نوازندگان پناهجو
به این ترتیب نوازندگان گروههای مستقل، که در بین شان کم نیست کسانی که از بهترین نوازندههای ساز تخصصی خود در ژانر مورد فعالیت خود هستند، که برای امرار معاش یا تدریس میکنند یا در چندین گروه موسیقی کوچک ساز میزنند یا وارد بازی دیگری میشوند که به عنوان نوازنده در گروهی بزرگ ساز میزنند و حقوق میگیرند. آنان درواقع برای ادامه فعالیت خود و کسب درآمد به سرزمینی مهاجرت میکنند که زرق و برق فریبندهای دارد و پول آن هم به نظر خوب میرسد. نوازندگان پناهجو، در این راه نیمی از سال را در سفرند، دچار تغییرات شدیدی در سبک زندگی میشوند، وقتشان و عمرشان را برای رسیدن به درآمد در سخیفترین آثار موسیقی هزینه میکنند و درست در زمانی که ممکن است از طریق نوازندگی در کنار یک ستاره پاپ، آنها هم مشهور شوند، کنار گذاشته میشوند تا تمرکز اصلی که پول سازی از طریق یک ستاره پاپ است دچار اعوجاج نشود.
آنها پس از چند سال فعالیت و عمدتا با شرایط بد روحی و جسمی کنار گذاشته میشوند و دوباره با گروههای کوچک و تدریس فعالیت خودشان را ادامه میدهند.
تعداد زیادی از نوازندگان حال حاضر در گروههای بزرگ پاپ، از نوازندگان چیره دست گروههای مستقل موسیقی سنتی ایرانی، راک و جاز هستند که برای امرار معاش به موسیقی پاپ پناهنده شدهاند. کم نیستند نوازندگان بسیار توانای کمانچه و تار که برای امرار معاش باید در گروههای موسیقی پاپ، ویلون و گیتار و باقلاما در دست بگیرند و به خواسته مدیربرنامه هاشان، عینک آفتابی به چشم بزنند و حرکات شبهموزون داشته باشند. بخش اعظم نوازندگان مهاجر از سبک موسیقی راک میآیند. سبکی که حتی برای مجوز ۱۰۰ نفری هم باید نام پاپ تلفیقی را روی کاغذها به عاریه بگیرد. نوازندگانی که در سبک تخصصی خود، روی اطلس صنعت موسیقی ما نیستند. اما جالب است که همین صنعت موسیقی در اقتضای زمان رپ، هیپ هاپ، راک، جاز و رگه را به عنوان ابزاری برای جذب مخاطب برای برخی برنامههای تلویزیونی و برخی رویدادهای فرا موسیقایی استفاده میکند.
لطمه ورود و استفاده ابزاری در موسیقی پاپ از نخبههای به رسمیت شناخته نشده در سبک تخصصی خود لطمهای نیست که حتی بتوان گفت در بلند مدت خود را نشان میدهد. این لطمه به سرعت صدمه میزند و زخم آن دیرعلاج است.
استفاده از نخبههای موسیقی سنتی ایرانی و ژانرهای دیگر موسیقی مثل راک و جاز برای اجرا در آهنگهای پاپ به عنوان ویترین و کنار گذاشتن ناگهانی آنان از صحنههای بزرگ باعث میشود تا آنان زمان لازم برای فعالیت در سبک تخصصی خود را از دست بدهند و سرخورده شوند و برای امرار معاش وقت خود را در چندین گروه و تدریس پر کنند و عملا باز هم نتوانند در موسیقی تخصصی خودشان شکوفا و به بار بنشینند.
آیا بهتر نیست، عرصه فعالیت و به تبع آن کسب درآمد برای فعالان موسیقی هموارتر باشد تا نهایتا توسعه پایدار را در صنعت موسیقی مان تجربه کنیم؟
ماهنامه هنر موسیقی، پیاپی ۱۷۵ (بهمن و اسفند ۱۳۹۷)
۱ نظر