گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

زیبایی‌شناسی ناعادلانه‌ی مردم نروژ بر دوشِ ادوارد گریگ (۱)

به‌بهانه‌ی یکصد‌و‌هفتمین سالگرد درگذشت او در چهارم سپتامبر (۱۳ شهریور‌ماه)

«ادوارد گریگ» (Edvard Grieg)، یکی از مشهورترین موسیقی‌دانان نروژی، پانزدهم ژوئن سال ۱۸۴۳ به‌دنیا آمد. پدربزرگ ادوارد اهل اسکاتلند بود که پس از نبرد کالودن (نبردی در سال ۱۷۴۶ بین نیروهای انگلیسی و اسکاتلندی در محلی به همین نام) به اسکاندیناوی مهاجرت کرده بود. ادوارد فراگیری پیانو را نزد مادرش آغاز کرد و در نوجوانی به مهارتی چشمگیر در نوازندگی دست یافت. او در مدرسه از سوی همکلاسی‌هایش اذیت و آزار می‌شد و همین سبب شده بود از مدرسه‌رفتن ناامید شود. دیداری اتفاقی با دوستی خانوادگی به‌نام «اول بول» (Ole Bull)، همان نوازنده‌ی ویرتئوز ویلن، خیلی زود به فرستادن ادوارد پانزده‌ساله به کنسرواتوار لایپزیگ انجامید. ادوارد در پایان تحصیلاتش در کنسرواتوار، معتقد بود که تحصیل در آنجا چیزی به دانشش نیفزوده است: «همان اندازه که پیش از آمدن به اینجا نادان بودم، الان هم هستم.»

گریگ در سال ۱۸۶۳ به کپنهاگ رفت و با «ریکارد نوردراک» (Rikard Nordraak) آهنگساز نروژی آشنا شد. تحمل دوری از نروژ برای گریگ خوشایند نبود، ولی در‌عین‌حال، ماندن در کپنهاگ به او امکان می‌داد تا اجراهایی از نوازندگانی نظیر «کلارا شومان» و «ریچارد واگنر» را تماشا کند. او درباره‌ی تأثیر نروژ بر حرفه‌اش می‌گوید: «شیوه‌ی سنتی زندگی مردمان نروژ، همراه با افسانه‌ها، تاریخ و منظره‌های طبیعی نروژ از همان کودکی بر قوّه‌ی خلاقیتم حک شده است.»

گریگ در سال ۱۸۶۶ -همان سال مرگ نا‌بهنگام «نوردراک»- کنسرتی از ساخته‌های خود برگزار کرد که شامل مینیاتور‌های پیانو و نخستین سونات ویلنش بود که توانست علاقه‌ی مردم را به خود جلب کند. پس از بازگشت به نروژ گریگ تلاش‌هایش را بر فراگیری بیشتر موسیقی سنتی نروژ متمرکز کرد. به‌تدریج، این ملودی‌ها به بخش مهمی از آهنگسازی او تبدیل شدند. بسیاری از آثارش، با ملودی‌های اوج‌گیرنده، سرزمین مادری‌اش نروژ را تداعی می‌کردند.

«پرسی گرینجر» (Percy Grainger)، آهنگساز، تنظیم‌کننده و پیانیست استرالیایی، در مقاله‌ای که در ماه سپتامبر سال ۱۹۵۷ در مجله‌ی موسیقی «تایمز» منتشر شد، درباره‌ی گریگ می‌نویسد: «او نیز مانند بسیاری از دیگر آهنگسازان، انسان ناامیدی بود؛ دلیل نا‌امیدی گریگ بیشتر به این خاطر بود که او فکر می‌کرد، خیلی ناعادلانه با او رفتار شده است.» به‌نوشته‌ی گرینجر، «سر چارلز استنفورد» (Sir Charles Stanford)، آهنگساز و رهبر ارکستر ایرلندی، گریگ را «وایکینگ مینیاتوری» می‌نامید. به‌عقیده‌ی گریگ انگلیسی‌ها مشتاق‌ترین و همدل‌ترین شنوندگان موسیقی او بودند.

گرینجر برخلاف بسیاری از شنوندگان آثار گریگ اعتقاد دارد، نا‌آگاهی از ترانه‌های فولکلور نروژی این امکان را فراهم کرد که آثار گریگ به‌طور مبالغه‌آمیزی مدیون موسیقی فولکلور دانسته شود. به‌عقیده‌ی گرینجر، گریگ بیش از اینکه از موسیقی فولکلور بهره ببرد، به غنای آن افزوده است. به‌زعم او، با نگاهی به موفق‌ترین و پُر‌اجرا‌ترین آثارش، مانند سوئیت پرگنت، کنسرتو پیانو و سونات‌ها، در‌می‌یابیم که گریگ اصلاً از متریال موسیقی فولکلور استفاده نکرده است!

نروژی‌بودن موسیقی گریگ، یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی است که گرینجر مطرح می‌کند. پرسش او این است که «آیا در موسیقی نروژ پیش از گریگ عنصری که ویژگی آثار گریگ را داشته باشد دیده می‌شود؟ آیا واقع‌گرایانه‌تر نیست که گریگ را فردی برخوردار از دانش جهانی موسیقی کلاسیک به‌شمار آوریم که وارد عرصه‌ی موسیقی نروژ شد و به آن ژرفا بخشید؟» گرینجر یادآوری می‌کند که خانواده‌ی گریگ («گریگ اسکاتلندی») به‌طور انحصاری در حلقه‌ی خانواده‌های بول، کروئپلین، کریستی، هالس و هاگرپ وصلت می‌کردند (که به‌ترتیب اصالتاً انگلیسی، آلمانی، اسکاتلندی، هلندی و دانمارکی بودند) و پدر گریگ که کنسول انگلیس در برگن بود سفرهای بسیاری به انگلیس داشت تا به‌گفته‌ی خودِ گریگ «کنسرت ببنید و [آلبوم] موسیقی بخرد». ویژگی‌های به‌شدت اسکاتلندیِ بسیاری، از‌ جمله‌های خاصِ گریگ ممکن است به این داستان ارتباط داشته باشد.

مجله هنر موسیقی

محبوبه خلوتی

محبوبه خلوتی

متولد ۱۳۶۵ استهبان
مترجم، دکترای ادبیات انگلیسی دانشگاه یونیسا (UNISA)

۱ نظر

بیشتر بحث شده است