«آذربایجان» از آثار موسوم به «وطنی» است که مثل سایر آثار هم دوره خود، این بار در فضای مارش و سرود و وزن های مهیج خلق نشد، بلکه حالتی نرم و آرام و حتی تغزلی داشت. رویه آهنگساز (استاد روح الله خالقی)، شاعر (استاد رهی معیری) و خواننده (استاد غلامحسین بنان) هر سه این گونه بود.
وطن پرستی آنها رنگ و حال شخصیت نرم و نجیب خودشان را داشت.با اینکه «آذربایجان» را اثری بیشتر تغزلی خوانده اند تا حماسی، روح وطن پرستی دربند بند آن جاری است. وطن پرستی فقط به صورت شعار دادن نیست، شکل های غیرشعاری تر هم دارد.
این اثر در حالی خلق شد که ارتش شوروی و حزب خائن دموکرات استان آذربایجان را می خواستند از ایران جدا کنند. سخن گفتن و شعر خواندن و… به زبان فارسی مختوم شده بود و تنها غیرت استاد اقبال آذر بود که در سالن کنسرت مقابل سران حزب دموکرات فریاد می کشید؛ «خاک وطن که رفت چه خاکی به سر کنیم». بعد از رفع اشغال، ارکستر انجمن موسیقی ملی در تهران و تبریز کنسرت داد و استقبالی شد که شرح آن را باید در جلد سوم کتاب سرگذشت موسیقی ایران به قلم استاد روح الله خالقی خواند.
آذربایجان در مایه شور و شهناز ساخته شده است. دو بند دارد و بند اول در شور و بند دوم که با سطر «به شهناز شوری عیان کن» در آواز شهناز است. نوعی مناسب خوانی در آهنگسازی که اجرای باکیفیت آن دوباره منتشر شده است. با صدایی که هیچ وقت کهنه نمی شود.
سرود «آذربایجان» ساخته روح الله خالقی با آواز بنان را بشنوید
آرزوی ما تویی، تو قبله دل ها تویی، تو
جان بی تو آرامی ندارد، کارام جان ما تویی، تو
عاشقم ای مه به رویت سرخوشم ای گل ز بویت
مجنون تر از مجنون منم من زیباتر از لیلا تویی، تو
می ده به یاران کهن، ای ماه من
می ده که عمر دشمنان طی شد
دور نشاط و نوبت می شد
شب سحر شد مهر از افق جلوه گر شد
آه دل درویشان، سوزنده چون آذر شد
مطرب ز شهناز شوری عیان کن
آهنگ آذربایجان کن
بر خاک تبریز اشکی فرو ریز
از فتنه گردون فغان کن وز دیده سیل خون روان کن
برگو که عشقت آتش به جان ها زد
وین شعله آتش بر خانمان ها زد
ای قبله آزادگان، وی خاک آذربادگان
فرخنده باد ایام تو، کز نام تو
آشفته خاطر دشمن دون شد
می در گلوی مدعی خون شد
۱ نظر