدی نبودن در ارائه کار، تمرکز روی تدریس و گاها اجرای کنسرت، کارهای جانبی مثل تاسیس ارکستر مجلسی خانه هنرمندان ایران و مدیریت و آهنگسازی برای آن سال ۸۸ تا ۹۰ و… اما مهم ترین و اصلی ترین دلیل این است که آنقدر ساز پیانو عمیق و وسیع و توانا است که هر چه برایش می سازی و می نویسی کم و ناچیز است و من هیچوقت نتوانستم این را باور کنم که توانسته ام اثر قابلی برای پیانو بسازم!

الان هم اگر تصمیم گرفتم آثارم را انتشار بدهم بیشتر برای رشد و تعالی خودم و محک خوردن آثارم و اینکه باید بعد از سالها تدریس و نواختن و آهنگسازی اندوخته هایم خروجی داشته باشند تا جا برای کارهای جدید تر با انگیزه های قوی تری ایجاد شود و بتوانم فضایی برای فراگیری چیزهای جدید ایجاد کنم والا هیچ ادعایی در این مورد نیست که توانسته ام اثری در خور پیانو بنویسم!

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

۱ نظر

  • مشکلی نیست که اسان نشود مرد ان است که هراسان نشود سرود اسان درس ۴۸ اول هنرستان همیشه سلامت وشاد و موفق باشید استاد دوستدار همیشگی شما جمشید

بیشتر بحث شده است