گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

سالی بدون همایونپور (۳)

همایون­پور از جمله معدود خوانندگانی بود که نه مقلد و پیرو، بلکه مبدع و پیشرو بود. کسی بود که با طرح استفاده از ملودی­های فوکلور و بهره­گیری از آ­ن­ها در هیأتی فاخر، نام خود را در بین چند خواننده تأثیرگذار قرار داد. عمده کلام­گذاری­ها بر روی ملودی­های بومی و حتی تنظیم­های آن­ها کار خود همایون­پور بود. نمونه بارز این طراحی را می­توان در نغمه بیستون (ای گل چه زیبایی) یافت. این آهنگ ملهم از آهنگ کردی با مطلع «آی برار چه هاتی» بود که همایون­پور در کودکی آن را شنیده و حتی خواندن آن­را از نخستین تجربه­های کودکی خود می­دانست.

همایون­پور خود پس از جست­وجو در اشعار کلاسیک و نوین شعری را بر روی این آهنگ بر می­گزیند که به زعم خود بیشترین سازگاری را با واقعیت ملودی و زیبایی­شناسی زمانه خود داشته باشد. شعری از «عبدالله جوانشیر» را بر می­گزیند که سال­ها زبان­زد عام و خاص بود، تا جایی که صفحه این اثر از پرفروش­ترین صفحات زمانه محسوب می­شد. هر کجا می­رفت وی را به عنوان خواننده این اثر نشانه می­کردند و حتی در محافل خصوصی برای وادار کردن وی به خواندن، نغمه این ترانه را با ساز می­نواختند. هم­چنانه که ابوالحسن صبا و حسن کسایی در محفل خصوصی به سال ۱۳۳۵ با نی و سه­تار به استقبال این ترانه رفتند. اثری که به واقع یکی از نمونه­های اعلای تلفیق شعر و موسیقی در سده اخیر محسوب می­شود.

audio file
صفحه بیستون همراه با آوازی در افشاری

اما در این­جا نمی­توان از ترانه معروف نوای چوپان [/ بچه چوپان] گذر کرد. ترانه­ای که سال­های سال زبان­زد عام و خاص بود و اجراهایی متفاوتی از آن به عمل آمد. این آهنگ در اصل تمی محلی بود که همایو­ن­پور ضمن بازسازی، آن­را به شکل­های مختلف و با ارکستر­ها مختلف خواند. نخستین­بار در سال ۱۳۲۹ با شعری از «هوشنگ شهابی» با مطلع «به وقت سحر که چشمک زند ستاره به آسمان­ها / شود آبی آسمان روشنی دود، سوی بوستان­ها»، (احتمالاً) به همراهی ارکستر ابراهیم منصوری اجرا و بار دوم آ­ن­را در سال ۱۳۳۷ با شعری از «محمود ثنایی» متخلص به شهرآشوب («محمود ثنایی» (متخلص به شهرآشوب) متولد ۱۳۰۳ در اصفهان، درگذشت آذر ۱۳۶۱. از دیگر ترانه­­های وی می­توان به اثر معروف ساز شکسته ( دیگر از تو بانگ طرب / کی برخیزد نیمه شب ) با صدا و آهنگ بانو دلکش اشاره کرد.) با ارکستری به رهبری حسین یاحقی اجرا کرد که اجرای آن آشوبی در بین مردم ایجاد کرد، تا جایی­که به گفته مسئولان رادیو پخش مجدد آن کمتر در مورد ترانه­ای رخ داد.

بسیاری از مردم تا اسم نوای چوپان را می­شنیدند مانند همایون­پور آن­را زمزمه می­کردند: به شب، لحظه­ای که در، دامن افق، سرکش از ستاره / کند با فسونگری، سوی عاشقان، هر زمان نظاره . شبان با نوای نی، گویدت خوش از، کوه و از کناره / که از کس نشانه، در این گردش زمانه، کجا مانده جاودانه . اگر همایون­پور تنها همین اثر در کارنامه خود باقی می­گذارد، نام وی هم­چنان بر تارک تاریخ آواز ایران باقی می­ماند.

audio file
نوای چوپان با صدای همایون­پور

البته بعدها این آهنگ دستخوش برداشت­های سیاسی و انقلابی نیز گشت، تا جایی که گروه موسیقی «آفتاب‌کاران جنگل» به سرپرستی «اسنفدیار منفردازه» [احتمالاً با شعری از بیژن جزنی] تنظیم و کلام گذاری مجدد و در سال ۱۳۵۶ اجرا و پخش شد. سرودی بسیار تأثیرگذار و جذاب که بسیاری از انقلابیون در آن زمان ملودی آن را با سوت می­نواختند.

