۲.۲. روابط بین دستگاهی و بینامتنیت آنها
در نشانهشناسی موسیقی، نشانداری سلسله مراتبی درونمتنی و بینامتنی در متن موسیقی دستگاهی مورد بررسی است که در این میان، روابط همنشینی (درونمتنی مرتبط با دالهای حاضر در آن متن) و جانشینی (برونمتنی مرتبط با دالهای غایب در همان متن) نیز مطرحند که از عناصر حیاتی زبان موسیقی میباشند.
« میتوان روابط بین دستگاهها را روابط بیندستگاهی نام نهاد که بهدلیل داشتن ساختار سلسلهمراتبی، اعتبار موسیقایی مییابند. لذا، هر دستگاه دارای سازمانی درونمتنی است که متشکل از گوشهها است. روابط بین گوشهها نیز دارای ساختاری سلسلهمراتبی درونی دیگر است که روابط بین نُتها نام دارد. در این میان مفهوم نشانداری سلسله مراتبی در بستر موسیقی دستگاهی بهدو طریق نمود مییابد: نخست، در شکل ساختار سلسلهمراتبی گوشهها و دوم در شکل ساختار سلسلهمراتبی بین برخی از گوشههای مشترک. برای مثال؛ قسمتی از دستگاه شور (شور سُل) را در اینجا مورد بررسی قرار میدهیم: اگر درآمد اول شور را درنظر بگیریم، درمییابیم که سازمان درونمتنی درآمد اول، متشکل از روابط بین نُتها است». (رشیدی، ۱۳۹۳: ۱۰۱)
در شورِ سُل، نت زیرپایه، نت فا است. نت فا بهخودی خود در وضعیتی بینشان بهسر میبرد. نواختن نت بعدی یعنی سل، نتِ فا را نشاندار خواهد کرد. «این فرایند تا آنجا ادامه مییابد که نهایتاً مخاطب با شنیدن صدای پیوستهی نتها، درمییابد که در حال شنیدن درآمد اول شور است. اما این وضعیت – درآمد اول – نیز فعلاً بهخودی خود در حالت بینشانی قرار دارد، زیرا درآمد اول شور، برای دستیابی بهموجودیت و اعتبار خود، مستلزم داشتن علائم است. بنابراین افزودن علائم، درآمد اول شور را نشاندار و حاوی هویت خواهد کرد» (رشیدی، ۱۳۹۳: ۱۰۲).
بدینصورت که اِشلِ صوتی تتراکورد یا دانگِ اول درآمدِ دستگاه شور، پس از سُل، لا (کرن) و سی (بمل) است و بستر نغمگی دانگ بعدی آن که در هنگام نواختن یا خواندن درآمدهای بعدی (غیر از درآمد اول) و یا گوشههایی چون کرشمه بهکار میآید، ر (بکار) و می (بمل) خواهد بود. «اما باید بهاین نکته توجه کرد که در یک حالت سلسلهمراتبی، درآمد اول نسبت بهدستگاه شور نیز نشاندار است. اما باید بهاین نکته توجه کرد که در یک حالت سلسلهمراتبی، درآمد اول نسبت بهدستگاه شور نیز نشاندار است. بهاین صورت که درآمد اول، میتواند درآمد اول دستگاه دیگری باشد. اما، هنگامی که گفته شود درآمد اول شور، بهویژه در آموزش ردیفنوازی، درآمد اول نسبت بهدستگاه شور نشاندار خواهد بود و این ویژگی پیوسته بستگی بهساختار سلسلهمراتبی بین نُتها و علائم دارد. این روند را میتوان در مورد دیگر دستگاهها نیز بررسی کرد» (رشیدی، ۱۳۹۳: ۱۰۲- ۱۰۱).
آنچه شرحش رفت، نشانداری سلسلهمراتبی در ساختار سلسلهمراتبی گوشهها بود. حال ساختار سلسلهمراتبی بین برخی از گوشههای مشترک نیز حایز اهمیت و تبیین است. «در چارچوب دستگاههای هفتگانه گوشههایی وجود دارند که بین دیگر دستگاهها مشترک هستند، اغلب از نظر نام. بهطور مثال، گوشهی کرشمه را درنظر بگیرید؛ هنگامیکه در سطح گفتار میگوییم کرشمه، روشن نیست که مقصود، کرشمهی شور است یا ماهور. این حالت، موقعیتی بینشان است. اما، بهمحض شنیدن ملودی، و پیوستگی صدای نتها با علائم خاص خود، گوشهی مذکور از حالت بینشانی بهگوشهی نشاندار تبدیل میشود، کرشمهی شور یا کرشمهی ماهور.
۱ نظر