گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

– هر چه سطح بخش مجری (و بالتبع سطح ضربه خور پوست) بیشتر باشد رنگ صدای حاصله به طور نسبی بم تر است. این پدیده به هنگام اجرای تکنیکها در یک ناحیه ثابت نیز مشاهده می شود.

– به دلیل ماهیت غیرخطی ارتعاش پوست تنبک و با افزایش شدت ضربه، اصوات فرعی زیرتر به طور نسبی برجستگی پیدا می کنند.
– هرچه از مرکز پوست به سمت لبه ساز حرکت کنیم، نقش اشکال ارتعاشی یا اصوات فرعی بم کمتر شده و بر تراکم و اهمیت نقش اشکال ارتعاشی زیرترافزوده می گردد. مثلا در تکنیک تم ناحیه میانه، اصوات فرعی بم که میرایی سریع دارند اهمیت خاص دارند. در شکل زیر می توان تغییرات انرژی اصوات فرعی را در تکنیک های مختلف مشاهده نمود. درجات روشن نشان دهنده حضور کم انرژی اصوات فرعی در تکنیک است:

همچنین در شکل زیر از چپ به راست می توان طیف صدای تکنیکهای تم، میانه، بک و پلنگ را مشاهده کرد. تکنیک پلنگ دارای غنی ترین مجموعه اصوات فرعی در بخش صدای ضربه خود است. این تغییرات کاملا تابع ویژگی های صوتی مناطق پوست و شکل بخش اجرایی و همچنین ساختار داخلی و لبه کاسه تنبک است.

– به دلیل تغییر در شدت و ضعف اصوات فرعی تکنیکها یا میرایی سریع آنها، تغییر در رنگ صدای آنان نیز پدید می آید.
– گاهی با اجرای بعضی از تکنیک ها، ارتعاش پوست ماهیت خود را از دست می دهد. مانند اجرای تکنیک‌های گرفته که در شیوه های مختلف می تواند صدایی با ارتفاع مشخص یا نامشخص تولید کند.
– تعدادی از تکنیک ها مانند «ضربه کف دست بر پوست» به دلیل شکل و ابعاد بخش مجری خود نواحی مختلفی را می پوشانند. در این حالت چون:
– سطح ضربه خورنده پوست بیشتر است.
– هوای داخل کاسه مرتعش و از نفیر خارج گشته و صدای بسیار بمی را تولید می کند.
صدای حاصله رنگ بم تری پیدا می کند (البته رنگ صوتی ناحیه پوست نیز در این مورد تاثیر گذار است).
پس متوجه شدیم که موسیقی تمبک، به عنوان سازکوبه ای ممبرانوفون، تنوع وسیعی از رنگهای صوتی را نشان می دهد. این تنوع چنان است که می توان آن را هم‌طراز ملودی در سازهای ملودیک دانست.
به «نظر» نگارنده می توان آنچه که تمبک می‌نوازد را «رنگاریتم» یا “Colorhythm” نامید. این لغت، با تاکید بر ماهیت ریتمیک اصوات رنگین، نشان دهنده تفاوتی اساسی بین موسیقی تمبک و سازهایی که دارای ساختار صوتی و شیوه اجرایی ساده ای هستند، می باشد.
ریتم، به غیر از معنای اصلی خود، می تواند بستر صوتی بسیار ساده ای باشد که بر روی الگویی زمانی قرار گرفته است. مانند ضربات ساده طبل یزرگ، سایددرام، زنگ یا قاشقک. صدای حاصله از این سازها هیچ گونه تنوع در رنگ صوتی نداشته یا کمترین تنوع رنگ صوتی را نشان می دهند.
اما سازهایی مانند تمبک و طبلای هندی، با گستره وسیع تکنیکی خود، بیانی رنگاریتمیک دارند. این به آن معنی است که طیف وسیعی از اصوات با تنوع گستره رنگین را بر بستری از الگوی زمانی می نشانند.
اما بین ریتم و ملودی از نظر تنوع صوتی می‌توان توالی مانند شکل زیر را در نظر گرفت:

– ریتم ترکیب صوتی است که در محدوده یک صدا (صدایی با کوک مشخص یا نامشخص) و با تنوع رنگ صوتی بسیار محدود (تک رنگ یا تقریبا تک رنگ) اجرا می شود.
– رنگاریتم ترکیب صوتی است که در محدوده یک صدا (صدایی با کوک مشخص یا نامشخص) و با تنوع رنگ صوتی بسیار گسترده اجرا می شود.
– ملوریتم ترکیب صوتی است که در محدوده چند صدا (صدایی با کوک مشخص) اجرا می شود. در واقع ملوریتم شروع ورود به محدوده ملودی است اما با اهمیت بسیارساختارزمانی و ریتمیک. موسیقی شناس نیجریه ای، مکی امکا نزوی (Meki Emeka Nzewi)، ضمن مطالعه موسیقی ملودیک طبلهای آفریقا این اصطلاح را وضع کرده است. اصطلاح رنگاریتم نیز با الهام از ملو ریتم ابداع شده است.
– ملودی ترکیب صوتی است که در محدوده بیشتراز ۲ صدا (صدایی با کوک مشخص) اجرا می شود. در واقع در ملودی اهمیت ساختار زمانی و فاصله ای مشخص است.

در پایان باید اشاه کرد که سازی مانند تمبک می تواند هم بیانی ریتمیک داشته باشد و هم بیانی رنگاریتمیک که البته این منوط به حس موسیقایی قطعه ای است که ساخته یا به صورت بداهه نواخته می شود.

منابع
– Benade A.(1976). Fundamentals of Musical Acoustics.Dover Publication, New York.
– Slawson W.(1985). Sound Color.University of California press,USA.
– Russell L.A.(1907). The Commonplaces of Vocal Art.Oliver Ditson Company,Boston.
– Nzwei N, Nzwei O.(2007). A Contemporary Study of Musical Arts: Illuminations, reflections and explorations.vol:4. Centre for Indigenous African Instrumental Music and Dance Practices.
– مهاجری، شاهین. طبقه بندی تکنیک های تمبک.

شاهین مهاجری

شاهین مهاجری

متولد ۱۳۵۰ تهران
لیسانس زمین شناسی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۴
نوازنده و محقق تمبک و میکروتونالیست

۱ نظر

بیشتر بحث شده است