«کتابی برای ترساندن و آواز نخواندن»
تولید منابع علمی در حوزه شناخت و کاربرد صدا از ضرورتهای جامعۀ صدا، بیان و آواز امروز ایران است. جامعهای که صدای اغلب گویندگان و خوانندگان آن، صداهایی خراشیده و گرفته و مجروح و تصنعی است و این صداها به الگو نیز بدل شدهاند. به همین دلایل ضرورت پژوهش در این حوزه دو چندان مینماید. اما اگر پژوهشها نیز هدفمند، دقیق و علمی نباشند، نه تنها گرهگشا نخواهند بود، بلکه تاثیراتی بر صدای دیگران و این جامعه میگذارند که گاه قابل جبران نیست، از سویی این کلاف سردرگم را پیچیدهتر میکند. نقد پیش رو، در پی بررسی و گرهگشایی مشکلات از کتابی است که مولف آن قصد گشودن راهی علمی داشته است.
از جمله مباحث این نقد، «عدم رعایت حقوق معنوی» دیگر پژوهشگران، در استفاده از منابع است، نقدی فرهنگی که از مشکلات جامعۀ امروز ماست. نقد دیگر، مطالب اشتباه در مباحث ابتدایی فیزیک صوت و آناتومی و فیزیولوژی مجرای گفتار، حتی در برداشت از منابع معتبر علمی است. بخش بعدی نقد نیز، نقدی فرهنگی به نهانکردن نام پژوهشگران پیشین و بیتوجهی به زحمات پیشینیان در کتاب است. در پایان نیز برخی مشکلات دیگر کتاب را پرسش وار طرح کردهام.
امید که این نقد مورد استفادۀ مخاطبان و محققان نکتهسنج صدا و آواز قرار گیرد. ضمناً از سجاد پورقناد و همکاران محترماش در سایت گفتگوی هارمونیک تشکر میکنم که امکان بازنشر این مطلب را فراهم نمودهاند.
مقدمه
ضرورت پژوهشهای دقیق و علمی در زمینههای گوناگون آواز ردیف دستگاهی، یا آوازهای محلی و مقامی ایرانی امروزه بیشازپیش احساس می شود و تاسیس کارشناسی آواز در دانشگاهها و دانشکدههای هنر ضروریتر از گذشته رخ می نماید. نیازها و ضعفها و ضروریاتی که با تحقیقات و تربیت دانشگاهی و فرهنگستانی به نتایج بهتری خواهد رسید. همان گونه که این اتفاق مثبت در مورد نوازندگی سازهای ایرانی رخ داده است.
به هر روی، ضرورت دارد در این کمبود آثار پژوهشی و وانفسای فرهنگی از کسانیکه در زمینۀ آواز و موسیقی تحقیق و پژوهش میکنند، مجدانه تقدیر و تشکر کنیم. تشکری که شامل کتاب مورد این نقد نیز میشود، که بیشک مولف آن در گردآوریاش زحمت کشیده است. اما گذشته از قدردانی، نقد و بررسیهای روشمند و منصفانه این گونه آثار، زمینۀ رشد هنر خواندنِ بیآسیب را فراهم میآورد، چرا که هرگونه راهنمایی یا دستور اشتباه، با توجه به تعویضناپذیری و یگانگی حنجره و اندامهای صوتی گاه تاثیری جبرانناپذیر بر صدای اهالی آواز و بیان خواهد گذاشت.
این مقاله نقدی است بر کتاب «ساز حنجره و چالشهای تولید صوت»، تالیف فرنگیس یاوری که انتشارات سورۀ مهر اواخر سال ۱۳۹۶ چاپ و نشر کردهاست.
این کتاب، اثری است پرحجم در ۳۸۵ صفحه و قطع رحلی که بیشتر مطالب آن دربارۀ کالبدشناسی و شناخت کار اندامها و بیماریها است. کتاب دارای تصاویر رنگی فراوان و با کیفیتی از اندامهای صوتی و تنفسی است که به شناخت بهتر آنها کمک میکند و ضرورت دارد از تصویرگر و بخش چاپ انتشارت سورۀمهر در آماده سازی چنین کتابی تشکر و قدردانی کرد.
هر چند اهداف مولف، راهنمایی و تاثیر بر عموم اهالی صدا عنوان شده، اما بیشک، کتابی با این قطر و قطع مرعوب کننده، چنین جاذبهای ایجاد نخواهد کرد. اما از ظواهر امر که بگذریم، گذری بر محتوای کتاب نیز اشکالهای جدیتری را آشکار می سازد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنم.
۱ نظر