گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk
روبیک گریگوریان (۱۲۹۴- ۱۳۶۹)

سعدی حسنی (۱۳۰۵-۱۳۶۵۵) موسیقی شناس، می نویسد: «کارهای گریگوریان از حیث هارمونی و ارکستراسیون قوی نیست ولی در رنگ آمیزی ارکستر، انتخاب ملودی و بسط آن سلیقه بسیار دارد». این اظهار نظر که ارزش آن تا زمان اجرای کارهای روبیک در ایران یعنی تا سال ۱۳۳۰ بوده، ۴۵ سال است که تکرار می شود و حتی به صورت یکی از جملات ثابت در نگارش شرح حال گریگوریان در آمده است.

در حالی که وی در هارمونی و ارکستراسیون نیز قدرت بسیاری داشت و در سال های ۱۳۳۱-۱۳۷۰/۱۹۵۲-۱۹۹۱، در آمریکا و بخصوص مسافرت هایش به ارمنستان،‌ تنظیم فوق العاده قدرتمند (بویژه از آثار ادوارد میرزویان) تدارک دید. نمی توان تصور کرد که مردی، بیش از سی سال رهبر ارکستری در بوستون باشد و کرسی تدریس را در دانشگاه به عهده بگیرد اما از حیث دانش فنی ضعف داشته باشد. متأسفانه،‌ مرحوم مرتضی حنانه که ادعای دوستی و مهرورزی با روبیک را می کرد و ستایشگر پرشور او،‌ تورج زاهدی نیز این جملات را تکرار کرده و می کنند.

روبیک گریگوریان بعد از مهاجرت پرویز محمود به آمریکا در سال ۱۳۲۹، به رهبری ارکستر سمفونیک تهران رسید و مسئولیت ادارۀ هنرستان موسیقی هم به او تفویض شد. ولی تقدیر او ماندن در ایران آشوب زدۀ دورۀ دکتر مصدق نبود. مرتضی حنانه رفتن روبیک به آمریکا را «ناشی از سوءتفاهم» می داند. بدین معنی که پس از تأسیس ادارۀ کل هنرهای زیبا که مجموعۀ ادارات موسیقی زیر نظر آن قرار گرفت، روبیک تصور کرد که باید زیر نظر مستقیم ریاست وقت قرار بگیرد و این را برای خودش «کسر شأن» می دانست و از این رو، دست به «یک اقدام بچه گانه» زد و پنهانی اجازۀ مهاجرت گرفت و به آمریکا رفت و تبعه آنجا شد…

در بی پایه بودن این اظهارات مرحوم حنانه کمتر جای شک است و کمتر از آن، شک و تردید در مورد تمام مسایل اجتماعی که انسان هنرمند و فرهیخته و دنیا دیده ای چون روبیک گریگوریان را رنج می داد و کاری از دستش ساخته نبود. در همان سال ها دو ویولونیست مهم ارمنی نیز از موقعیت به ظاهر امید بخش خود در ایران چشم پوشیدند و به آمریکا مهاجرت کردند: واهه جینگوزیان که مدتی معلم ویولون هرمز فرهت (موسیقیدان) و داریوش شایگان (فیلسوف) بود و سروژ شبابیان که صاحب تکنیک عالی در نوازندگی بود. افراد دیگری نیز به این موج مهاجرت پیوستند که گمنام یا کمنام هستند.

هر چه بود، روبیک می توانست از ایده ال های هنری خود چشم بپوشد و با قحط الرجال هنرمندان تحصیل کرده در سال های ۱۳۳۰، به بالاترین مقام ها برسد. ولی او از همان ابتدای زندگی تا آخر تنها و تنها به هنرش می اندیشید و شرایطی را می خواست که نوای موسیقی در آن آزادانه و با پیشتوانۀ غنی طنین افکن شود. علت عمدۀ مهاجرت او جز این نبود.

علیرضا میرعلینقی

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است