مشکل بتوان تواناییهای افتخاری در کار خود را در خوانندهای دیگر پیدا کرد. منظور از «توانایی» به قول قدیمیها فقط ششدانگ خواندن و چهچهه زدن نیست. در عصر وسایل پیشرفته ضبط و پخش و در دورهای که نود و چند درصد نیازهای موسیقایی مردم از طریق کالای صوتی تحصیل میشود نه از طریق اجرای زنده، این «تواناییهای» فیزیکی کمتر به کار میآید.
تسلّط افتخاری در خواندن سبک ها و روش های مختلف است و حتی موسیقی طبقات مختلف فرهنگی، نداشتهایم و نداریم خوانندهای که هم بتواند ردیف استادش را خوب بخواند (البته اگر انگیزه و حوصله داشته باشد و تمرین کند)، هم مدل خوانندگان برنامه گلها را خوب از آب دربیاورد، هم ضربی و تصنیف قدیمی بخواند (نوار «آتش دل» با تنظیم مهرداد دلنوازی را شنیدید)، هم از عهده ترانههای محلی خوب برآید و هم موسیقی مردمی را با همان لحن و لهجه حتی گیراتر و گرمتر از اصل ادا کند.
درست مثل بازیگری منعطف و آماده که نقش های متضاد و مختلفی را با مهارت اجرا می کند و خود را طوری به جای آنها میگذارد که بیننده جریان زندگی و حضور را پشت این نقش «حس» کند. افتخاری در آواز چنین شخصیتی است: بازیگری به هزار چهره.
در کارنامه هیچ خواننده دیگری در تاریخ آثار ضبط شده موسیقی ایران، این همه قطعات مختلف، متنوع، متفاوت با یکدیگر و متعلق به یک خواننده وجود ندارد. افتخاری به اندازه چندین نفر، خوانده و ضبط کرده است و کارنامهاش به طرز شگفتانگیزی «متنوع» است. بسیار شنیده و خواندهام که به انتخاب های علیرضا افتخاری در خواندن فلان یا بهمان قطعات، ایراد میگیرند.
ایراد داشتن و ایراد گرفتن، چیز عجیبی نیست و جزء جداناشدنی کار یک هنرمند است. اما تمامیت وجود هنرمند را نمیشود براساس ایرادهایش داوری کرد. به هر حال آنهایی که اشکالات نخبهگرایانه بر خواندهها و نوارهای او میگیرند، نسبت به خریداران و هواداران آثارش در اقلیت هستند و خوب این اکثریت است که تکلیف هنرمند را معلوم می کند.
مهم این است که خواننده با آنچه میخواند احساس همدلی و صمیمیت کند و در صدایش «حضور» داشته باشد. اگر افتخاری موفقیت های زیادی داشته، بخشی را مدیون همین است وگرنه صدای گرم و قوی در خوانندگی همهچیز نیست. او بر سکویی ایستاده که هیچکس نمیتواند کاری را به او تحمیل کند و اگر او قطعهای را میخواند، به هر حال در چارچوب سلیقههایش میگنجیده است.
ماهنامه مقام موسیقایی (شماره ۱۵ – ۱۳۸۳)
۱ نظر