کتاب «مکاتب سنتورنوازی در ایران از قاجاریه تا کنون» حاصل رسالۀ دکترای کیومرث پیرَگلو در رشتۀ اتنوموزیکولوژی است که در سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۰ م) به دانشگاه موناش استرالیا ارائه شده است. این کتاب به تازگی با ترجمه فاطمه نکونام و ویراستاری شهاب منا توسط نشر خُنیاگر منتشر شده است.
مولف، نوازندگی سنتور در ایران را از دورۀ قاجار تاکنون به سه گروه «مکتب قدیم» (قاجار)، «مکتب جدید» و گروه «منفرد» تقسیم کرده و عامل تمایز مکتب جدید از قدیم را کاربرد نُت در نوازندگی، شیوۀ تدریس و آهنگسازی مکتب جدید میداند. از نگاه نویسنده، مکتب قدیم (قاجار) با مرگ حبیب سماعی در سال ۱۳۲۵ تمام میشود و مکتب جدید با سردمداری ابوالحسن صبا آغاز میشود و توسط شاگردان صبا که شاخصترین آن ها فرامرز پایور است و نیز تحصیلکردگان رشتۀ موسیقی در گروه موسیقی دانشگاه تهران، نظیر رضا شفیعیان، پرویز مشکاتیان و پشنگ کامکار، ادامه مییابد.
هرچند از نگاه مؤلف مکتب قدیم با مرگ سماعی پایان یافته، ولی دو گروه را متأثر از روش شفاهی وی در نوازندگی درنظر گرفته و ذیل آن قرار میدهد: اول، «سنّتگرایان سدۀ بیستم» که شاخصترین آنها میلاد کیایی، حسین ملک و منصور صارمی.
دوم، «مدرنیستهای سدۀ بیستم» که شاخصترین آنها فضلالله توکل و مجید نجاهی عنوان شدهاند. مدرنیستهای سدۀ بیستم از نظر محتوا و تکنیک نوازندگی نسبت به سنّتگرایان سدۀ بیستم از مکتب قدیم دورترند.
و در نهایت گروه سوم یعنی «منفردها» نوازندگانی را شامل میشود که روش آن ها از نگاه مؤلف فراگیر نشده و شخصی مانده است. او رضا ورزنده، مجید کیانی، مسعود میثاقیان و اردوان کامکار را در این گروه دستهبندی کرده است.
لازم به ذکر است کیومرث پیرگلو ۲۶ آبان ماه سال ۱۳۳۹ در تهران متولد شد و از دوران کودکی استعداد خـود را در موسیقی نشان داد و در کلاس سازهای اُرف در کانون پرورش فکــری کودکان و نوجوانان شرکت کرده و مراحل مقدماتی موسیقی و نواختن سازهای اُرف را زیرنظـر استادانی همچون محمدرضا درویشی، اسماعیل تهرانی، حسین علیزاده، محسن الهامیان و…با موفقیت به پایان رساند.
در نوجوانی فراگیری سنتور را نزد فرزانه نوشاد در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرد و پس از گذراندن دورههای ردیف استاد ابوالحسن صبا مدتــی نزد اسماعیل تهرانی و مینا افتاده ادامۀ تحصیل داده و در ادامه از پاییز ۱۳۵۷ تا آبان ۱۳۶۳ نزد استاد فرامــــرز پایــــور، مکتب ایشان را فراگرفت.
در ادامه راه هنری اش مدتی نیز ساز فاگوت را نزد خسرو سلطانی و پیانــو را به مدت سه سال نزد طاهر جلیلی تحصیل کرد که زمینۀ ورود او به آکادمی موسیقی در بلژیک شد.
وی در اواخر سال ۱۳۶۳، برای ادامۀ تحصیل راهی اروپا شد و مدت دو سال در آکادمی موسیقی شهر اَنتوِرپ (مرکز ایالت فلامان در بلژیک) زیرنظر هِدویگ وان وارِنبِرگ (از شاگردان اَلِکسیس وایزِنبِرگ، پیانیست معروف مجار_ فرانسوی) فعالیت اش را ادامه داد و سپس به سوئد نقلمکان کرد و در شهر اِستُکهُلم اقامت گزید.
