ابوالحسن صبا نیز بعدها نام خانوادگی خود را از تخلص جدش عاریه گرفت. میهمانان منزل کمال السلطنه بیشتر شاعران، موسیقیدانان و اهالی فرهنگ بودند و همین امر سبب می شد که صبا دوران کودکی خود را در محیطی رشد کند که به علایق و استعدادهای او سمت و سو دهد. تابستانها که هوای تهران گرم و طاقت فرسا می شد کمال السلطنه چند هفته ای را به همراه خانواده اش در ییلاق های اطراف تهران میگذراند. در طول یکی از همین سفر های کوتاه مدت تابستانی بود که ابوالحسنِ پنج، شش ساله با اجازه ی پدرش برای اولین بار ساز او را به دست گرفت تا عطش کنجکاوی کودکانه اش را پاسخ گوید. در همان چند دقیقه ی اول که با سه تارِ پدرش بازی میکرد سعی می کرد که آنچه از نواختن سه تار به چشم دیده و به گوش شنیده بود تقلید کند.
اما این اولین تجربه ی سازی، اندکی از یک بازی کودکانه با ساز، فراتر بود و همین امر کمال السلطنه را بر آن داشت که مشق سه تار را با پسر کوچک اما با استعدادش شروع کند. ابوالحسنِ خردسال به زودی تمام آموخته های پدر را فراگرفت و همین امر ابوالقاسم خان را بر آن داشت که پسرش را برای ادامه ی آموزش موسیقی، نزد استادان زمانه که عمدتا از دوستانش بودند بفرستد. طی این سال ها صبا آموختن چند ساز را به طور همزمان پیگیری می کرد.
آموزگاران تار و سه تار او میرزا عبداله و درویش خان، ویولن حسن خان هنگ آفرین، سنتور علی اکبر شاهی و حبیب سماعی، کمانچه حسین خان اسماعیل زاده، نی نایب اسداله نی زن و تنبک حاجی خان ضرب گیر بودند. در ایام نوجوانی چند سالی به مکتبخانه ی کمالالملک رفت و در آنجا در محضر کمال الملک نقاش نامی به آموختن نقاشی پرداخت. و حاصل آنچه که از وی آموخته بود، آثاری هستند چون «دو پرنده»، «دو گربه»، «رودخانه و کوهستان» و «جوجه ها».
صبای بیست ساله از جمله اولین کسانی بود که در مدرسه ی موسیقی استاد وزیری ثبت نام کرد. هرچند او در زمان شاگردی حسین هنگ آفرین که خود دانش آموخته ی معلمان فرانسویِ ویولن در شعبه ی موزیک مدرسه ی دارالفنون بود، با اصول نت نویسی و نت خوانی به سبک اروپائی آشنا شده بود، لیکن شاگردیِ استاد وزیری، صبای جوان را با تئوری و هارمونی موسیقی کلاسیک غربی آشنا کرد و در این رهگذر، او که پیش از این با اصول موسیقی کلاسیک ایرانی آشنا شده بود توانست درک دقیقی از موسیقی پیدا کند که این استدراک او را به دستیابی جایگاهی که در آینده به آن رسید راهنمائی می کرد.
تاثیر آشنائی با گامها و فواصل موسیقی غربی و مواجهه با نوعی موسیقی متعالی که تا پیش از آن به دلیل محدودیت ارتباطات فرهنگی و رسانه های جمعی، نوائی نا آشنا با گوش های ایرانی بود، صبا را با فضائی شکوهمند از اصوات آشنا کرد که این تاثیرات بعدها در آفرینش موسیقی های او سهمی عمده داشتند. آموختن هارمونی و ارکستراسیون در مدرسه ی موسیقی ذهن پویای صبا را به سوی خلق آثاری با تکیه بر توان بهره وری از خرد جمعی موسیقی در قالب ارکستر معطوف می کرد. این آموزه ها توانائی های وی را به اندازه ای بالا برد که بتواند در سالهای پس از ۱۳۲۰ سرپرستی ارکستر شماره ی یک هنرهای زیبای کشور را به عهده بگیرد.
۱ نظر