بخش عمده اى از این لحن و بیان فردى که در بعضى متون از آن با واژه غیر دقیق «سبک» (به معنى “Style”) تعبیر مى شود، در سالهاى نوازندگى در رادیو اصفهان و رادیو تهران شکل گرفته؛ و تفاوت عمیق فضاى استودیوها و روبرویى با میکروفون، با فضاى محافل و مجالس که مخصوص اجراى زنده موسیقى بود، مطلبى نیست که بتوان در هنر شهناز نادیده گرفت. تأثیر پذیرى نوازندگانى چون مرتضى محجوبى، احمد عبادى و جلیل شهناز از فضاهاى استودیویى و تغییراتى که این هنرمندان در نحوه نوازندگى (وگاه تا مرحله دستکارى در ظرایف ساختمانى سازشان، همچون عبادى) و نحوه تلقى شان از موسیقى پذیرفتند، بى شک در شکل گیرى نهایى و معرفى آنها به مخاطبان میلیونى بسیار مؤثر بوده است.
اکنون، صاحب نظران، سازشهناز را با اولین طنین مضراب هایش به خوبى مى شناسند و تشخیص مى دهند: ریزهاى متنوع، تک هاى خوش آهنگ و مؤثر، حصول صداى زنگدار و پخته و روشن، صدادهى متنوع با استفاده از جابه جایى وضعیت مضراب روى انگشت اشاره، ویبراسیون هاى ظریف با فشار روى سیم گیر تار، پرده بندى صحیح و کوک دقیقى که تمیزترین صدا را به گوش برساند، پرهیز از شلوغ زدن و ناخوانازدن، گلچین کردن شگردهاى قدیمى مضراب و پنجه کارى و گاه کنده کارى هاى پرتنوع از قدیم وجدید، استفاده از لرزش هاى خفیف کاسه و چرخش دسته ساز نسبت به میکروفون، و ده ها و ده ها فوت و فن استادکارانه، هنر جلیل شهناز را معرفى مى کند.
در این مجموعه هنرى، محفوظات عالى او از قطعات قدیمى و ردیف هاى مجلسى، وزن شناسى، مهارت کم نظیر درجواب آواز و گهگاه، خلق کوک تازه اى مثل چهارگاه فا ( که کمتر کسى قادر به نواختن در این کوک است و اکثراً ترجیح مى دهند چهارگاه دو یا حداکثر چهارگاه (را بنوازند) و همچنین تسلط به ضربى نوازى را باید در شمار امتیازهاى او قرار داد. مجموعه این فنون و زیباشناسى خاص نوازندگى این ویرتوئوز تمام عیار در آمیخته با احساسات و تأثرات قلبى او، مجموعه اى را مى سازد که انحصاراً در تملک استاد جلیل شهناز است و تاکنون همتایى برایش ندیده ایم. اهمیت شهناز هنگامى روشن مى شود که بدانیم در آن زمان، نوازندگان قدر قدرتى از نسل گذشته و نوازندگان شیرین پنجه اى از همدوره هاى او ـ نظیر زنده یاد لطف الله مجد و آقاى فرهنگ شریف ـ با کمى اختلاف سن با او، در اوج محبوبیت بودند و رسیدن به این حد کار ساده اى نبود.
گنجینه پنهان هنر شهناز، در نواختن سه تار و تنبک و سنتور و آشنایى به ادبیات منظوم و تک بیت هاى زیبا نیز خود را نشان مى دهد و درک خلاقیت او در حضور خود او ، موهبتى است که متأسفانه براى هر کسى دست نمى دهد. تأثیر هنر او را در بسیارى از جمله بندى هاى آوازى محمدرضا شجریان و پاره اى از مضرب هاى دلنشین محمدرضا لطفى آشکارا مى توان شنید و تأثیر غیر آشکار او در تار نوازى چهل سال گذشته چنان است که تاربدون شهناز، قابل تصور نیست. وى تواناترین نوازنده از استادان هم نسل خود است و با عبور از فراسوى مرزهاى درونى موسیقى، به جایى رسیده است که رسیدن به آن براى ما اگر نه غیر ممکن، بلکه معیار و آرمان مى تواند باشد.
* این مقاله ابتدا در مجموعه «مهرگان» و در جشن نامه مشاهیر معاصر ایران؛ زیر نظر محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی ، در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد ۱۲۹۰ تا ۱۳۳۰ خورشیدی می پرداخت. بخشی از این پروژه در قالب کتاب منتشر شده است.
۱ نظر