با وجود کمبود آثار مکتوب درباره تاریخ موسیقی ایران ولی خیلی از موسیقیدانان قدیمی هنوز آن زمان زنده بودند!
دقیقا به همین خاطر من به منابع شفاهی بیشتر اهمیت دادم و جدی گرفتم. در واقع من شاگرد کلاس های شناخت موسیقی آقای کیانی هستم در دو دوره و بیشتر از چهار جلسه با ایشان سنتور کار نکردم!
پس سنتوری که می زنید نتیجه چهار جلسه کلاس است؟!
خودم کار می کردم و به همین دلیل هیچ ادعایی نکردم در مورد سنتور نوازی و جلوی هیچ کس ساز نزدم.
چرا چهار جلسه بیشتر نرفتید؟
جواب اش مایه شرمساری است. من به دلیل درس نخواندن در رشته تحصیلی ای که مورد پسند خانواده ام بود و مشغول شدن به موسیقی از خانه طرد شده بودم و چند سال در منزل دوستانم و هر جایی که می توانستم در شرایطی که زیر خط فقر بود زندگی کردم. سه ماه در زیر زمین یک صحافی کنار عدل های کاغذ و ایضا موش ها می خوابیدم. توان پرداختن شهریه را نداشتم. از سال ۶۴ تا ۶۹ که در حوزه هنری استخدام شدم کم و بیش چنین وضعیتی داشتم.
سال ۱۳۷۰ مرحوم مرتضی آوینی کمک کرد تا صد هزار تومان وام بگیرم و پیش پرداخت رهن یک خانه را بپردازم. آقای کیانی به سرکار خانم ایراندخت لطفی، خواهر مرحوم لطفی گفته بودند که دوست دارد من در کلاس ها باشم، شهریه هم اگر ندادم مهم نیست.
محمدرضا لطفی را از نزدیک دیده بودید؟
یک بار او را دیده بودم ولی خیلی کوتاه و بدون هیچ آشنایی دادنی. آن یادداشت هم که لطفی برای من نوشت ماجرای دیگری دارد. من آدرس ایشان را از سهیل، پسر خانم لطفی گرفتم؛ من یک عادتی داشتم که هر نامه ای که برای کسی می فرستادم یک نسخه از نامه خودم را هم نگه می داشتم که همه آنها را هنوز دارم. جواب نامه که می آمد، تاریخ می زدم و به آن نامه سنجاق می کردم.
برای انتشار این نامه ها برنامه ای دارید؟
بله! در آن دوره نامه وسیله ارتباطی خوبی بود و حالت دعوتی محترمانه داشت. تا حدود سال ۷۴ هم ارسال نامه هنوز جریان داشت و تا آن زمان با شخصیت های مشهوری همچون دکتر ساسان سپنتا، محمدعلی جمالزاده، بزرگ علوی، هوشنگ استوار، محمدرضا لطفی و… نامه نگاری هایی داشتم. قصد دارم بخش هایی از نامه ام که مربوط به سلام و احوال پرسی است را حذف کنم و لب مطلبی که نامه به خاطر آنها نوشته شده را می گذارم و پاسخ های آنها را هم درج می کنم.
خوشبختانه مواردی که لازم بشود سانسور بشد در آنها در حد هیچ است و محور من همیشه موسیقی بوده است و تاریخ موسیقی. طبیعی است که وقتی من به استادی مثل هوشنگ استوار نامه می زنم سوالی در مورد هارمونی و کنترپوان نمی پرسم و می خواستم در مورد خودش بدانم.
۱ نظر