گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

مسئله ارکستراسیون و تشکیل ارکستر سازهای ملی (۲)

ارکستر سازهای ملی به رهبری اسماعیل تهرانی در سال 1394 (وابسته به بنیاد رودکی)

تاریخچه و عملکرد ارکستر سازهای ملّی

اگر «ارکستر» را همکاری مجموعه‌ای از سازها با قاعده و دلیل موسیقایی خواسته‌شده از طرف آهنگ‌ساز در نظر بگیریم (نه هر گردهمایی بدون منطقی برای سازها ازنظر صدادهی و ارکستراسیون مانند ارکستر اخوت در دورۀ قاجار)، حضور جدی ارکستر سازهای ملّی را می‌توان بر اساس مستنداتی از اواسط دهۀ ۴۰ شمسی به سرپرستی فرامرز پایور شناسایی کرد. این ارکستر که از سازهای ملّی ایران (تار، سنتور، نی، عود، رباب، کمانچه و تنبک) تشکیل شده بود، با بودجۀ دولتی به فعالیت می‌پرداخت؛ پیش از انقلاب ارکستری که بتوان با تعریف ارائه‌شده از ارکستر در همین مقاله، یافت، انگشت‌شمار بوده‌اند ولی پس از انقلاب ارکسترهای مختلفی تشکیل شد که چنین خصوصیتی داشتند.

یکی از افرادی که با جدیت بسیار زیاد به تحلیل و استاندارد سازیِ سازهای ملّی ایران (با تمرکز بر سازهای مضرابی) پرداخته، حسین دهلوی است. او حتی پیشنهادی برای کنار هم نشستن و توازن صوت سازهای مضرابی ارکستری متشکل از سازهای سنتور، سنتورباس، سنتور کروماتیک، تار، بم‌تار، عود و قانون منتشر کرده است.

ارکستراسیون سازهای ایرانی

همان‌طور که گفته شد، پس از گذشت حدود نیم قرن از تشکیل ارکستر سازهای ملّی وزارت فرهنگ و هنر به سرپرستی فرامرز پایور و پیگیری فعالیت این نوع ارکستر توسط هنرمندان دیگر تا امروز، هنوز مقولۀ ارکستراسیون سازهای ایرانی، یکی از مباحث مهم و البته بی‌پاسخ در موسیقی ایران است.

حال سؤال اینجاست که چرا مبحث ارکستراسیون سازهای ایرانی، با وجود تجربه‌های گسترده، هنوز نقاط ابهام اساسی دارد؟ که در پاسخ به آن باید گفت:

۱- نبودِ استاندارد مشخص در زمینۀ شدت صوتی سازهای ایرانی:

الف) اختلاف زیاد در الگوی سازها: سازهای ایرانی همچون سازهای ارکستر سمفونیک، دارای الگوهای متفاوت هستند ولی اختلاف صدادهی و سونوریتۀ آن‌ها، مانند سازهای ارکستر سمفونیک از تلرانس پایینی برخوردار نیست؛ مثلاً یک ویلن در بم‌ترین بخش صدایی‌اش با قدرت ۸۳ تا ۸۶ تولید می کند ولی ممکن است در سازِ کمانچه این اختلاف دسی‌بل، به‌جای اینکه سه رقمی باشد، به هشت رقم برسد! این مشکل باعث می‌شود که قدرت صدایی این‌دست سازها، مجهول باشد و به همین دلیل، معرفی استانداری برای چینش این سازها دچار ایراد شود. سازهایی که این نقیصه را دارند، شامل: نی، کمانچه و قیچک هستند (در دیگر سازهای ایرانی این مشکل حاد نیست).

ب) اختلاف استیل نوازندگی: استیل های بعضا غلط در سازهای ایرانی نیز یکی از دلایل نرسیدن به یک میانگین قدرت صوتی است. مثلا وقتی نوازنده ای با ساز نی به اجرا می پردازد ممکن است شدت صدای ساز او دو برابر نوازنده همین ساز باشد. این اختلاف، به خاطرِ میزان تجربه این دو در نوازندگی نیست و تنها به استیل آنها مربوط است.

ج) اختلاف سونوریته: اختلاف سونوریته نیز در سازهای ایرانی یک مشکل بزرگ سازهای ایرانی است. البته مانند نمونه‌های قبل، اختلاف سونوریته در سازهای ارکستر سمفونیک نیز وجود دارد ولی با تلرانسی بسیار پایین‌تر از سازهای ایرانی. این اختلاف هم دلیلی جز دو مورد بالا (الف و ب) ندارد.

۲- کمبود آثار منتشرشده برای ارکستر سازهای ملّی:

آثاری که برای ارکستر ایرانی نوشته شده است، به‌ندرت به‌صورت پارتیتور منتشر شده است و آن‌هایی که به این صورت منتشر شده‌اند نیز کمتر دارای عمقی هستند که بتوان روش ارکستراسیون سازهای ایرانی را از آن‌ها استخراج کرد.

