گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

امیری: در ابتدا برای آموزش موسیقی کودک، هیچ نداشتیم!

تمرین ارکستر سرزمین مادری - زادبه و نزهت امیری در تالار رودکی

بدون شک سال ۱۴۰۰ یکی از مهمترین سال‌ها در فعالیت های هنری و آموزشی نزهت امیری (رهبر ارکستر و مدرس موسیقی کودک) محسوب می‌شود؛ او در آخرین ماه های قرن حاضر دو شب با ارکستر سرزمین مادری به یاد روح الله و گلنوش خالقی اولین کنسرت بعد از کرونا را اجرا کرد و سپس پنج کتاب آموزشی خود را که حال سی و دو سال تلاش او در عرصه آموزش موسیقی به کودکان بود را روانه بازار موسیقی کرد. به این بهانه با او به گفتگو نشسته ایم:

از چه زمانی فعالیت موسیقی کودک را آغاز کردید؟

از سال ۱۳۶۷ آموزش موسیقی به کودکان را شروع کردم. این کار برای من بسیار دشوار بود. تنها گرایش‌ام رهبری ارکستر بود و می‌خواستم کاری را آغاز کنم که – با نگرش نادرست آن زمان – بی‌ارزش به‌نظر می‌آمد؛ نیاز به دانش و مهارت بالایی نداشت و تصور می‌شد همه از پس آن برمی‌آیند. ولی ما نسلی بودیم که حرف بزرگان‌مان را بی‌چون‌وچرا اجرا می‌کردیم و باور داشتیم که حتماً اهداف بزرگی پشت راهنمایی‌های آن‌ها هست.

به پیشنهاد استاد شریف لطفی، کار درمهدکودک‌ها را آغاز کردیم. چه کار درستی! تعطیلی ۱۰ ساله‌ی موسیقی (زیر سرپوش انقلاب فرهنگی)، آسیب بسیاری به فرهنگ والای موسیقی زده بود و تنها راه بازسازی مجدد موسیقی، کار با کودکان – این امیدهای فردا – بود!

 آیا با مشکلی هم مواجه بودید؟

بله، بسیار! در اولین دوره‌ی آموزش، متوجه عمق فاجعه شدیم. منبع آموزشی نداشتیم، ساز نداشتیم، طرح درس نداشتیم و جزوه‌های جسته‌گریخته‌ای که از پیش از انقلاب باقی مانده بود، دیگر مناسب کودک ایرانی آن زمان نبود. کودکی که جنگ را از سر گذرانده بود، بر خلاف کودکان پیش از انقلاب، از کوبیدن بر طبل، نه تنها لذت نمی‌بُرد بلکه به رعشه می‌افتاد. بر سر دوراهی انتخاب موسیقی ملی یا موسیقی بین‌المللی مانده بودیم. موسیقی ملی‌مان را چه‌گونه بدون حمایت مالی، بدون متون مکتوب، بدون سازِ مناسب کودک و بدون هدایت بزرگان موسیقی حمایت می‌کردیم؟

چرا از کتاب های خارجی استفاده نکردید؟

در آغاز از منابع خارجی دردسترس استفاده کردیم. گرچه در کوتاه‌مدت مشکل ما را حل می‌کرد ولی لذت زیادی برای کودک نداشت و تأثیر کمی بر ارتباط عاطفی و حسی کودک با موسیقی می‌گذاشت. (البته اگر هجمه‌ی ناسزاهای مبنی بر تهاجم فرهنگی امان‌مان می‌داد!) کافی هم نبود.

الگوی مشابه خارجی هم برای الهام‌گرفتن نداشتیم. درجایی از قول «کارل اُرف» خوانده بودم که: هر کس کتاب‌های مرا بدون درنظرگرفتن شرایط و ویژگی‌های فرهنگی مکانی که در آن زندگی می‌کند، کپی‌وار به کار بندد، هدف مرا از آموزش نفهمیده است. این جمله به ما هشدار می‌داد که زمان تنگ است و بایستی به فکر خوراک مناسب باشیم.

 آیا این دغدغه‌ی همه‌ی هم‌نسلان شما بود؟ منظورم این است که آیا هنرمندان جوان دیگر هم مثل شما نگران بودند؟

نه متأسفانه! رویای من و موسیقی‌دانان هم‌سن‌وسال من، این بود که مانند همه‌ی استادان قدیمی و به‌نام کشورمان، بورسیه بگیریم؛ در دانشگاه‌های معتبر دنیا تحصیل کنیم و در بهترین حالت به کشورمان برگردیم و با فعالیت نوازندگی و… (برای من، رهبری ارکستر)، رسالت فرهنگی‌مان را انجام دهیم. (رویایی که تا‌به‌امروز تحقق نیافته است!)

ولی واقعیت چیز دیگری بود. تحصیل در دانشگاه‌های معتبر، گرفتن بورسیه و داشتن مدرک معتبر، همه و همه، علی‌رغم اعتبار و افتخار بسیارشان، برای کودک ایرانی آب‌ونان نمی‌شد؛ کتاب درسی نمی‌شد؛ ساز نمی شد؛… .

چه کسی باید به کودک ایرانی می‌اندیشید؟ تعداد انگشت‌شماری بودیم، بدون هیچ روزنه‌ی امیدی. با خود می‌اندیشیدم که مدت کوتاهی در این عرصه فعالیت می‌کنم؛ برای مشکلات راه‌حلی پیدا می‌کنم؛ سپس کار را به کاردان می‌سپارم و به کار اصلی‌ام می‌پردازم.

ولی این کار را نکردید؟

بارها این فرصت دست داد. اگر کمی خودخواه بودم، از زیر این بار سنگین شانه خالی می‌کردم و به راه خودم ادامه می‌دادم. در این صورت، قطعاً اتفاقات دیگری در زندگی من رقم می‌خورد. چه بسا موفقیت‌های بسیار بیش‌تری در رهبری ارکستر کسب می‌کردم؛ ولی قطعاً امروز در عرصه‌ی موسیقی کودک، حرفی برای گفتن نداشتم.

علی نجفی ملکی

علی نجفی ملکی

علی نجفی ملکی متولد ۱۳۶۲ تهران
لیسانس حقوق
نوازنده نی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است