در شمارۀ ۱۸۱ مجلۀ هنر موسیقی، مطلبی تحت عنوان «کمیتۀ ساماندهی گروهنوازی موسیقی ایرانی» از دوست و همکار قدیمی کیوان فرزین منتشر شد که در آن به اهمیت بررسی زیرساختهای ارکستر سازهای ملّی اشاره شد و تشکیل عجولانۀ این ارکستر را بدون بررسی این مسئلۀ مهم، بیفایده و ناکارآمد میدانست. در این نوشته قصد دارم بهصورت اجمالی در چند سرفصل مجزا به تاریخچه و نیز چالشهای ارکستری با ترکیب سازهای ملّی بپردازم.
سازهای ارکستر سازهای ملّی
درمورد اینکه چه سازهایی را جزو ارکستر سازهای ملّی بدانیم تا حدی اختلافنظر وجود دارد ولی بهطور عمومی سازهایی که از شدت صوت قابل قبولی در اجرای بدون تقویتکننده (دستگاههای صوتی الکترونیکی تقویت صوت) برخودار هستند و در کارگان موسیقی دستگاهی، نقش داشتهاند، این فهرست از سازها هستند: سنتور، سنتورباس، تار، بمتار، عود، قانون، کمانچه، کمانچهآلتو، قیچک آلتو، قیچکباس، نی، تنبک و دف. گاهی به این فهرست رباب و انواع دیگری از سنتور، کمانچه و قیچک نیز افزوده میشود.
ارکستر سازهای ملّی؛ بودن یا نبودن…
بعضی از اهالی موسیقی کلاسیک ایرانی و موسیقی کلاسیک غربی (یا بینالمللی) در ایران اعتقاد دارند، موسیقی ایرانی «بر اساس بداههنوازی» و به طریق اولی تکنوازی شکل گرفته است، پس دلیلی ندارد این موسیقی ارکستر داشته باشد؛ بهراحتی میتوان این گزاره را رد کرد، چرا که نهتنها موسیقی ایرانی بلکه هر موسیقی کلاسیک دیگری، حتی اگر «بر اساس» خصوصیتی شکل گرفته باشد، دلیلی ندارد تا ابد هم بر همان اساس پیش برود؛ موسیقی کلاسیک، رونده و پویاست و همانطور که موسیقی ایرانی در فاصلۀ هر دو دهه تغییرات اساسی و ملموسی داشته است، در آینده هم اینچنین خواهد بود.
یکی از انتقادات مهم دیگری که به ارکستر سازهای ایرانی می شود این است که «سازهای ایرانی برای تکنوازی ساخته شدهاند»؛ این نگاه نیز مانند نگاه قبلی اصالتگراست و گمان میکند هر پدیدهای باید تا ابد یک مسیر مشخص و تغییرناپذیر داشته باشد. همین افراد توجه ندارند که بیشتر سازهای امروزی ارکستر سمفونیک، سازهای تکنواز بودهاند و کمکم به ارکستر سمفونیک اضافه شدهاند (تعداد کمی از سازهای ارکستر سمفونیک نسبت به نیازهای ارکستر سمفونیک از اساس به وجود آمدهاند و بیشتر آنها پیشینهای حتی هزارساله دارند).
آزمون و خطا در آزمایشگاه یا سالن کنسرت؟
در مقاله ای که در ابتدای این مطلب به آن اشاره شد، نویسنده خواستار عدم تشکیل ارکستر سازهای ملّی تا زمان بررسی چالشهای آن ازنظر موسیقی و اداری شد. پیشنهاد اینجانب (که سابقۀ کار با این نوع ارکستر را بهصورت خصوصی و دولتی دارم) این است که همزمان با انجام تحقیقات و به قولی «کارِ آزمایشگاهی»، تجربۀ صحنهای هم روشی برای آزمون بهتر و مخصوصاً قضاوت جمعیت بزرگتری از اهالی موسیقی باشد. فراموش نکنیم که همین تجربیاتی که دربارۀ ارکستر سازهای ملّی ایران داریم، دستاورد تجربۀ نزدیک به ۵۰ سال تلاش بیوقفه در این زمینه است.
چه بهتر که همزمان با تشکیل این ارکستر (چنانکه درخواست زندهیاد حسین دهلوی بود)، کارگاهی برای تحقیق و ارتقای کیفیت سازهای ایرانی و بهتر کردن وضعیت همنشینی آنها با یکدیگر فراهم شود و نتیجۀ این آزمونها در کار ارکستری که همزمان به روی صحنه میرود، دیده شود. ارکستر سازهای ملّی آنقدرها هم کمتجربه و نوپا نیست که لازم باشد، برای تشکیل آن شک و شبهۀ اساسی وجود داشته باشد.
آقای متبسم هم که قطعه سیمرغ را یکبار اجرای صحنه ای برد و همه اش هم سازهای خودمون بود و اصلا هم بد صدا نمی داد … به نظرم راجع به کیفیت سازهامون بعضی وقتها متاسفانه زیادی غلو میشه این مسئله هست اما نه آنقدر بزرگ و لاینحل که جلوه میدن.
درود بر شما
همینطور است که می فرمایید. البته محدودیت هایی هم وجود دارد که استادان موسیقی ایرانی آنها را رعایت می کنند والا به این خوبی هم ارکستر ایرانی همیشه صدا نمی دهد. این محدودیت ها به صورت مختصرتری برای سازهای غربی هم وجود دارد.