۳- فرمودید: «هیچکدام از نظر فیزیک صوت صدای کاملی ندارد…. هیچ ساز اصیل ایرانی صدا دهی درستی ندارد و از نظر شفافیت با ویلن قابل قیاس نیست» باید دقیقتر صحبت کنیم تا بتوانیم پاسخی به این پرسش بدهیم که: صدای کامل را چه صدایی می دانیم، این شفافیتی که از آن یاد می کنید تا با مختصات علم آکوستیک مشخص نشود نمی توان در مورد آن نظر داد، مثالی میزنم: صدای فلاژوله ویولون را فرض بگیرید روی نغمه می ۶، این صدا نسبت به صدای می ۶ وقتی به صورت فلاژوله زده می شود (اصطلاحا) شفافیت بیشتری دارد ولی صدای سوت مانند فلاژوله آیا فقط به خاطر شفافیت، کیفیت صوت طبیعی ویولون را دارد؟ خود شما تجربه نوازندگی با ویولون های حرفه ای را دارید، وقتی یک ویولون را چک می کنید، بیشتر نغمه های طبیعی را چک می کنید یا فلاژوله؟ مطمئنا نغمه های طبیعی را چک می کنید چون نغمه های فلاژوله در سازهای مختلف تقریبا یک کیفیت دارند، مگر اینکه ساز در حد فاحشی مشکل کیفی داشته باشد. پس شفافیت تا تعریف علمی نشود قابل بحث نیست.
۳- با توجه به اینکه شما را انسان دانشمندی یافتم می خواهم کمال استفاده را از این موقعیت بکنم، سوالم را واضح تر بیان کنم: آیا در طول این سی سال گذشته سازی مثل سه تار (بعنوان مثال عرض می کنم) صدادهی بهتری پیدا کرده؟؟؟ (معنی این سه علامت سوال این است که متاسفانه تغییری نکرده و نه کوبنده تر کردن این سوال… چون اگر تغییری میکرد لابد باید در صدای این ساز قابل تشخیص بود…)
۳- دوباره بنده را شرمنده کردید…! آنطور که خودم تجربه کرده ام در سی سال گذشته سه تار و حتی تار وضعیت بهتری پیدا کرده نسبت به گذشته. شما توجه داشته باشید که بهترین سازندگان سه تار که به تایید بیشتر اساتید این ساز، هاشمی، کمالیان و عشقی هستند، در همین سی سال اخیر بهترین سازهایشان را ساخته اند و مخصوصا در ۱۵ سال اخیر، سه تارهای با کیفیتی ساخته شده و وضعیت سه تار از نظر الگو بسیار بهتر از دوره های پیشین است که سازهایی با اشکال گوناگون، بدون هیچ سیر منطقی می دیدید که فقط بر حسب تجربه شخصی تغییر شکل داده بودند. در مورد تار وضعیت شبیه به سه تار است (مخصوصا با همه گیر شدن دستگاه کپی تراش) سازها شکل و شمایل بهتری نسبت به الگوهای بی نظم و غیر منطقی گذشته پیدا کرده اند ولی نباید فراموش کرد که هنوز یحیی و جعفر و استاد فرج الله، پیش تاز هستند (متاسفانه!) و ساز سازهای کنونی، کمتر به آزمایشهای علمی علاقه نشان داده اند و توانسته اند سازهایی با کیفیت آنها بسازند.
ولی نباید از حق گذشت که: درست است تارهای جدید نتوانستند مثل سه تارهای جدید، نمره بالایی نسبت به سازهای درجه یک بگیرند، ولی باز نمره قبولی می گیرند و می بینید که امروز دست بسیاری از اساتید، سازهای ساخت جدید دیده می شود.
۳- راجع به توضیحاتی که مرقوم فرمودید بسیار ممنونم، من اصلا نشنیده بودم… ولی در نهایت به من بفرمایید آیا صدای ساز سه تار استاد احمد عبادی نسبت به سه تار یک نوازنده ی کنونی تغییر کرده؟ در حدی که قابل مقایسه با تغییری که در قرون وسطی اتفاق افتاد و ویلن جای ویول را گرفت بوده است؟ هدف من این است که بگویم این تغییرات اگر چه بسیار قابل ستایش و عالی هستند اما توسط عامه مردم و شنوندگان غیر حرفه ای قابل تشخیص نیستند، در حالیکه آن تغییر اینطور بود. پس مقایسه ای که فرمودید مقایسه درستی نیست (به اعتقاد حقیر).
۳- وارد شدن به بحث استاد عبادی ممکن است کمی ما را از بحث اصلی منحرف کند چون استایل نوازندگی ایشان بود که باعث تولید این کیفیت از سازهای عشقی و حسینی می شد و الا هنوز آقای حسینی ساز می سازند و سازهایشان دست نوازنده های امروزی هست ولی چند نفر هستند که می توانند آن سونوریته عالی آقای عبادی را از ساز خارج کنند؟! همینطور تار یحیی در دست جوانان امروزی هم هست ولی چند نفر مانند استاد شهناز می زنند؟
به بحث خودمان برگردیم، تغییری که سه تار کرده است در حد تغییر ویول نبوده؛ نباید هم فراموش کنیم که از اوایل دوره باروک کم کم ویول نوازی رو به افول گذاشته بوده و سازهای اصلاح شده جدید جای آنرا گرفته بودند، پس دوره ای که خانواده ویولون (دقیقا به شکل امروزی) آمد ویول یک سازه تاریخ گذشته محسوب می شد. البته تن صدای این ساز هم ویژگی های خاص خودش را داشته و هنوز اگر کسی بخواهد موسیقی آن زمان را دقیقا اجرا کند، ناچار است از این ساز بهره ببرد ولی اشکالات این ساز هم کم نبوده والا از روند اجرایی کنار نمی رفته است.
در مورد پیشروی بحث کمی دچار سردرگمی شدم؛ چون به گمانم داشتیم در مورد شفافیت صحبت می کردیم و بحث به سه تار عبادی و ویول کشیده شد!
۱ نظر