«سرودی که آیندگان و دل‌شکستگان را بشارت روییدن سحر و لبخند آزادی می‌داد و با موج چشمه و آهو، از ستیز ستاره می‌گفت و از کبوتری که تمام شب در پرواز بود و شاخه‌ای سرخ و گرده‌افشان بر لب داشت.» سرود خون ارغوان‌ها از این قرار است: زده شعله بر چمن در شب وطن خون ارغوان­ها / تو ای بانگ شورافکن تا سحر بزن شعله تا کران­ها . که در خون خستگان، دل شکستگان، آرمیده طوفان / به آیندگان نگر در زمان نگر . قفس را بسوزان، رها کن پرندگان را، بشارت­دهندگان را / که لبخند آزادی خوشه شادی با سحر بروید.

audio file
خون ارغوان­ها (گروه آفتاب­کاران)

دیگر اثر مشهور فوکلوریکال همایون­پور ترانه بختیاری – لری است که وی عین آن­را البته با اندکی تصرف در شعر و گویش (گویش همایون­پور استانده و شهری­تر است) اجرا کرده است.

audio file
بشنویید این ترانه را

شعر این اثر از این قرار است: هر کجا سنگ گپی ماله لرونه / هر کجا لر بچه شیرین زبونه . ای دایه دایه جونم هم گل خوبون می سونوم / ای دایی دایی مستم زان گل دو سر من دستم . بی خبر دیدم تو را از رنج و زحمت روزی / که تو هم یک دم چون من از درد و محنت روزی . کردی زبس بد تو با من غمزه و نازه و مستانه / جانم برون شد از غم پر شده از غم پیمانه ( برگردان عبارات نخستین به این ترتیب است: هر جا سنگ بزرگ و [کار دشوار] است بدانید حتما یک لری در آن­جا حضور دارد. لر هر کجا برود شیرین زبانی خود را بهمراه دارد. دایه جانم! می­روم گل زیبایی را می­یابم. ای دایه من اراده کنم یک گل عجیب در دستم ظاهر می شود …)

آثار فوکلوریکال همایون­پور الگوی بسیار خوبی برای بسط و گسترش ترانه و تم­های محلی در هیأت ارکسترال است. به طور نمونه همین ایده و طراحی ذکر شده بعدها مورد الهام استاد مرتضی حنانه قرار گرفت و بر اساس همین اثر همایون­پور، حنانه اثری را در دهه ۵۰ با عنوان «والس بختیاری» ارائه می­دهد. البته حنانه بنا داشت (مانند استفاده «ناصر مسعودی» در اثر گیلکی آلاتی تی) از خود همایون­پور به عنوان خواننده اثر استفاده کند، اما همایون­پور به واسطه سکوت چندین ساله خود از خواندن اثر، سرباز زد و حنانه اثر را بدون کلام تنظیم و اجرا می­کند. اما اصل اثر مبتنی بر همان اجرای همایون­پور است.

audio file
والس بختیاری اثر مرتضی حنانه

همایون­پور همچین اثری را ملهم از تم معروف کردی (به نام ورگیری) با کلام «جلال­الدین اعتمادی» با عنوان بی­قرار در ابوعطا طراحی و بازسای می­کند. اثری با این مطلع «کَردی از هجرت، آخر دیوانه مرا، گشتم چون مجنون / از باده غم پر شد پیمانه، زپا افتادم اکنون». که در سال ۱۳۳۱- ۱۳۳۲ توسط ارکستر مرتضی گرگین­زاده اجرا و به وسیله کمپانی شهرزاد ضبط و پخش شد. اثری که به زعم مجله موزیک ایران مهم­ترین واقعه موسیقی سال و بهترین آهنگ محلی سال گشت. آوازه اثر به حدی بود که «سرژ آزاریان» فلیمساز ارمنی – ایرانی از همایون­پور برای بازی در فیلمی با نام «گلنساء» دعوت به عمل می­آورد.

