آقای دکتر شریفیان می دانیم که بعد از جنگ جهانی اول بعضی از کشور های قدرتمند جهان مثل انگلیس سعی کردند که تقسیم های کشور هایی که در آنها اقوام مختلفی بودند را به صورت تقسیم کشورهای کوچکی تک قومی دربیاورند، مثلا کشورهای کرد زبان یا ترک زبان و غیره؛ خوشبختانه این اتفاق برای ایران روی نداد و می بینیم که امروز اقوام مختلف در کنار هم در ایران زندگی می کنند و در طول تاریخ هم نقش مهمی در توسعه فرهنگی و سیاسی ایران داشته اند؛ تا جایی که بنده از آراء شما دارم، جناب عالی همیشه تاکید زیادی روی یکپارچگی اقوام ایران داشته اید. می خواستم بپرسم که آیا در ساخت ارمیا هم این گفتمان و این عقیده مدنظر شما بوده یا نه؟
مهم ترین مسئله ای که در پوئم سمفونی ارمیا برای من اهمیت داشت در آن زمان، خود دریاچه ارومیه بود که در آن زمان شرایط بسیار بسیار بدی داشت در آن زمان که اخیرا خوشبختانه وضعیت بهتری پیدا کرده است که باعث خوشحالی است و نکته دیگری که وجود دارد اقوام مختلفی است که در دور این دریاچه در طول قرن های مختلف همزیستی های بسیار مسالمت آمیزی داشته اند. من در طول تحقیقاتم متوجه شدم که درباره دریاچه ارومیه اسطوره های بسیار زیادی وجود داشته، مخصوصا اینکه زرتشت در آنجا به دنیا آمده و خیلی اتفاقات دیگر… و اعظم اقوام مختلف مثل آذری، کرد، آسوری و ارمنی هستند که در آنجا همزیستی بسیار مسالمت آمیزی با یکدیگر داشته اند.
من در تحقیقات میدانی که چندین بار به آنجا کردم، در یکی از سفرهایم که به مهاباد و ارومیه بود، من جمعی از موسیقیدانان محلی را دعوت کردم و همه آمدند، حدود بیست نفر و اجرا داشتند با سازهای محلی شان و همخوانی و همنوازی داشتند. من اینها را ضبط کردم و صحبت کردم با آنها، روزهای خوشی را در آنجا گذراندیم.
شاید بدانید که من به موسیقی محلی نه ایران بلکه به تمام جهان علاقمندم چراکه از بسیاری جهات پویا و گویاست. بحث دیگری که در کنار دریاچه ارومیه و دلتنگی ای که از وضعیت آن دریاچه در آن زمان داشتم؛ نگاه من به مسئله ملیت کشورمان است، به هر حال ما شرایطی داریم که کشور ما ایران، شامل اقوام های مختلفی است که فرهنگ ها و زبان های متفاوتی دارند و بنابراین موسیقی متفاوت دارند و یکی از بحث هایی که می تواند مطرح بشود که هنوز اتفاق نیوفتاده است، حرکتی است که به سمت و سویی یک ملی گرایی سالم می توانیم داشته باشم یعنی اینکه این اقوام در هر جایی که هستند با تکیه و نگهداشتن رنگ و لعاب و زبان و فرهنگ خودشان، در یک احترام متقابل و مساوی در کشور باشند و از امکانات مساوی و بدون تبعیض بهرهمند باشند.
آشنایی ای که با هم پیدا می کنند و اینکه زیر یک پرچم با هم هستند، اتفاقی است که من امیدوارم به زودی به صورت کامل بی افتند. بنابراین ایده این کار از این نظر برای من خیلی اهمیت داشت که چطور می توان با محوریت دریاچه ارومیه می شود به همزیستی و وحدت اقوام مختلفی که اختلافات فرهنگی بسیار متفاوتی دارند پرداخت. چطور می توان کاری انجام داد که این تنوع فرهنگی و موسیقایی کنار دریاچه ارومیه را کنار هم داشت.
۱ نظر