گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

در گفت و گوی کوتاهی با یکی از سالخوردگان عرصه موسیقی در سال ۱۳۳۰-۱۳۲۰ داشتم، چندین و چند بار با تأکید فراوان شنیدم، که اولین نوارهای ضبط شده در همان سالها از موسیقی مناطق، روی دستگاه های معروف به ریل مفتولی (سیمی) ضبط شده و در اختیار آرشیو اداره کل هنرهای زیبای کشور قرار گرفته و اکنون بعد از پنجاه سال اگر نوارها به حال خود باقی مانده باشند، احتمال انهدام و پوسیدگی آنها بسیار است.

این نوارها که احتمالاً جزو اولین اسناد شنیداری موسیقی ما هستند، ولو تا حدی منهدم و با کیفیت صوتی تیره و ناخوانا، بسیار با ارزش اند و در اوین فرصت امکان موجود بایستی پالایش و منتشر شوند.

به ویژه برای بررسی هایی که بر پایه تطبیق و مقایسه و حول محور وارسی تغییرات اجرا در طول زمان است. تحیر از این در بعضی شهرستانها، افراد مشمول و با ذوق، گاه گاه قطعاتی را از اجراهای خصوصی و دسته جمعی محل خود تهیه کرده و تا کنون آنها را نگهداشته اند، و گویا بی مبالاتی و عدم مراقبت فنی از این اسناد، نمونه آن یک شروه خوانی اصیل بوشهری مربوط به سال ۱۳۳۷ بود که با همان کیفیت صوتی نیمه روشن، تأثیر بسیار عمیق داشت و ازگرانبهاترین اسناد صوتی است. با برنامه ریزی مناسب می توان این آثار را خرید و نگهداشت و بر نوار، سی دی (برای عرضه نه برای حبس در آرشیوها) تبدیل کرد.

تنی چند از موسیقیدانان دهه های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ نیز چنین مجموعه هایی دارند که خوشبختانه در سال گذشته دو سه فقره از آنها به بازار آمده است. نمونه آن، ضبط های خانم فوزیه مجد از موسیقی خراسان است که هر کدام از این سی دی ها دفتری نفیس از موسیقی ناحیه خراسان است.

موسیقی ای که دیگر مجریانی مثل آن روزگار ندارد. گذشته از مجموعه های شخصی موسیقیدانان، آرشیوهای مراکز دیگری مثل رادیوهای شهرستان ها، بایگانی راکد صدا و سیما، وزارت ارشاد، حوزه هنری و… هر کدام شاید صدها و صدها اثر ضبط شده دارند که مجموعه تمام اینها می تواند بنیاد صداخانه ملی آینده ما را بسازد. صداخانه ای که تشکیل آن حداقل پنجاه سال دیر شده است.

گذشته از موسیقی های نواحی و دستگاهی، کل موسیقی امروز و دیروز ایران در این مرکز – که حکم حافظه صوتی موسیقی قرن اخیر ایران را دارد – می باید نگهداری شود. این بنیاد می تواند خودگردان باشد و با مدیریت درست بعد از مدتی به استقلال مالی نیز خواهدرسید. کم نیستند ایرانیان مشتاقی که از سراسر جهان، آرزومند شنیدن صدای ساز و آواز و گفتار هنرمندان دیروز و امروز خود هستند و مهم تر از همه، نیاز دانشجویان و پژوهشگران موسیقی است که از این سرچشمه مهم، برطرف می شود. ده سال کار مداوم در این صداخانه، مشکلات چند ده ساله ما را تا حد زیادی بر طرف خواهد کرد.

شاید دیگر اجباری نداشته باشیم که دوباره چرخ را اختراع کنیم، یا دوباره از بدیهیات بیاغازیم، شاید عضلات خشکیده پیکره بی بنیه تحقیق در موسیقی ایران، توان تازه ای بگیرد و در حرکت و تلاش زنده بودن را تجربه کند. مهم تر از همه این که دوباره پله برقی ها به کار می افتند و کافی است بدانیم که برای رسیدن سریع تر، هیچ حرکت اضافی ای لازم نیست.

بعدالتحریر:
می گویند ایران سرزمین عجیبی است: سرزمین آرشیوهای خصوصی و خانگی، تحقیقات نیمه تمام، دایرهالمعارف های نصفه به حال خود رها شده، محققانی که همه کار می کنند و جز تحقیق، و جایی که موسیقی نواحی خود را به جای شنیدن از رسانه ها یا در محل، باید از جشنواره ها بشنوید. با اقامه تمام دلایل بی ربط فوق، باز هم می گوییم که ما صداخانه می خواهیم، صداخانه ملی و تنها صداخانه است که می تواند باقی بماند.
همشهری (۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۳)

علیرضا میرعلینقی

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است