در مرکز سنتی بوجود آمده بود که اگر کسی کناره می گرفت، جا برای نفر بعدی که استعداد موسیقی و سرپرستی داشت باز می شد. متاسفانه وقتی من از مرکز استعفا دادم تنها کسی که اعتراض کرد شادروان ناصر فرهنگ فر بود، بقیه شاید به دلایلی شغلی و محیط مرکز سکوت اختیار کردند.
با رفتن حسین نیز کسی اعتراض نکرد اینگونه پرویز سرپرستی را عهده دار شد. مدتی هنرمند گرامی طلائی و شفیعیان گروه را اداره کردند و کارهائی نیز با خانم پریسا تولید کردند اما هرگز نتوانستند کاری را که حسین علیزاده شروع کرده بود در همان زمینه و خلاقیت ادامه دهند. مدتی کار کردند اما کار متوقف شد.
پرویز دیگر رمق همکاری اش را از دست داده بود بخصوص اینکه دیگر حسین به عنوان عضو برجسته و قدر گروه حضور نداشت. اینگونه بود که پرویز نیز از مرکز بیرون آمد و علیزاده نیز جذب محیط ما در رادیو گردید که خود داستانی جالب دارد.
آقای سایه در همین زمان تلاش کرد تا به بعضی از گروه های مرکز کمک کند تا قادر باشند در رادیو نیز برنامه هائی ارائه کنند. با اینکه دکتر صفوت موافق این نزدیکی نبود اما به نظر می رسید که جناب قطبی کمی فشار آورده بود که مرکز باید تولید سالیانه داشته باشد.
یکی از مشکلات مرکز عدم وجود خواننده بود لذا هنرمند گرامی آقای کیانی نژاد که همان تتمه ی گروه علیزاده را بدون وجود شکارچی و مشکاتیان سرپرستی می کرد و خود نیز مسئولیت خوانندگی را عهده دار شده بود. اولین اجرای این گروه یک تصنیف قدیمی در همایون بود که در رادیو ضبط و در گلچین هفته پخش شد.
در این دوره همه بیشتر به فکر موسیقی ایرانی و پیشرفت آن بودند. کسی نظر گاه مشخص سیاسی نداشت و اگر هم ایده ای داشت مخفی بود و لزوما کسی آن را بیان نمی کرد چرا که جو اجتماعی از نظر سیاسی نا امن بود.
آمدن پرویز به رادیو
ابتدا باید دلایل آمدن حسین علیزاده را گفت تا روشن شود که چگونه پرویز به رادیو آمد. هنگامیکه کار گروه شیدا شروع شد و جایگاه خوبی پیدا کرد، من شنیدم که حال حسین علیزاده خوب نیست. او به خدمت نظام وظیفه رفته بود و در آنجا شرایط سختی داشت. در همین دوره بود که حسین به خاطر زندانی شدن همسرش قطعه حصار چهارگاه را در دست گرفته بود و می ساخت. شنیدم که بیشتر قسمت های این قطعه بسیار زیبا را ایشان در پادگان ساخته بود. من پس از آمدنم به رادیو رفت و آمدی با حسین نداشتم اما احساس کردم به عنوان یک دوست که برای کار حسین ارزش قائل است او را دریابم و کمک کنم که او نیز برای ارائه ایده هایش به رادیو بیاید و با ما کار کند.
به همین دلیل با جناب سایه صبحت کردم اگر ممکن است با آقای قطبی صحبت کند که حسین پس از خدمت اولیه به عنوان خدمت وظیفه به رادیو منتقل شود تا ایشان از این سختی به درآید و در رادیو کار کند. او این مسئله را پذیرفت و قطبی نیز موافقت کرد. اینگونه حسین به رادیو آمد و من بسیار خوشحال شدم. اولین قطعه بنام «دخترک ژولیده» را که کار استاد وزیری بود، حسین و پرویز با هم اجرا کردند.
۱ نظر