از منظری دیگر نیز تعاریف مختلفی در مورد ساختار و صدای حاصل از دف شده که ریشه در باورهای اسطورهای و تقدسگرایی دارد. پهلوان در اینباره میگوید:
«به اعتقاد پیشینیان، ضربهی قدرتمند دف، ارواح شیطانی و شریری را که بیماری و پریشانی اشاعه میدهند، میپراکند و فضایی پاک و مطهر مملو از سلامتی و سعادت میآفریند. افزودن ابزار بهدف، بهنیروی این ساز برای تطهیر، تاراندن و فراخواندن نیروهای خبیثه و الههها میافزاید. دف، در زمان باستان بیشتر مواقع با رنگ سرخ، یعنی رنگ خون، نقاشی میشده و هر از گاهی به آن رنگ سبز میزدند که رنگ گیاهان بود. نمادها و طرحهای پر رمز و راز نیز همچون امروزه احتمالاً بر روی پوست و قاب چوبی آن نقاشی میشده است» (پهلوان، ۱۳۹۳: ۴۴).
همچنین، محمدرضا درویشی در کتاب خود با عنوان «دایرهالمعارف موسیقی»، بهنقل از احمد بن محمد طوسی در سماع و فتوت، دف را در نسبت با دفنواز و دف نواختن چنین بهتأویل میگوید: «دایرهی دف اشارت است بهدایرهی اکوان و پوستی که بر دف مرکب است، اشارت است بهوجود مطلق و ضربی که بر دف وارد میشود، اشارت است بهورود واردات الهی که از باطن بطون بر وجود مطلق وارد میشود و نفس دفنواز، اشارت است بهمقام حق، که بهواسطهی خطاب وی، جانهای مردمان در دام عشق تقرر یابد» (درویشی، ۱۳۸۴: ۳۹۶).
معتقدند که نوازندهی دف، دو دستش را بهحالت دعا و استغاثه بهسوی آسمان دراز میکند پس لازم است که اشعاری عارفانه و دعاگونه با آن خوانده شود. دف را هیچگاه از طرف پوست بر روی زمین نمیگذارند و این عمل را اهانت مقام این ساز و بهگونهای غیر مستقیم به اعتقادات مذهبی میدانند (نقیبسردشت، ۱۳۸۵: ۳۰۰). اگر در حین مراسم، پوست دف پاره شود، دراویش اصطلاحاً میگویند، دف «شهید» شده است. اگر پوست دف از حیوانات حرامگوشت تهیه شده باشد، آوردن آن بهخانقاه حرام است. در پایان مراسم، دف را بوسیده و بهدیوار آویزان میکنند و هیچگاه با دف مخصوص این مراسم، ملودیهای لهو و لعب اجراء نمیشود چرا که این کار از نظر دراویش گناه محسوب میشود. همچنین دفهای این مراسم به اشخاصی که صلاحیت نگاهداری آنرا ندارند به امانت داده نمیشود (نصراللهپور، ۱۳۷۸: ۷۸).
بر اساس باور دراویش، دف، نماد خانقاه؛ حلقههای دف، بیانگر تعداد مریدها و قسمت شستی دف، محل ورود بهخانقاه بوده است. شستی دف بهحالت نیمدایره و فرورفتگی است و زمانی که شخص دف را در دست میگیرد این فرورفتگی را کامل میکند و یک حلقهی اتصال بین خود و دف بهوجود میآورد. مرکز دف را نماد خداوند میدانند (احمدی، ۱۳۹۷: ۱۱).
از دیگر مراسمی که دف و دفنوازی در آنها از ارزش بسیاری برخوردار است، میتوان به«مولودیخوانی»، «استقبال از بزرگان دین و عرفا»، «مشایعت بزرگان» و «استقبال از حجاج و زوار» اشاره نمود. در ادامه توضیحی مختصر در مورد مولودی و مولودیخوانی داده خواهد شد.
ماه ربیعالاوّل در میان کُردها بهماه مولود معروف شده است که مولودیخوانی در وصف حضرت رسول (ص) اساسیترین برنامهی این ماه است. در مراسم مذکور، بهشرح میلاد، زندگی، آداب، اخلاق، سیره و سنن نبی مکرم اسلام (ص) میپردازند. ابراهیم مرادی معتقد است: «کُردها بر این باورند که برگزاری مراسم مولودیخوانی در منزل آنها سبب افزایش رزق و روزی و دوری درد و بلا از افراد خانواده میشود» (مرادی، ۱۳۹۸: ۵۱).
نقش دف و دفنوازی در موسیقی ایران، بهسه شکل «تکنوازی»، «همنوازی» و «گروهنوازی» از اهمیت ویژهای برخوردار است.
ساختمان دف
ساختار دف در شهرهای مختلف ایران دارای تنوع بسیار از نظر ابعاد، اجزای تشکیل دهنده و حتی شکل ظاهری است که بهبرخی از آنها اشاره میشود:
– دف چهارگوش یا دف مربع که بر یک طرف یا هر دو طرف آن پوست کشیده میشده، داخل آن تارهای زهی نصب و زنگهای فندقیشکل را داخل یا بیرون از کلاف نصب میکردند.
– دف دورویهی مستدیر و چهارگوش که هر دو طرف آن پوست کشیده میشده و حلقهها را در بیرون یا داخل کلاف نصب میکردند.
– دف هشتضلعی یا دستکوب که بر روی یک طرف آن پوست و تعدادی زنگ در داخل کلاف وجود دارد.
– دف ۱۲ضلعی که بر روی یک طرف آن پوست کشیده میشود، ملیلههای کمی داخل کلاف وجود دارد و از ریسمانی برای نگاهداشتن دف بههنگام نواختن استفاده میکنند.
– عربانه، استفاده از این دف دایرهای شکل در یزد رایج است. داخل عربانه بهجای ملیله از زنگولههای فندقیشکل استفاده میشود.
۱ نظر