در این جا یکی از صفحات دوره پلیفون ایشان را می شنویم. پیش درآمد و رنگ سه گاه با اجرای ارکستر مدرسه عالی موسیقی و همراهی ویولون استاد ابوالحسن صبا و تار استاد کیفیت ضبط این صفحات نسبت به آثار ماقبل خود مطلوب تر است. پیش درآمد سه گاه و رنگ بعد از آن، که البته از لحاظ جمله بندی و قالب شبیه پیش درآمدها و رنگ های مرسوم آن زمان نیست و مهر وزیری را دارد. پیش درآمد از وزن سه چهارم شروع می شود و در فضای درآمد، زابل. مخالف و فرود می چرخد. فرود آن بسیار زیباست و حکایت از ذوق آهنگساز دارد. وزیری، تمپوی رنگ را عملا کند برگرفته تا فضای متفاوتی را ارائه کند. گویا از شبیه شدن به موسیقی بازاری(اصطلاح خودش) اکراه داشته است. این اثر، از کارهای دلنشین وزیری است ولی قابلیت ماندگاری نداشته است.
قطعه دیدار تو، اثری است که الگوبرداری موفق و الگوبرداری ناموفق از موسیقی کلاسیک غربی، به تناوب در آن شنیده می شود. آهنگساز در نوشتن نغمه ای به وزن والس و با شعر سعدی، موفق است و موسیقی او در گوش می نشیند و از خاطر نمی رود. ولی هنگام آوازنویسی، وقتی به شعر می رسد… «هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد…» با همه وسواس و دقت بنان در اجرای درست اثر، عملا شاهد تکه پاره شدن کل اثر و از بین رفتن وحدت آن هستیم. تلاش های آهنگسازان نوگرای ما برای آوازنویسی و یا به قید و بند درآوردن آواز ایرانی، با دوری گرفتن عمدی از رسوم تشکیل دهنده آن، دلمشغولی آنها در دوره هایی از زندگی هنری شان بوده است. از علینقی وزیری تا حسین علیزاده، ولی این تلاشها، نسبت به تاثیر عمیق و قوی رسم و راه دیرین آوازخوانی، ماندگاری ای نداشته است. وقتی که بنان این قطعه آواز نوشته شده را می خواند شعر قطعه قطعه می شود، جایی برای تحریر و غلت… وجود ندارد، خواننده از وحدت بخشیدن به عناصر و اجرای شعر و موسیقی عاجز می ماند و بدتر از همه این که این سکانس آوازی با سکانس تکرارشونده ماقبل و ما بعد خود، هیچ ربط درونی وبیرونی ندارد. قطعه دلتنگ را می توان بدون این تجربه ناموفق در «آواز نویسی» نیز شنید.
صحبت ها فشرده، نمونه ها کم ودور از حاشیه پردازی خواهد بود، اگر ایجاب کند. متن مفصل این بحث را به صورت مقاله تقدیم دوستداران هنر و شخصیت استاد وزیری خواهم کرد.
در این جا، هنر خلاق استاد وزیری را در دو جنبه جداگانه ولی همجوار، در نظر گرفته ایم: آثار برای تار تنها و آثار برای ارکستر، این دو از همدیگر جدا نیستند. وزیری از تواناترین تارنوازان قرن ماست و طبیعی است که کاراکتر تارنوازی را در جمله ها و نحوه بیان آثار ارکستری او می توان حس کرد. از طرفی، بنیانگذار جریان نوین آهنگسازی در موسیقی معاصر ما نیز هست و باز هم طبیعی است که در آثاری که برای تار تنها نوشته و خود یا دیگران اجرا کرده اند، برش هایی از تفکر ارکسترال را حس کرد. برش هایی که در آن ها از تکنیک های مرسوم هنر تارنوازی اثری نیست و پنجه و مضراب نوازنده، نقشی را ایفا می کند که انگار قرار است مجسم کننده کشش های بخش زهی یک ارکستر بزرگ باشد. آشنایی استاد وزیری با ویولون را نیز نباید در این زمینه از خاطر برد.
در این بررسی سه اثر او برای تار و دو اثر برای ارکستر، انتخاب شده است. عنوان تبارشناسی که از جانب یکی از دوستان و نه شخص سخنران پیشنهاد شده، بیشتر یک عنوان استعاری است تا عبارت علمی و دقیق؛ و صرف شباهت ها نیز دلیل بر وجود تبار و زنجیره مشخص نتواند بود. این توضیح عرض شد تا برای کسانی که به مفهوم علمی این عبارت یعنی تبارشناسی آشنا هستند، شبهه ای پیش نیاید.
روزنامه ایران (۴ آذر ۱۳۸۵)
۱ نظر