«کیهان کلهر» نام آشنای موسیقی ایرانی و نوازنده سرشناس سه تار و کمانچه از موسیقی دانان ایرانی است که آثار درخور توجهی با موسیقی دانان سرشناس بین المللی دارد. آثار او هم از چند جهت شایان توجه هستند، از نظر کمیت آثار، از نظر وجهه و شهرتِ دیگر موسیقی دانانی که در پروژه های مشترک با کلهر کار کرده اند یا کلهر با آنان کار کرده و از نظر مقبولیت آثار مشترک کلهر با موسیقی دانان بین المللی در آکادمی های شناخته شده و جوایز مورد توجه در صنعت موسیقی مانند جایزه گِرَمی.
پیش از شروع نگارش این نوشته، استاد ایرانی به همراه «یویوما»، نوازنده سرشناس ویلنسل و گروه «جاده ابریشم»۱ جایزه گرمی بهترین آلبوم در سبک موسیقی جهانی۲ سال ۲۰۱۷ را برای آلبوم «با آواز مرا به خانه ببر»۳ برنده شدند. هرچند پی رنگ و محور اصلی این نوشته مدت ها پیش از این رویداد طرح ریزی شده بود، اما برنده شدن این جایزه همان طور که دور از انتظار نیست، لبخندی شادی و رضایت را بر لب صدهاهزار ایرانی آورد.
این نوشته همان گونه که در سطور پیش اشاره شد، به آثار و همکاری های کیهان کلهر با موسیقی دانان و گروه های موسیقی خارجی می پردازد. در این نوشته نقد آثار او از منظر فنی، آهنگ سازی و تنظیم، مورد نظر نگارنده نیست و اولویت اول نوشته به این موضوع اختصاص دارد که چگونه می شود که در میان هنرمندان اهالی موسیقی ایران، کیهان کلهر در حوزه بین المللی از دیگر اساتید بیشتر فعال است و چرا او در مطالعه درباره کیهان کلهر و دیگر اهالی موسیقی کلاسیک ایرانی در خارج از کشور به عنوان مشهورترین نوازنده سازهای اصیل ایرانی شناخته می شود.
چگونه کیهان کلهر با دیگر هم قطاران خارجی همکاری داشته یا در برگزاری کنسرت در خارج از کشور و فستیوال هایی که مخاطب آن بیشتر خارجی ها هستند از دیگر اهالی فن در ایران پرکارتر است؛ همچنین در این نوشته به این نکته می پردازیم که وقتی درباره چهره هایی چون کیهان کلهر، با واژگان حاوی بارِ ارزشی چون «سفیر فرهنگی» و «نمایان گر هنر ایران» و واژگانی از این دست رو به رو می شویم، آیا مخاطب قراردادن استادانی چون کلهر با چنین القابی نشان از «نیاز» برای وجود چنین مسئولیتی است؟
آیا تلاش فردیِ یک موسیقی دان ایرانی را می توان دستاوردی برای یک ملت دانست؟ آیا چنین رویکردی باید فردی باشد یا اینکه باید با تخصیص منابع و به صورت نهادینه از سوی دولت یا نهادهای متولی، شناساندن فرهنگ کشورمان برنامه ریزی و اجرایی شود؟ پدیده های جنبی ناشی از موفقیت های فردی استادانی چون کلهر در جامعه ما چیست؟ چرا این موفقیت ها دست مایه نوعی ناسیونالیسم فرومایه افراطی می شود؟
پیش از اینکه وارد بحث اصلی نویشته بشویم بیان این نکته ضروری است که از آنجایی که ایشان بیشتر در کشور و خصوصا خارج از کشور (که منظور این نوشته است) با کمانچه نوازیش شهرت دارد. در این نوشته کمانچه نوازی و همکاری های ایشان بر پایه نوازندگی کمانچه و «شاه کمان» در پروژه ها و اجراهای خارج از کشور مورد نظر قرار گرفته است.
۱ نظر