پایان نامهای در اوایل دهه ۵۰ در گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران ارائه شد که درباره موسیقی ضربهای زورخانه بود. مرحوم ابوالقاسم داروغه کاظم (شناخته شده با نام کامران داروغه؛ نوازنده ارزنده ویولن و کمانچه) نویسنده آن بود که حدود ۱۰ سال پیش فوت کرد. آن پایاننامه به اضافه نت نویسیها با همکاری استاد محمد اسماعیلی به گروه موسیقی برای اخذ مدرک لیسانس ارائه داده شد که متأسفانه به انتشار نرسید ولی نسخه آن موجود است.
پژوهش بوستان سالها بعد آغاز شد و از رنگ دیگری بود که به نظر من ماندگارتر است. به دلیل اینکه نه از دیدگاه صرفا مردم شناس و متخصص است که محدود به تخصص خود باشد و نه از دیدگاه موسیقی شناس متخصص است که صرفا محدود به دیدگاههای فنی موسیقی شناسی باشد. در واقع پژوهش بهمن بوستان در حوزه خیلی جالبی از بینامتنیتی بود که تاریخ، فرهنگ عامه، موسیقی و مردم شناسی را دربر میگرفت و برخلاف بسیاری از محققان نسل بعد پژوهشگری بود میدانی و مرد عمل. او وسط میدان میرفت، سوژهها را پیدا میکرد، مصاحبه میکرد، نوار ضبط میکرد و از زوایای مختلف از این افراد اطلاعات میگرفت. زمانی که ایشان میخواستند مصاحبههای میدانی بگیرند، چون با اقشار مختلف زندگی کرده بود، زبان هر قشری را میدانست. یعنی به خوبی میدانست که با مرشد زورخانه، کرنانواز دشت بختیاری و یا یک مداح با چه لحن و بیانی باید صحبت کند.
بهمن بوستان برای تحقیقات خود از مشاوران محلی و معتمدان زیادی استفاده میکرد که حاصل روابط عمومی گسترده ایشان بود. مثلا میتوان از مرحوم بهمنپور نام برد که یکی از استادان معماری قدیم تهران و ساکن میدان خراسان تهران بودند. بهمنپور با صنف مرشدان و زورخانهها دوستی داشتند و افراد بسیار دست اولی را به بوستان معرفی کردند که برخی از آنها سن بالایی داشتند و اگر تحقیقات بوستان نبود، اطلاعات آنها هیچگاه منتقل نمیشد. نمیدانم این تحقیق در چه وضعیتی است، آیا منتشر میشود یا نه؟ ولی میدانم آخرین قدم بزرگ در زمینه تحقیقات میدانی موسیقی زورخانهای را بهمن بوستان برداشتهاند.
بوستان پژوهشگر کلان فرهنگی ایران بود
به نظر من باید ایشان را پژوهشگر مردم شناسی یا کلان فرهنگی ایران دانست؛ چون در زمینه شعر و ادب، مکاتب خوشنویسی، فرهنگها و طوایف به ویژه اصفهان و بختیاری شناخت ویژه داشت. او یک ایرانشناس بزرگ و بسیار پرشور و عاشق بود که متأسفانه شرایط تاریخی و اجتماعی ما در حالی حاضر به ندرت چنین افرادی را پرورش میدهد.
بهمن بوستان شخصیت گرم، قوی و گیرایی داشتند و در هر جمع و محفلی که وارد میشدند، افراد، خواه ناخواه ساکت میشدند تا بیانات ایشان را شنیده و استفاده کنند. ایشان همچنین بسیار دقیق و نکته بین بودند، یکی از نکات تحسین آمیز شخصتی بوستان این بود که هیچگاه به حافظه خود تکیه نمیکرد و همه چیز حتی کوچکترین نکات را یادداشت میکرد. انبوهی از یادداشتها از ایشان باقی مانده که نزد فرزندانشان است. نکاتی که در این یادداشتها است، در هیچ کتاب و رسانهای نیست و حاصل استخراج منابع دست اول است.
خیلی اوقات دلتنگ ایشان میشوم. چند سال پیش از بیماری ایشان، به علت عضویت هر دوی ما در شورای پژوهشگران خانه موسیقی، معاشرتهای طولانی داشتیم. علی بوستان جزو مردانی بود که هیچ گاه مصاحبت با او خالی از نکات مفید نبود و همیشه چیز جدیدی از او میآموختی. ایشان هیچگاه صحبتهایشان را درباره یک نفر تکرار نمیکرد و همیشه میدانست به چه کسی چه گفته است. او در دوره خود اسطوره حافظه بود و چیزهای شگفت انگیزی از ایشان در این رابطه دیدم. فرض کنید کتاب گلستان سعدی را باز میکردیم و ایشان بدون هیچ اشتباهی تا حدود ۱۰۰ صفحه را از حفظ میخواند. گاهی نیز اسناد را بر اساس آمار و ارقام از حفظ بودند. امیدوارم که آثار ایشان منتشر شود که جامعه درباره او دچار فراموشی نشود.
۱ نظر