همایون­پور ضمن بازی کوتاهی (به همراهی بازی و خوانندگی «قاسم جبلی») در این فیلم دو ترانه از آثار خود از جمله اثر «بی­قرار» را می­خواند. روزنامه اطلاعات هفتگی در مورخ ۲۱ آبان ۱۳۳۳ درباره اثر «بی­قرار» می­نویسد: اصل این آهنگ کردی و خود آن­را تنظیم و با تغییراتی آن­را اجرا کرده است؛ این اولین آهنگی است که وی را به شهرت رسانید و جزءِ معروف­­­ترین و پرفروش­ترین آهنگ­های روز بوده است، از ترانه­هایی که شهرت فراوان دارند و بر صفحه ضبط شده­اند، ترانه لیلی [ در صف خوبان چون امیری تو / بین مهرویان بی­نظیری تو ]، بچه چوپان، ای گل چه زیبایی هستند و تازه­ترین او «در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد» را می توان نام برد.

audio file
ترانه بی­قرار

آثار محلی – فوکلور همایون­پور همواره رپرتواری مرجع محسوب می­شود. همچنان­که زمانی پورفسور کورن استاد موسیقی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه کالفرنیا همراه با تنی چند از همکاران و شاگردانش برای مطالعه و جمع­آوری موسیقی محلی به ایران آمده بود، «روبیک گریگوریان» رئیس هنرستان موسیقی، همایون­پور را بهترین مرجع این حوزه معرفی می­کند. حتی تعدادی از آهنگ­های محلی با صدای وی توسط این هیأت ضبط می­شود.

audio file
صفحه­ای به همراهی ویلون و ارکستر صبا (در دهه ۲۰)

روزنامه اطلاعات هفتگی آن­سال­ها در این­باره می­نویسد: «منوچهر همایون‌پور، جوان بیست و شش ساله‌ای که آواز روح‌پروری دارد. وی چند سالی است شهرت بسزایی به‌دست آورده و در بین هنرمندان جوان مشخص و انگشت‌نما شده است. فرزند سرهنگ همایون‌پور می‌باشد. او بیشتر ارزش هنری خود را مرهون راهنمایی‌های استاد ارجمند «ابوالحسن صبا» می‌داند و چون در بروجرد متولد شده و بیشتر کودکی خود را در نواحی غرب گذرانیده است علاقه و احاطه کاملی به آهنگ‌های محلی آن دیار دارد و با کشش‌های به‌جا و ابتکار، حق هر آهنگ را با صدای گرم و دل‌نشین خود ادا می‌کند.

دکتر کرون، استاد فن موسیقی و هنرهای زیبای دانشگاه کالیفرنیا که برای مطالعه موسیقی ایران به تهران آمده است و قصد دارد آهنگ‌های محلی ایران را جمع‌آوری کند، هنر همایون‌پور را ستوده و از او تشویق و تقدیر زیاد نموده و آتیه درخشانی را در صورت ادامه کار، برای این هنرمند جوان پیش‌بینی کرده است…»

۸ – آوازه منوچهر همایون­پور آن­هم در زمانه­­­­ای که امکان عرضه هنر از طریق رسانه­های صوتی و تصویری بسیار محدود بود، بسیار شگفت­انگیز می­نماید. اعجاب آن­جا برانگیخته می­شود که تمامی پیشگامان آواز سده اخیر همه حضور کاملی در آن عصر دارند؛ آن­جا که فروش صفحات همایون­پور بیست ساله و چند ساله با فروش صفحات کسانی چون قمر، ادیب، تاج، بدیع­زداه و … هماورد دارد! اما خواننده جوان ما درست در فصل برداشت و بارش خود برای همیشه از موسیقی رسمی وداع می­کند.

audio file
بشنویید صحبت­های قوامی درباره همایون­پور (۱۳۴۸)

دیگر برای همگان مثل روز روشن است که وی چه دلیل (در سال ۱۳۳۸)از موسیقی رسمی کناره­گیری کرد (و یا کناره­گیری کردند!). اما همین بس که به تعبیر حسین قوامی ماهی دریایی بود که حوزچه­ای مانند رادیو توان شناوری وی را نداشت.

فرید دهدزی

فرید دهدزی

دیدگاه ها ۱۴

  • مطلبی بسیار جالب و خواندنی است، اما متاسفانه در تایپ آن بی دقتی شده است. کلمات به یکدیگر چسبیده و نامفهوم شده اند و متاسفانه بدون دقت سردبیر، به همین شکل در سایت قرار گرفته اند.
    از جمله این موارد میتوان به “بهرههگیری”، “کلامگذاری” و “تجربههای” در همان پاراگراف اول و “جمعآوری” در میانه مطلب اشاره نمود.