در آکادمی موسیقی اِستُکهُلم به مدت دو سال نزد اِستِلّا چایکوفسکـی (از نوادگان پیوتْر ایلیچ چایکوفسکی، آهنگساز بزرگ روس) درس پیانو گرفت و از این آکادمی با موفقیت فارغالتحصیل شد. سپس وارد کنسرواتوار شهر گوتنبـرگ شـــده به مدت چهار سال دورۀ لیسانس را در رشتۀ موزیکولوژی زیرنظر پروفسور اِستیگ مَگنوس تورشِن و پروفسور مارگارت مایِرز با موفقیت گـذراند. موضوع پایاننامۀ لیسانس او «نُه آهنگ محلی شیرازی» بود.
سپس برای ادامۀ تحصیل در رشتۀ اِتنوموزیکولوژی راهی مِلبـورن در کشور استرالیا شد. دورۀ فوقلیسانس را در دانشگاه مِلبورن به مدت دو سال زیرنظر پروفسور کَتی فالْک گذراند. موضوع پایاننامۀ فوق لیسانس او «جایگاه استاد پایور در موسیقی ایران» بود.
سپس از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۸ دورۀ دکترا را در دانشگاه موناش زیر نظر استادان برجسته: پرفسور مارگارت کارتـــومی و دکتر گرایِم اِسمیت گذراند و در آذر ۱۳۸۸ با ارائۀ رسالۀ دکترا با عنوان «مکاتب سنتورنوازی در ایران از دورۀ قاجار تا کنون» به پایان رساند.
وی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ به تدریس موسیقی ایرانی در دانشگاه مِلبـورن مشغـول بود و در نشـــــر و شناساندن موسیقی ایرانی کوششهای فراوانی کرد و در رادیوهای PBS وSBS و ABC در استرالیا و همچنین در دانشگاه مِلبورن، دانشگاه موناش و مراکز فرهنگی و هنری استرالیا اجراهای فراوانـی داشت.
در تمام دوران اقامت خارج از کشور شاگردان زیادی را پرورش داده و برای رشد موسیقی ایرانــی و کلاسیک غربی نزد ایرانیان و غیرایرانـیان از هیچ کوششی دریغ نورزیده است.
آنچه در ادامه می خوانید حاصل گفت وگو با کیومرث پیرگلو است که به صورت مصاحبه کتبی انجام شده است.
به موضوع خاستگاه اصلی سنتور که ایران باشد پرداخته اید؛ آیا به سند متقن و قابل اثباتی در این مورد دست یافته اید که ثابت کند این ساز به ایران تعلق دارد یا سنتور نیز مانند بعضی از سازها خاستگاه مشترکی دارد؟
از آن جایی که تاریخچه سازهای زخمه ای (خانواده زیتر) نیز مانند سه نوع چنگی که تاریخ آن تقریبا به سه هزار سال قبل از میلاد می رسد و برای نواختن، سیم ها را مانند قانون میکندند و به صورت عمودی و افقی نواخته می شد.
همچنین با تحقیقاتی که من در دیکشنری استنلی سعدی (Stanley Sadie) که از بزرگ ترین و کامل ترین دیکشنری های موسیقی است و کتاب های دیگر انجام دادم به ایننتیجه رسیدم که در شکل شماره ۱۴ که از استاد حسینعلی ملاح به عاریت گرفته شده و مربوط می شود به حکاکی های دوره ساسانی، نوازنده به جای کندن سیم با چوبی در دست در حال ضربه زدن روی سیم است و با دست چپ احتمالا برای ایجاد ریتم بر روی بدنه ساز ضربه میزند و در حال قدم برداشتن است.
۱ نظر