این باغ ها و عمارتهایشان هر دو اکنون از بین رفته و خیابان سید محمدحسین شهریار و تالار رودکی جای آنها را گرفته است. حسین استوار ذوق آهنگسازی و پیسنویسی داشت و از مهارتهای خود در ترتیب دادن برنامههای تئاتر و موسیقی و ضبط صفحه استفاده میکرد.
تعدادی از ساختههای او در صفحات ۷۸ دور با پیانوی خلاقش، دیوان ابراهیم منصوری، تار سالاری و آواز جمال صفوی و بانو لرتا هاپراپفیان (بازیگر نامدار تئاتر و همسر عبدالحسین نوشین) ضبط شده است. تئاترها و برنامههای موسیقی او در لاله زار تهران سالهای ۱۳۲۰ ـ ۱۳۰۰ شور و استقبال خارج از حدی را به دنبال میآورد و استوار پدر، از هر حیث، بین موسیقیدانان همدوره خود از مردان موفق حساب میشد.
هوشنگ استوار از کودکی زیر نظر پدر با سه تار و سنتور و با نواختن موسیقی ایرانی روی پیانو آشنا شد. در ابتدای نوجوانی کنسرتی در کالج دکتر جردن ( مدرسه البرز بعدی) اجرا کرد که خبرش در روزنامهها هم نوشته شد.
ورود پرویز محمود به ایران در سالهای جنگ جهانی دوم، مسیر زندگی استوار نوجوان را عوض کرد. محمود از اولین فارغ التحصیلان ایرانی کنسرواتوار سلطنتی بروکسل بود و در زمینه آهنگسازی، از پیشرفتهترین هنرمندان ایران آن روزگار محسوب میشد. او اوایل بعد از بازگشت به ایران با خانواده استوار زندگی می کرد و توصیه او مبنی بر یادگیری پیانو با تکنیک بین المللی، در حسین استوار مؤثر افتاد؛ و خود نیز بر آن شد که به هوشنگ استوار نوجوان ، هارمونی درس بدهد.
مرتضی حنانه که سالها شاگردی او را کرده بود، میگفت که محمود در تدریس هارمونی برجستهترین معلم بود ( همان وقت نیز به خاطر تعلق خاطری که به یکی از احزاب سیاسی داشت در محل «خانه وکس»، هارمونی تدریس میکرد). به توصیه محمود، آدام شیمکویچ لهستانی که همان زمان به سیروس شهردار (فرزند میر همایون شهردار پیانیست برجسته موسیقی ایرانی) پیانو می آموخت، معلمی هوشنگ استوار را به عهده گرفت.
استوار از این دوران، با قدر شناسی آمیخته به تأسف یاد می کند: «من درس پیانو با شیمکویچ را در سنینی نسبتاً بالا شروع کردم ولی چون متأسفانه از آغاز آشنایی با پیانو طبق روش درست بین المللی با من کار نشده بود، هیچ وقت موفق نشدم به حداکثر امکاناتی که می توانستم در تکنیک پیانو داشته باشم دست پیدا کنم.
امیدوارم این درسی باشد برای پدر و مادرهایی که اصرار دارند خودشان دست بچه هایشان را روی ساز بگذارند. بدون آن که صلاحیت یک استاد متخصص و معلم با تجربه را داشته باشند».
با این حال استوار تا امروز {زمان اولین انتشار این مقاله} هم پیانو نواختن را ترک نکرده است، هرچند که اجرای حرفه ای آثارش به عهده خانم فریده بهبود بوده که همسر او و پیانیست برجسته و معلمی عالی رتبه است.
پافشاری پرویز محمود و همکارش روبیک گریگوریان (ویولونیست و آهنگساز معروف ارمنی ـ ایرانی) که طرح تأسیس ارکستر سمفونیک تهران را در سالهای جنگ جهانی دوم می ریختند، استوار پدر را ترغیب کرد تا فرزند را برای تحصیل به کنسرواتوار بروکسل بفرستد. او رشته هارمونی را با رتبه جایزه اول (در سیستمهای فرانسوی) به پایان برد و دو سال هم در سوئیس، کنسرواتوار ژنو، دروس کمپوزیسیون و پیانو و کلارینت را گذراند؛ و همیشه با عنوان شاگرد ممتاز از او یاد میشد. او همیشه از استاد بزرگش ، «آندره سوری» با احترام یاد میکند و جامعیت او را در موسیقی، فلسفه، ادبیات و شفافیت اخلاقش میستاید (فریدون ناصری نیز از شاگردان او بوده است)؛ و همچنین از مارسل کی نه که استاد کمپوزیسون او بود.
استوار در سال ۱۳۳۶ به ایران بازگشت و علی محمدرشیدی در مجله موزیک ایران ـ تریبون روشنفکری موسیقی در ایران آن روز ـ با مقالهای او را معرفی کرد. با همه سفرهای پی درپی به فرانسه و سوئیس و بلژیک، استوار عملاً در ایران اقامت داشت و حتی در سالهای پیش از آن نیز با ایرانیان فرهیخته در ارتباط بود: «از سال ۱۳۳۲ با احمدشاملو آشنا بودم. یک بار یک آهنگ خراسانی خیلی جالب را برایم خواند که نت آن را نوشتم و هنوز هم دارم. ولی هیچ وقت اجرا نشد. قطعه «لالایی» را همان موقع ساختم. براساس اشعار لالایی که شاملو چندبار برایم خواند.»
اما ارکستر سمفونیکی که اجرای قطعات برامس و بتهوون و موتسارت در تهران را فریضه واجب خود میدانست، به آثار استوار و دیگر آهنگسازان ایرانی نظیر ملیک اصلانیان، که بیشترشان با حقوق معلمی و با اعتقاد تمام، برای پیشرفت موسیقی در ایران زحمت میکشیدند، اعتنایی نداشت.
طرز تلقی محدود و کودکانه در آن دوره، این بود که فقط آثار موسیقیدانان مشهور قرون گذشته ارزش اجرا دارد، و بلکه قطعات آهنگسازانی که با الهام از تمهای محلی و ملودیهای ردیف ساخته شده بود را با تردید و تحقیر نگاه میکردند. نوعی خود باختگی آزار دهنده که خوشبختانه در دهههای اخیر از بین رفته است.
۱ نظر