  • هنرمند گرامی عباس شاپوری خیلی غریب از میان ما رفت وهیج رسانه یا نهادی از وی چیزی ننوشت.
    خواهشمند است از در برنامه های بعدی یادی از این هنرمند با ذوق بکنید.

  • برخی از دوستان گفتند سالگرد وفات استادمان منوچهر همایون¬پور است، اکثر دوستان یا در سفر و یا غیر قابل دسترس بودند. بنابراین قرعه به نام من یک لاقبا افتاد. دیدم عجب همایون¬پور در چه مظلومیتی فوت کرد. هم فوتش غریبانه بود و هم سالمرگش غریبانه برگزار شد.
    بنده هم در جایی بودم که چندان دسترسی زیادی به منبع نداشتم و بیشتر به حافظه خود بسنده کردم. اما باید اعتراف کنم مطالب چندان منسجم نیست، ایده¬های پراکنده¬ای هست که همواره در کنار نام استاد همایون¬پور در ذهنم متبادر می¬شد. البته پراکندگی مطالب بیشتر به خاطر بزاعت مزجات و کسالت جزئی نگارنده است که امیدوارم همایون¬پور با آن بلندی طبعش بر من ببخشاید. بنابراین نگاشته حاضر نه در شأن مخاطبان و نه در شأن استادمان همایون¬پور است. اما ایده¬های پراکنده مقاله حاضر را مطمئناً بعدهای در رساله در خورتری توسعه خواهم داد. اما این وجیزه ناچیز را به پیرو و شاگرد وی «حسین علیشاپور» تقدیم می¬کنم.

  • حق با شما است.
    ما هنرمندانی داریم که کمتر یادی از آنها میشود.
    همایونپور، عباس شاپوری، جواد لشگری، بزرگ لشگری، کریم فکور، محمد میرنقیبی و دیگر اساتیدی که کمتر سخنی از آنها به میان می آید.
    امیدوارم این سایت مجال خوبی برای معرفی بشتر این عزیزان فراموش شده باشد.

  • من از دوستان و همکارن قدیم نویسونده این مقاله هستم.
    خوشحالم که هنوز وی می نویسد و مثل همیشه پربار و روان و خوشخوان می نویسد.
    آشنایی من با منوچهر همایونپور به صفحه ای بر می گردد که نویسنده همین مقاله به من داد. صفحه ای بود در دشتی که بسیار من را جذب کرد. بعدها قرار شد فرید آثار خصوصی از وی به من بدهد که دیگر فرید را ندیدم.
    اگر به غیر از اثر دیری زیها اثری هست ممنون می شوم که بهخ من بدهید.
    در ضمن ای کاش نویسنده بیشتر ببنویسد و کمتر قائم شود.

  • سلام.
    من این مطلب را درباره مطلب راز موفقیت نامجو نوشتم که البته مثل اینکه شما نظرخواهی در این رابطه را بستید.
    هرچند که من از طرفداران کارهای نامجو هستم(کارها) اما از نوشته شما هماستفاده کردم.
    به نظرم کارهای نامجو رو باید واکاوی جامعهشناسی کرد تا تحلیل موسیقیایی.
    من این کار رو در وبلاگم تا حدودی انجام دادم.
    به نظرم توجه به تاریخچه زندگی نامجو هم میتونه خیلی موثر باشه.
    در مصاحبه خوابگرد با نامجو با تفکراتش بیشتر آشنا میشیم.
    بدرود

  • لتفا اگه میشه بگین برای ورود به هنرستان موسیقی از چه مقطعی باید شروع کرد؟
    مثلا مد الان اوال دبیرستان هستم می تونم از الان وارد بشم وچی کار بلید بکنم؟

  • با عرض سلام
    من از مطالب شما استفاده کردم و کارهای استاد همایون پور را در وبلاگ خودم گذاشتم.اما منبع رو ذکر کردم.امید وارم ناراحت نشید.چون کارهای استاد واقعآ زیباست.

  • سلام . سالها بدنبال این آهنگ میگشتم . خاطره های زیادی داشتم که امشب به مرحمت شما تجدید شد . خون ارغوانها همیشه جاریست . موفق باشید

بیشتر بحث شده است