حسامالسلطنه، جهانگیرمراد، نوازنده و از نخستین تصنیفسازان ایرانى در دوره جدید. وى نبیره فتحعلیشاه و نوه سلطان مرادمیرزا حسامالسلطنه بود. مادرش، ابتهاجالسلطنه، نزد خواهر آقا حسینقلى، استاد عصر ناصرى، تعلیم تار میگرفت و با نقاشى و خوشنویسى نیز آشنا بود (خالقى، بخش ۱، ص ۲۵۶).
جهانگیرمراد در ۱۲۹۹/۱۲۶۰ش در تهران زاده شد. در کودکى، نواختن تار را شروع کرد و سپس به راهنمایى داییاش، مشکاتالدوله، با پیانو آشنا شد و شوهر خواهرش، مجللالدوله، او را به نواختن ویولن ترغیب کرد. وى مدتى نزد تقى دانشور (اعلمالسلطان)، از نخستین نوازندگان ویولن در عصر قاجار، آموزش موسیقى دید و با ردیف و نواختن ویولن از روى کمانچه، که شیوه مرسوم آن زمان بود، آشنا شد.
از آن پس، حسامالسلطنه، که دوستانش او را حسام میخواندند، تار، سهتار، پیانو، عود، ضرب و بهویژه ویولن را به خوبى مینواخت (همان، بخش ۱، ص ۲۵۷ـ۲۵۸؛ مشحون، ج ۲، ص ۵۸۲ـ ۵۸۳). همچنین، معاشرتهاى طولانى او با اصحاب موسیقى، دانشهاى بسیارى به او آموخت. از جمله معاشران او سیدحسین طاهرزاده، غلامحسین درویش (درویشخان)، سیدعزیزاللّه مَلکالذاکرین (سیدعزیز ملک)، عارف قزوینى و بهار، سراینده تصنیفهاى او، بودند (خالقى، بخش ۱، ص ۲۵۸ـ ۲۵۹؛ ستایشگر، ذیل مادّه).
حسامالسلطنه که مناسبات نزدیکى با شاهان قاجار داشت، چندین سفر به اروپا کرد؛ اما برخلاف رسم آن روزگار، در این سفرها اثرى از خود بر صفحههاى گرامافون ضبط نکرد و ظاهرآ تنها صفحهاى که از او به یادگار مانده، تصنیف ابوعطا با شعر بهار است با مطلع «اى کبوتر از آشیان کناره کردى» (رجوع کنید به خالقى، بخش ۱، ص ۲۵۹؛ مشحون، ج۲، ص۵۸۳). با این همه، او از معدود کسانى بود که دستگاه فُنوگِراف (حافظالاصوات) داشت و آن را بهترین معلمِ عیبیاب خود میدانست. طاهرزاده نیز بسیارى از موفقیتهاى خود را مدیون تمرین با فنوگراف حسامالسلطنه دانسته است (رجوع کنید به سپنتا، ص ۸۶).
شهرت حسامالسلطنه در موسیقى معاصر، براى نواهایى است که بیشتر آنها با کلام ملکالشعراى بهار همراه شده است. تصنیف مشهور ماهور، با مطلع «عشق تو آتش جانا، زد بر دلِ من»، اثرى است که حسامالسلطنه در پانزده سالگى بر شعرى از بهار ساخت (رجوع کنید به دوامى، ص ۲۶۳ـ۲۶۴). گرچه حسامالسلطنه اهل سیاست نبود، برخى از این تصنیفهاى او سیاسى و انتقادى و برخى نیز تغزلى بود.
از جمله ساختههاى اوست: تصنیف دشتى، به مناسبت قحطى ۱۳۳۵/۱۲۹۶ش (با مطلع «اى شهنشه، اى شهنشه زما باخبر باش») که اشاره دارد به متهم ساختن احمدشاه به احتکار گندم و بالابردن قیمت نان (خالقى، بخش ۱، ص ۲۵۹ـ۲۶۰)؛ تصنیف ابوعطا در انتقاد از دولت وثوقالدوله، با مطلع «اى شکسته دل، عاشقى زسر بهدر کن» (دوامى، ص ۲۳۲)؛ و تصنیف شوشترى، با مطلع «باد صبا بر گل گذر کن (همان، ص ۲۱۵).
تبحر حسامالسلطنه را در نواختن آهنگهاى ضربى ستوده و او را از بهترین نوازندگان ویولن در زمان خود دانستهاند (رجوع کنید به خالقى، بخش۱، ص۲۶۳؛ مشحون، ج۲، ص۵۸۲ـ ۵۸۳). حسامالسلطنه در ۱۳۴۰ش در تهران درگذشت (مشحون، ج ۲، ص ۵۸۳).
منابع
(۱) روحاللّهخالقى، سرگذشت موسیقی ایران،بخش۱، تهران۱۳۵۳ ش؛
(۲) عبداللّه دوامى، ردیف آوازى و تصنیفهاى قدیمى به روایت استاد عبداللّه دوامى، گردآورى فرامرز پایور، تهران ۱۳۷۵ش؛
(۳) ساسان سپنتا، تاریختحول ضبط موسیقیدرایران، اصفهان ۱۳۶۶ش؛
(۴) مهدیستایشگر، واژهنامه موسیقى ایرانزمین، ج :۳ نام نامه موسیقى ایران زمین، تهران ۱۳۷۶ش؛
(۵) حسن مشحون، تاریخ موسیقى ایران، تهران ۱۳۷۳ش.
۱ نظر