۳- کمبود آثار آکوستیک تصنیف‌شده برای ارکستر ایرانی:

بیشتر آثاری که برای ارکستر ایرانی نوشته شده است، به‌وسیلۀ ترفندهایی در استودیوهای صدابرداری، کوک، پالایش و نوانس‌گذاری شده است؛ در واقع آثار ضبط‌شدۀ طبیعی (صوت ضبط‌شده‌ای که از نواخت سازها با کمترین دست‌کاری استودیویی باشد) به‌ندرت در دسترس است و انتشار پارتیتور این‌دست آثار، چندان به نگارش رسالۀ ارکستراسیون سازهای ایرانی کمکی نمی‌کند.

در نهایت می‌توان نتیجه گرفت، تأسیس کارگاهی برای تحلیل و آزمایش و ارتقاء سازهای ایرانی به همراه امکان تجربۀ صحنه‌ای آن‌ها، بسیار مهم و ضروری است.

مجله هنر موسیقی (شماره ۱۸۶)

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

دیدگاه ها ۵

  • با سلام در چندین مقاله از جمله همین یکی اصطلاح تلورانس که اینجور که نوشتید telorance خونده می‌شود در حالی که این کلمه tolerance هست و در فارسی هم تلرانس نوشته می‌شود و میران حاد بودن مشکلات سازهای ایرانی کاملا بستگی به زاویه افراد دارد اگر فرض کنیم سازهای متداول اروپایی هیچ مشکلی ندارند که فرضی اغراق شده است تمام سازهای ایرانی مشکلات بسیار حاد دارند به عنوان مثال قابل کوک نبودن تنبک و دف برخلاف سازهای کوبه ای متداول در جهان مثل تیمپانی ده ها سال است بر روی تونیک و دومینانت و…..کوک می شوند بسته به تونالتیه قطعه اجرایی و مسائل دیگر ،ضعیف بودن صدای سه تار در گروه نوازی یا کنسرت دادن بدون میکروفون ، پوسته تار، مشکل سنتور در کوک برای میگردی یا مدولاسیون کو اتلاف وقت نوازنده برای کوک کردن های مختلف و در نهایت یک شبه طی کردن ار تکنوازی های گوشیو بدون پشتوانه مستحکم تئوریک و عملی و وابستگی به تعدادی از اساتید مقدس قدیم و در سرپروراندن ارکستر هایی شبیه به مالر و پروکفیف در ذهن خلاق ک رویاپرداز بخش قلیلی از نوازندگان موسیقی ردیف و دستگاهی ایران که اصطلاح موسیقی کلاسیک ایرانی را برای خنده و گریه توامان حضار ابداع کرده اند.

    • درود بر شما دوست گرامی
      فرمایشات شما کاملا صحیح است به جز مطلبی که در خط پایانی فرمودید
      اول درباره اشکال فرمایش شما در خط آخر عرض می کنم و بعد به بقیه مسائل می پردازم.
      اصطلاح موسیقی کلاسیک به معنی موسیقی هایی است که به قصد تولید اثر هنری برای مخاطب فرهیخته ساخته می شود و ارتباطی به موسیقی کلاسیک غربی ندارد؛ هرچند موسیقی کلاسیک غربی هم شامل همین تعریف است و طبعا عنوان کلاسیک دارد. در رشته موسیقی شناسی ما موسیقی کلاسیک ایرانی، موسیقی کلاسیک هندی، موسیقی کلاسیک ترکی (عثمانی) داریم ولی مثلا موسیقی کلاسیک پاکستانی، ترکمنی و… نداریم. البته بعضی از موسیقی شناسان پارامتر های دیگری را هم در کنار این دو خصوصیت بر می شمردند مثلا میزان تئوریزه شدن و مدرسی شدن این موسیقی ها.
      درباره کوک تنبک که سالهاست دکتر حسین عمومی تلاش های مفیدی کرده اند و سازهای قابل کوک ایشان بسیار موفق عمل کرده و در دست بعضی از نوازندگان وجود دارد. درباره پوست تار و کمانچه و قیچک فعلا پوست مصنوعی وجود ندارد ولی مایعی که پوست را غیر قابل نفوذ در مقابل رطوبت می کند سالهاست که ساخته شده و بعضی از نوازندگان از آن استفاده می کنند. مشکل سنتور با ساخته شدن سنتور های کروماتیک که در کنار شیطانک یک ریل دارند حل شده است ولی مشکلات سه تار و دف هنوز پابرجاست.

