۳.۱. موسیقی، نشانهای فرهنگی
موسیقی را مُبیّنِ واقعیات فرهنگی، ذهنیات فرهنگی و نمادهای فرهنگی برشمردهاند. این واقعیات، ذهنیات و نمادها در سبک زندگی یک فرهنگ (و بومیانِ یک فرهنگ) ریشه دوانیده و علمِ بسیطِ انسانشناسی فرهنگی در مطالعاتِ موسیقایی، دربرگیرندهی کلیاتی افزون بر این موارد است. فراموش نکنیم، «اهمیتِ موسیقی بهعنوان یک هنرِ شکلی (Art- Form) در این نکته نهفته است که اغلب بیانگر واقعیت، ذهنیت و نمادهای فرهنگی است که موسیقی در آن شکل گرفته و لذا نگرش بهنحوهی زندگی را بهوجود میآورد. بههمین دلیل است که بسیاری از قطعات موسیقی بهواسطهی نمادهای زندگی و عاطفی، اعتباری را که از این نمادها بهدست آوردهاند، مورد مطالعه قرار میگیرند. یک تصویر، نقشه، گزاره و پارتیتور موسیقی بهمثابه نماد است و نه فقط بازنمایانندهی امور واقع یا پدیدهها.
بنابراین پارتیتور موسیقی هم نمادی است برای درک و فهم سمفونی و نقش پروجکشنی را دارد که سمفونی را بهداخل متن پرتاب میکند (باد، ۱۹۹۲: ۱۰۷- ۱۰۴). دیدگاه [مالکُلم] باد، موسیقی را فراتر از وجوه صرفاً زبانشناختی و نحوی میبرد. او در حقیقت بر آن است تا نشان دهد نمادهای موجود در موسیقی نه تنها برخاسته از بافت فرهنگی آن موسیقی است، بلکه در فرایند تعامل بینافرهنگی که در جریان زمان بهطرق مختلف صورت میگیرد و گرفته است، حامل نمادها و بهتر بگوییم نشانههای صوتی و موسیقایی دیگر فرهنگهاست. در این مورد میتوان بهموسیقی برخی از ملل مانند هند و افغانستان اشاره کرد. در مورد موسیقی ایران و موسیقی نواحی ایران، وجوه مشترکی از حیث بیان موسیقایی و تنظیم و حتی کوک سازها وجود دارد.
بهطور نمونه، کنسرت غزل با کمانچهی کیهان کلهر و سیتار شجاعت حسینخان (نوازندهی هندی)، که بر پایهی نوعی بداههنوازی اجرا شده است، نمونهی بارز تلفیق موسیقیِ دو بافت فرهنگی متفاوت است. موسیقی در اینجا تبدیل بهنشانهای فرهنگی میشود. نشانهای که در فرایند تعاملی، رابطهی بینارشتهای و بینافرهنگی را رقم میزند و موجب شکلگیری محملی برای اشتراکات فرهنگی، گفتگوی فرهنگی با زبان و بیان موسیقایی میشود. این کنسرت، در قالب نوعی پرسش و پاسخ بهاجرا درآمد. بهعبارتی سوال و جواب، که تکنیکی در نواختن قطعات آوازی است». (رشیدی، ۱۳۹۳: ۱۳۶- ۱۳۵)
در پایانِ این مبحث، این نکته هم حایزِ یادآوری است که مطالعهی تاریخچهی نشانهشناسی فرهنگی (رک، رشیدی، ۱۳۹۳: ۱۲۸- ۱۲۷) نیز، شایان بحث و بررسی است که بهدلیلِ اجمالِ نوشتار حاضر و تمرکز بر حوزهی موسیقی – خاصه، موسیقی دستگاهی ایران – ، از بیان آن امتناع میشود.
۲. نظام نشانه- معناها در موسیقی دستگاهی
همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، زبان موسیقی بهمثابهی یک نظام نشانهای مبتنی بر سازوکارِ متنی شنیداری است که در این میان، نشانهشناسِ موسیقی بهتحلیلِ این متن میپردازد.
۱.۲. روابط درونمتنی و بینامتنی در موسیقی دستگاهی
هر متنِ موسیقی، در دو ساختار داخلی و خارجی قابل شرح و بسط است. «میتوان گفت که هر عنصر متنی در کل مناسبات متنی، دارای ساختار سلسلهمراتبی درونمتنی و بینامتنی است. از جمله روابط سلسلهمراتبی میتوان رابطهی نشانداری را ذکر کرد. البته این نوع نشانداری از نوع نشانداری صوری است که آنرا در تحلیلهای موسیقایی بهکار خواهیم برد. مفهوم نشانداری نخست از سوی اندیشمندان مکتب پراگ و در بحثهای مربوط بهواجشناسی مطرح شده و سپس بهتدریج بهمطالعات دیگر سطوح زبان راه یافته است. هرگاه در میان دو واژه یکی از آنها برای پرسش و صحبت دربارهی مفهوم هر دو واژه بهکار رود، واژهی مذکور بینشان و دیگری نسبت بهآن نشاندار بهحساب میآید، در چنین شرایطی میتوان نشان را چیزی شبیه بهشرایط لازم و کافی تشخیص مفهوم یک واژه درنظر گرفت (سجودی، ۱۳۸۲: ۵۴)» (رشیدی، ۱۳۹۳: ۹۹)
۱ نظر