گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

شریفیان: استفاده از سازهای محلی در بافت سمفونیک مشکل بود

محمدسعید شریفیان، آهنگساز و مدرس موسیقی کلاسیک
سعید شریفیان (تصویر از بولتن نیوز)

 در این کار پیچیده دغدغه اصلی من و سختی کار من در این بود که چطور می توان یک بافت را در موسیقی سمفونیک بوجود آورد که انواع و اقسام موسیقی های مختلف از سمبل این فرهنگ ها را در آن داشت به علاوه استفاده از سازهای محلی که کار بسیار سختی بود. یکی از مهمترین سختی های این کار برای شخص من این بود که چطور می توان یک تمبر صوتی یک ساز محلی را در یک فضای ارکستر سمفونیک جا داد بصورتی که در عین حالی که رنگ آمیزی های خودش را داشته باشد، غریبه نباشد و جزوی از آن کل باشد.

خود این بحث، مسئله ای است که هم خودآگاه و هم ناخودآگاه تاکید می کند به نوع دولپمان ها و کارهای تماتیکی که انجام می دهید و محدودیت این سازها این مسئله را تشدید می کند که مراکز تنال را بیشتر در نظر بگیریم به این خاطر که این سازها بر خلاف سازهای ارکستر سمفونیک، محدودیت های کروماتیک بسیار زیادی دارند و از نظر توانمندی، توانایی های ویژه ای دارند و نیز محدودیت هایی. تمام اینها روی کار تاثیر گذار است. پس سختی من این بود که این تمبرهای متفاوت چگونه در کنار هم قرار می گیرند و چگونه می شود که در جایی که فضای بسیار متفاوتی در سازهای ارکسترال وجود دارد غریبه نباشند.

نکته دیگری که وجود داشت تضادی است که میان این فرهنگ ها و موسیقی ها است. موسیقی ارمنی و ترکی و کردی خیلی با هم متفاوت است. موسیقی آسوری که خیلی کم از آن باقی مانده است بسیار با اینها متفاوت است، پس چطور می شود وحدتی در میان این موسیقی ها داشت و در کلیت اینها دست به دست هم و در کنار هم یکدیگر را تکمیل کنند و به یک مجموعه یکپارچه برسند؟ این سختی بسیار زیادی برای من داشت.

ارمیا در چند قسمت نوشته شده است؟
ارمیا در چهار موومان یا قسمت نوشته شده است، موومان اول شروع اش به گونه ای است که تم تکرار شونده ای دارد که به صورت یک روندو طراحی شده است. تم اصلی که تکرار می شود به نوعی سمبل امواج ظریفی است که در یک دریاچه و نه یک دریا وجود دارد که به اوج می رسد؛ بعد از آن یک تم ارمنی می آِید که با تکنوازی دودوک همراه می شود، سپس یک تم ترکی می آید و بعد تبدیل به یک تم کردی می شود و برگشت می کند و ادامه پیدا می کند.

موومان دوم به طور کلی به جز جایی که تماما فضای کردی دارد، بر اساس یک تمی است که مربوط به موسیقی قدیم آسوری است. موومان سوم فرمی آزاد دارد غیر از این فضاها، به سمت موسیقی دستگاهی و ماهور هم می رود.

در موومان چهارم انواع و اقسام تم ها به کار گرفته می شوند و در ادامه با فضایی روبرو می شویم که یک تم تغییر شکل یافته از یک تم ترکی به یک فضای نوستالژیک و رومانتیک نزدیک می شود که نشانه دلتنگی نسبت به این دریاچه مظلوم است و در پایان در با یک فضای با شکوه اثر به پایان می رسد.

در اجرای این قطعه من می خواستم تصاویری پخش شود که داستان این موسیقی و دریاچه را روایت کند، به این صورت که ابتدا از زیر آب شروع شده و در پایان از بالا تصویر این دریاچه را نشان دهد و در این میان بناهای تاریخی آذربایجان و تصاویر روستاها هم جای بگیرند که پیام این موسیقی را تشدید کند…

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

۱ نظر

بیشتر بحث شده است