گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

درباره تاریخ نگاری موسیقی در ایران (۲)

ما چیزهای فراوانی داشته‌ایم که از بین رفته‌اند. برخی از اسنادی که داشتیم هم از بین رفته است. از دو قرن اول ظهور اسلام در ایران تا زمان استقرار دوره قاجاریه، یک سری دوره‌ها وجود دارند که تاریک هستند و از این دوره‌های تاریک هیچ چیزی در دست نیست. در دوره صفویه دو اتفاق بسیار مهم و تراژیک افتاده است که یکی از آن‌ها مهاجرت کلی موسیقیدان‌ به سمت هند و ترکیه است و دیگری، به دار کشیدن یک سری موسیقیدان‌ها بوده است.

منظور از دوره‌های تاریک لزوماً دوره‌های بد نیست، بلکه دوره‌هایی است که ما هیچ سند و اطلاعاتی از آن دوره‌ها نداریم. بنابراین تمام هم و غم بخش نگارشی یا بخش فرهنگ مکتوب ذهنیت ایرانی در موسیقی ایرانی، برای نوشتن رسالات علمی مصروف شده است. در واقع خواسته‌اند علم موسیقی به یادگار بماند. شما اگر نگاه کنید از دوره تیموری تا اواخر دوره قاجار، رساله‌های موجود فقط کپی از روی همدیگر هستند.

ما از سال ۱۳۳۳ روایت تأثیرگذار روح‌الله خالقی را داشتیم. آخرین نسخه تجدیدنظر شده سرگذشت موسیقی ایران هم در سال ۱۳۸۰ منتشر شد که یک بخش تازه‌ای را آقای دکتر ساسان فاطمی به آن اضافه کرده و عکس‌ها را تفسیر کردند. واقعاً جای این بخش در یک کتاب کلاسیکی مانند کتاب سرگذشت موسیقی ایران خالی بود. جا دارد که دیگران هم از آن الگو بگیرند. استاد خالقی با اینکه نماینده یک جناح مفید و تأثیرگذار بودند، اما هیچ‌گونه گفتمان اقتدارگرایانه‌ای در کارشان نبود. ایشان بسیار فروتن بودند و سخن‌شان به صورت تلویحی این است که این کتاب حرف اول است و حرف آخر نیست. یعنی ما یک بستری را برای شما می‌گذاریم که شما براساس آن به بالا بروید.

برنامه گلها ابتدا با سری گلهای جاویدان تأسیس شد و اساسا هدف مرحوم پیرنیا، معرفی شعر فارسی و غزل عارفانه بود. در ادامه از آنجایی که دریافته بودند که رادیو نیاز مبرم به موسیقی دارد، گفتند از موسیقی ملی استفاده کنند. هدف پیرنیا از تأسیس برنامه گلها شعر بود ولی با آمدن استاد خالقی و استاد جواد معروفی بود که گلها تبدیل به یک برنامه موسیقی شد و اوج برنامه “گلها” نیز همان دوره بود.

در کنار تأسیس نهادها، سازمان‌ها و مدارس موسیقی در ایران در عصر تجدد بعد از دوره مشروطیت، تأسیس برنامه “گلها” یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخ اجتماعی موسیقی ما است. برنامه گلها یک برنامه تولیدی هر روزه بود و باید از گوینده‌، شاعر، سولیست، ارکستر، آهنگساز، صدابردار و… استفاده می‌کرده و در عین حال سطح خودش را نیز حفظ می‌کرده است. برنامه گلها ۲۳ سال گوش مردم را با سطوح مختلفی از موسیقی غیر کوچه بازاری آشنا کرده است. هیچ دولت، سازمان و نهادی نتوانسته کاری را که آقای پیرنیا انجام داده است، انجام بدهد. تاریخ‌نگاری موسیقی شهری ما بدون بررسی برنامه “گلها” مثل پیکره‌ای است که سر ندارد.

کسانی که رسانه و امکانات دارند با برنامه گلها دشمنی خاصی ندارند. این دشمنی از یک جناح آکادمیک خاص است که براساس یک سری مفروضات کار می‌کند. متأسفانه مفروضات را به طوری به کل یک جریان تعمیم می‌دهند که تر و خشک را با هم بسوزانند.

خاطره‌نگاری در بین موسیقیدان‌ها می‌تواند زمینه تاریخ را بسازد، خود روح‌الله خالقی در بخش دوم کتاب سرگذشت موسیقی ایران خاطره‌نگاری کرده است، منتها خاطره‌نگاری به معنای ژورنالیستی زرد آن نیست، بلکه به معنی دید تاریخی و اجتماعی است و دیدش پر از احساس مسئولیت و حساسیت نسبت به موسیقی است. یعنی این‌طور نبوده که صرفاً یک خاطره سرگرم‌کننده بگوید. فکر می‌کنم خاطره‌نگاری موسیقی با چند نفر به موازات از هم شروع شده ولی به فاصله از هم منتشر شده‌اند. خاطره‌نگاری موسیقی را بیشتر افراد غیر موسیقیدان آغاز کردند.

علیرضا میرعلینقی

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است