نیم قرن آموزش و تالیف
نمی توان از تاریخچه موسیقی کلاسیک در ایران، سخن گفت و نام پرویز منصوری را فراموش کرد. دانشجویان جوان موسیقی که او را شاید هرگز از نزدیک ندیده و یا مصاحبه ای هم از او نخوانده اند و حتی عکسی هم از او ندیده اند، با نام و تالیفات ارزشمند او آشنا هستند و آنها که سالخورده تر و کارکشته ترند، اهمیت تالیفات او را اعم از نوشته و یا ترجمه به خوبی می دانند. به ویژه بعضی از متون پایه که با نظر دقیق و معلمانه پرویز منصوری نوشته شده و به چاپ های متعدد رسیده، چنان اهمیتی دارند که دیگر سالهای سال است به عنوان مراجعی عالی و معتبر، مطالعه می شوند.
با وجود دوازده تالیف مهم و ارزشمند، اهل موسیقی، به ویژه افراد زیر چهل سال، از زندگی و شرح خدمات او اطلاعی ندارند و این علتی ندارد جز فروتنی بی شائبه و اخلاق درویشانه این معلم بی بدیل، که هیچ وقت به مطرح کردن خود شوقی نشان نداده و به سادگی و سکوت، از معرفی شدن خود خودداری کرده است.
گفت وگوهای او طی هشتاد سال عمر و نزدیک هفتاد سال کار موسیقایی مداوم و پرزحمت، شاید به چهار تا هم نرسد و شاید خودش هم خبر نداشته باشد که مطلبی درباره او در صفحه مهرگان نوشته می شود. {این نوشته در سال ۱۳۸۵ در زمان حیات زنده یاد پرویز منصوری در روزنامه ایران، صفحه مهرگان نوشته شده است} درحالی که حق او به گردن فرهنگ و آموزش موسیقی در این ملک بسیار است.
پرویز منصوری بیش از پانزده سال است که در اتریش همراه با همسرش زندگی می کند و در این سن هنوز خلاق و پرکار است. تربیت او بر پایه عشق و تعهد به کار بنا شده و او خود را هیچ وقت بازنشسته نمی داند. زندگی او با عشق به موسیقی و طبیعت گذشته و هر چند سال یک بار کتابی از او به دست اهل موسیقی می رسد که مورد استفاده و ارجاع آنها است. او از خانواده ای فرهنگی برخاسته، ولی هیچکدام موسیقیدان نبودند، تنها دایی او به تار و ویولون آشنا بود.
ورود او به موسیقی با نواهای ایرانی بود و نزد موسی نی داوود (برادر مرتضی نی داوود استاد مشهور تار) مدت کوتاهی درس ویولون گرفت. ولی از آنجا که می خواست موسیقی را «سیستماتیک» بیاموزد و موسی خان، موسیقی را بر روش سنتی (شفاهی و سینه به سینه) می آموخت، در جست وجوی معلم دیگری برآمد و روبیک گریگوریان را پیدا کرد که از خبره ترین ویولونیست ها و تحصیلکرده در کنسرواتوار پاریس بود.
روبیک او را تشویق کرد که برای تحصیل به هنرستان موسیقی بیاید و منصوری جوان که محیط هنرستان را مناسب سن و سال و روحیه خود می دید، علی رغم شک و تردید پدر نسبت به رشته موسیقی (به عنوان شغل و حرفه فرزندش) در هنرستان ثبت نام کرد.
روبیک گریگوریان که به او تعلیم ویولون می داد، ادامه تعلیم او را به حشمت سنجری سپرد که در آن زمان معلم خبره ای بود و بعدها ویولون را کنار گذاشت و رهبر دائمی ارکستر سمفونیک تهران شد. منصوری جوان، نزد خود به این نتیجه رسید که شاید در نواختن ویولون به جایی که می خواهد، نرسد و از این رو تمایل پیدا کرد که رشته آهنگسازی را بخواند.
یاد این دانشی مرد شریف و بی حاشیه گرامی بـــاد. تشکر از جناب میرعلینقی