      • از پاسخ شما بسیار ممنونم ، همچنین از نقدپذیری شما. شایدلحن کامنت ​بنده تند به نظر برسد اما موسیقی ایرانی مورد علاقه بسیاری افراد و حتی غیرایرانیان است و موسیقی ردیفی دستگاهی نوعی ویترین هنری و فرهنگی و خاص مملکت ایران به شمار می آید و بسیار مهم ، پس باید در جای خود این گنجینه را حفظ کرد و برآن افزود. نوشته اید بعضی نوازندگان از تنبک ساخت حسین عمومی ، بعضی تارنوازان از تار(کمانچه) با پوست جدیدتر و بهتر و بعضی سنتورنوازی از سنتور کروماتیک که حتما صحیح می فرمایید ، اما گمان می کنم با روحیه خاص عشق و ممارست فراوان در مرید و مرادی به جای روحیه کمال گرایی و هنری و تکنیکی در بسیاری از جوانان هنرجو و تعصبات بسیار شدید اغلب مجریان موسیقی ایرانی در این گونه موارد مثل سازهای جدید و بهتر،متاسفانه بسیاری از معصومین و قدیسان این موسیقی با این نوآوری های راه گشا نه تنها مخالفت می کنند که بعضا آن ها را به شوخی و استهزا هم گرفته اند از جمله شوخی قفل و کلید ساز نی کلیددار توسط استاد حسن کسایی که مثلا استاد کیانی نژاد هم آن را بارها تکرار کرده اند :((این کلید برای قفل خوب است و نه ساز کهن نی هفت بند، بروید تکنیک خود را بالا ببرید )) مگر استاد بزر‌گ ما کسایی کلید اضافه کرد ؟؟ (استاد کیانی نژاد در سخنرانی هایی در جمع های چند صدنفره نیز این نکته را متذکر شده اند مثل بزرگداشت فرهنگفر بنابراین اسم بردن از شخص ایشان که از بهترین های تاریخ در ساز نی و نیز آهنگسازی مشکلی ندارد) ، حتما نمونه های زیادی از همین دلایل (واهی)در دیگر سازها تکرار می شود و همین موجب مهجور ماندن کاربرد بیشتر نمونه های پیشرفته تر سازهای ایرانی شده است . اما اگر بخش قابل توجهی از موسیقی به گفته شما کلاسیک ایرانی عمدا برای عده ای قلیل (خواص)ساخته شده پس این همه تکنوازی های اساتید قدیم در برنامه های رادیویی که در سراسر ایران پخش می شد و حتی بسیاری از نوازندگان نسل های آینده از رادیو به ساز و آواز ایرانی علاقه مند شدند فرضا قطعه سلام در چهارگاه استاد کسایی ، تکنوازی های شهناز ، شریف ، ……. و حتی عده زیادی از افراد شاغل در حفظ و اشاعه همکاری طولانی یا کوتاه با رادیو و تلویزیون داشته اند و رادیو و تلویزیون در قبل و بعد از انقلاب با هدف جلب نظر هرچه بیشتر افراد کار می کنند گفته شما را نقض نمی کند؟؟ ضمنا می دانیم فرضا در دوره موتسارت و هایدن موسیقی عوام و خواص یکسان بود و شاید تنها با رجوع به فرم ها تمایز میان مخاطبان و آنچه در ذهن آهنگساز متبادر شده مشخص می شود ،فرضا خاص پسند تر بودن کوارتت های بتهوون در قیاس با سمفونی های عامه پسند تر او یا اپراهای کمیک و فکاهی در قیاس با تکنوازی آهای ویلن و پیانو و در ایتالیا و آلمان. بنابراین تنها هدف خاص پسند بودن نمی تواند ملاک نام کلاسیک باشد . ممنون از مطالب خوب سایت شما

        • درود بر شما
          سپاس از لطف تان
          دوباره از بخش دوم شروع می کنم! اول اصطلاح موسیقی کلاسیک را من تعیین نکرده ام، چه بسا بهتر بود یک اصطلاح دیگر برای این رویکرد به موسیقی در نظر گرفته می شد که دچار کژتابی نباشد؛ دوم فرمایش شما در مورد موسیقی های بینابینی کاملا درست است، اتفاقا برای این موضوع هم چاره ای اندیشیده شده است و شاخه های بینابینی هم وجود دارد؛ مثل گونه های موسیقی کلاسیک سبک و پاپ کلاسیک.
          برگردیم به بحث استادان؛ بعد از رونمایی از مرکز حفظ و اشاعه و ترویج این توهم که موسیقی دستگاهی ایرانی از شاخه موسیقی فولک است و سنتی است نه کلاسیک، هنرمندان موسیقی ایران هم طبق این نظر شروع در حفظ و حراست از سازهایی کردند که در مسیر تکامل بود. بله این نگرش ضربه های زیادی به موسیقی ما زده است ولی امروز نسل جواب به دنبال سازهای کارآمد تر هستند و به همین دلیل صفی از خواستارهای سازهای جدید در انتظار قیچک های کارگاه رضا ضیایی و تنبک ها و نی های برادران عمومی هستند. ضمنا ادعای من هم مستند هست و یک سرشماری آماری در این زمینه انجام داده ام که مقاله اش در دست انتشار است.
          طی این آمار متوجه شدم، بیشترین نوازندگانی که در پی استفاده از سازهای جدید هستند (بر خلاف تصور قبلی خودم) نوازندگان نی هستند!

بیشتر بحث شده است