گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

یک نامه قدیمی از حسین دهلوی (۱)

حسین دهلوی (۱۳۰۶- ۱۳۹۸)

نوشته ای که پیش رو دارید، یکی از اولین نوشته های حسین دهلوی است که در شماره سوم مجله مجله موزیک در مرداد ماه سال ۱۳۳۳ در پاسخ به نوشته ای با عنوان «بیائید موزیک خود را دنیا پسند نمائیم» (لزوم تشکیل کرهای ملی)» به قلم شخصی گمنام به نام د.نعیم‌پور به انتشار رسیده است. در این نوشته حسین دهلوی که یک سال است با ساخت قطعه «سبکبال» برای ارکستر، فعالیت جدی آهنگسازی خود را شروع کرده، پاسخی به این نوشته می‌دهد که نشاندهنده ذهنیت او در مورد موسیقی «ملی» و «بین المللی» است. دهلوی در این مقاله (یا نامه سرگشاده) در واقع مسائلی که در مقاله «د.نعیم‌پور» مطرح شده را پاسخ داده است و به همین دلیل موضوعات پراکنده زیادی در نامه دهلوی دیده می‌شود که گستردگی موضوعات و مخصوصا تایپ بد کیفیت آن در مجله موزیک، موجب شده که انتقال مفهوم آن کمی دشوارتر از دیگر نوشته های حسین دهلوی باشد. این نامه را با هم می‌خوانیم:

بنظر اینجانب ما قبل از اینکه بخواهیم موزیکِ خود را دنیا پسند کنیم باید کاری کنیم که مورد پسند خودمان باشد یعنی خودمان از آن لذت ببریم زیرا اگر منظور از دنیا پسند شدن این است که ملل غربی مثل اروپائی ها و یا امریکائی ها از آن خوش شان بیاید که ما هیچ احتیاج به این خوش آمدن ها نداریم؛ همانطور که آن ها هم به خوش آمدن ما در هیچ‌مورد، توجهی نداشته و ندارند.

گو اینکه موسیقی غرب دارای تکنیکی است که از قرن ها پیش روی آن کار شده و سال هاست که بصورت علم محکم و در عین حال شیرین در آمده است ولی اگر ما بخواهیم تنها به این استدلال اکتفا کرده و صد در صد از همان قواعد موزیکِ غرب استفاده کنیم و بالاخره روی تکنیک کار آن ها آهنگ بنویسیم، دیگر صحبتی از موسیقی ملی به میان نخواهد آمد بلکه اگر ما هم کار کنیم و به قدرت کمال برسیم، خواهیم شد مثلا یکی از آهنگسازان بین المللی که آن‌هم در جای خود قابل اهمیت می باشد.

ولی اگر بخواهیم صحبت از پیشرفت موسیقی ملی خودمان بنمائیم آن امری است علیحده، و می توانیم با استفاده از قواعد موسیقی علمی بطوری‌که آهنگ های ما اصالت خودرا از دست ندهد پیش برویم و در این حال اگر ملل دیگر هم از موسیقی ما خوششان آمد و مورد پسند واقع شد چه بهتر و اگر هم لذت نبردند که دیگر ما به آن کاری نداریم. و پس پیشرفت موسیقی ما با دنیا پسندشدن آن دوتاست و نباید این دو را باهم مخلوط کنیم.

همانطور که موسیقی هندی و عربی و غیره برای خود آن ها و احیانا برای بعضی های دیگر مورد پسند است، موزیکِ ما هم باید در وهله اول خوش آیند گوش و سلیقه و ذوق خودمان باشد تا آن چیزی را که از آن انتظار داریم دریابیم و آن لذتی را که مایلیم از آن ببریم.

اما اینکه راجع به بی ضرب بودن موسیقی ایرانی صحبت شده باید اضافه کنم که این بی ضربیِ تن ها عیبِ نشاندارِ موسیقی ما نیست؛ چه بسا ما در کادانس های کنسرتوها و یا بعضی قسمت های دیگر، می بینیم که وقتی موسیقی بدستِ سولیست می افتد، او آزادانه حرکت می کند و اغلب گذاشتن خط میزان فقط از لحاظ حفظ ظاهر می باشد ولی در حقیقت سولیست اغلب بدون ضرب از این‌طرف به آن‌طرف و از این تونالیته به آن تونالیته می رود.

به همین دلیل موسیقی ما هم که تاکنون بیشتر روی ساز تنها (سلو) دور می زده روی این پایه استوار گردیده است. بنده می خواهم عرض کنم فتط نداشتن ضرب و نبودن واحد کشش وسیله از بین رفتن موسیقی ما نشده بلکه همان بی مطالعه و بی علم بودن موزیسین های ما بیشتر وسیله انحطاط و انحراف موسیقی ملی می باشد و اینکه ما همیشه بگوئیم موسیقی گذشته ما از بین رفته و به مرور زمان توی آن دست برده شده چه فایده ای برای پیشرفت این هنر ملی خواهد داشت مثلا اگر موسیقی دویست سال پیش ما الان دست نخورره در اختیارمان بود چه می کردیم؟

حالا همان کار را با موسیقی فعلی وفق بدهیم. همان طرحی را که روی گذشته ها و از بین رفته ها می خواستیم بنا کنیم همان را روی موسیقی امروز پی ریزی نموده و مانع انحراف خارج از اصول و قاعده آن گردیم و این هم که گفته می شود آواز های ما ضرب ندارد صحیح است ولی بنیه آن این‌طور ایجاب می کرده یعنی ریتمیک {متریک} نیست و همینطور هم در موسیقی غرب غیر از قسمت هایی که سولسیت اجرا می کند باز هم قطعاتی هست که به علت داشتن تمپوی سنگین و مخصوص، خط میزان فقط برای راحتی اجرا و رهبری آهنگ در ارکستر گذاشته می شود. به خصوص پس از چندی که ما هم مجبور شدیم  بنا به احتیاجِ روز، آهنگ هایی برای ارکستر های بزرگ ملی بنویسیم، بالاجبار این «بدون ضرب بودن» هم از بین خواهد رفت.

 

حسین دهلوی

حسین دهلوی

۱ نظر

  • به نظرم کلیدی ترین بند این نامه همان بند دوم است که به صراحت به این میپردازد که موسیقی غربی حاصل سالها تلاش است که روی ان کار شده تا به اینجا رسیده پس ما هم باید روی موسیقی خودمان کار کنیم تا آن را به والاترین جایگاه برسانیم(اولیت پسندیده شدن با مردم کشور خودمان است و بعد…)

بیشتر بحث شده است